نانخوردن از رنج و اندوه مردم!

درحالیکه امدادگران خودشان را به آب و آتش میزدند، برخیها به قصد روایتگری ماجرا دوربین به دست و قلم به دست شده و خیلی از مردم برای اهدای خون صف کشیده بودند،برخیها هم به بهانه «همدردی» و اطلاعرسانی دنبال هدف همیشگیشان بودند: جذب دنبالکننده بیشتر.

به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، وقتی هنوز آتش و دود کاملاً مهار نشده بود، زمانی که هنوز خیلی از آسیبدیدگان فاجعه انفجار در بندرعباس از بهت و حزن بیرون نیامده بودند سرو کله فیلمها و تصاویر دیدهنشده در فضای مجازی پیدا شد. پست و استوریهایی که مدعی بودند قرار است حس همدردی را به اشتراک بگذارند و شما را دعوت کنند تا در غم و اندوه بندرعباس شریک شوید.
اما این همه ماجرا نبود. در حالی که امدادگران خودشان را به آب و آتش میزدند، برخیها هم به قصد روایتگری ماجرا دوربین به دست و قلم به دست شده و خیلی از مردم برای اهدای خون صف کشیده بودند، برخیها هم به بهانه «همدردی» و اطلاعرسانی دنبال هدف همیشگیشان بودند: جذب دنبالکنندههای بیشتر به وسیله فیلم و عکسهای دردناک و گاه شایعههای ریز و درشت!
دست و پاگیر و مزاحم
البته شاید خیلی از ما دیگر عادت کرده باشیم به آدمهای مجازیباز و گوشی بهدستی که از غم و شادی مردم، از مسائل عمومی و حتی خصوصی زندگی دیگران نمیگذرند! برای این دسته از آدمها، دعواهای ریز و درشت، تصادفهای شدید و غیرشدید و اتفاقهای کوچک و بزرگ روزانه، همه و همه سوژههای مناسبی هستند که میشود آنها را در صفحات شخصی منتشر کرد و بابتش کلی دنبالکننده وطرفدار جذب کرد! بنابراین توقع نداشته باشید چنین افرادی در فاجعه و بحرانهایی مانند انفجار بندرعباس، برای غم و اندوه مردم، کشف واقعیت، رعایت حال داغداران، همدردی و مفاهیمی از این قبیل اهمیتی قائل شوند و برای چند روز هم که شده یا گوشیشان را غلاف کنند و یا اینکه سبک و سیاق پست و استوری گذاشتنشان را تغییر دهند.
«تبیان» روز گذشته در این مورد نوشت: «اندکی پس از آنکه آتش تا حدی مهار شد، سروکله عدهای در میدان حادثه پیدا شد که دنبال یک زاویه خوب برای تبلیغ گرفتن و به اشتراک گذاشتن حس به ظاهر همدردی با دنبالکنندگانشان در فضای مجازی میگشتند. انفجار بندر شهیدرجایی نه فقط چهره صنعتی شهر را لرزاند، که یکبار دیگر تضاد غریبی را به نمایش گذاشت: تضاد میان رنج یک جامعه و طمع برای ثبت آن! در میان آژیرهای امداد، اینفلوئنسرهایی دیده میشدند که انگار محل حادثه را با لوکیشن یک کمپین تبلیغاتی اشتباه گرفته بودند.
جماعتی از بلاگرها، بیآنکه نقشی روشن در مدیریت بحران داشته باشند، وارد صحنه دودآلود شدند اما دستوپاگیر، پرحاشیه و مزاحم؛ تا جایی که عصبانیت مردم محلی را حتی در فضای مجازی هم برانگیختند».
گردشگری در بلایا
شکی نیست که استفاده از فضای مجازی و سرعت انتشار اخبار در آن با هدف اطلاعرسانی درست و حسابی کار خیلی خوبی است؛ اما به شرط اینکه توسط اهل فن و آدمهای مطلعی انجام شود که تفاوتهای خبر و شایعه را میدانند، به جای خودنمایی دنبال اطلاعرسانیاند و برای امنیت روانی جامعه نیز اهمیت قائلاند.
البته این فقط ما نیستیم که حوادث طبیعی و غیرطبیعی در کشورمان بحرانآفرین میشوند. بحرانها تا بوده و هست، همواره سروکلهشان در گوشه و کنار جهان پیدا شده و میشود. پدیده «گردشگری بحران» یا «Disaster Tourism» هم سالهای سال است که اینجا و آنجا دیده میشود. نوعی از کنجکاوی که البته هدفش سرک کشیدن به طبیعت بکر یا میراث فرهنگی نیست؛ بلکه میخواهد در لحظههای تلخ و اضطرابآلودی که برای مردمانی بحرانزده بهوقوع پیوسته، حاضر باشد. چند سالی هم هست که این حس کنجکاوی به سلاح و ابزار فضای مجازی مسلح شده است. قسمت منفی ماجرا اما این است که از میان ترکیب «حس کنجکاوی، گردشگری و فضای مجازی» آدمهایی بیرون آمدهاند که با گوشیهایشان، نه برای همدردی یا اطلاعرسانی، به دل حادثه میزنند تا دنبالکنندهای جذب کنند، بیشتر دیده شوند، خوراکی برای صفحه مجازیشان پیدا کنند، نام و نشانی تجاری و... را تبلیغ کنند و هزار کار دیگر!
امروزه در همه دنیا گردشگری بحران و بلایا، به معنی بازدید از مکانهایی است که در آن یک فاجعه زیستمحیطی، اعم از طبیعی یا ساخته دست بشر رخ داده است. در همه دنیا هم این مشغولیت طرفداران و البته منتقدان خودش را دارد و خیلی هستند که این سبک و سیاق گردشگری را با موازین اخلاقی هماهنگ نمیدانند. طرفداران گردشگری بلایا اغلب ادعا میکنند این عمل موجب افزایش آگاهی از رویداد، تحریک اقتصاد محلی و آموزش عمومی در مورد فرهنگ محلی میشود، در حالی که منتقدان ادعا میکنند این عمل استثمارگرانه است و مدعیان این نوع گردشگری، بیشتر بلاگرها، اینفلوئنسرها و سلبریتیهایی هستند که نان شهرت و درآمدشان را از طریق سرک کشیدن به قلب بدبختیها و مصیبتهای دیگران بدست میآورند. پژوهشهای دانشگاهی هم نشان دادهاند که این عده از گردشگران، اغلب علل و اسباب بحران و رخ دادن یک فاجعه را به غلط توصیف میکنند و نهتنها تحت تأثیر شایعهها و حرف و حدیثهای عامیانه قرار دارند؛ بلکه برای جذابیت بیشتر، خودشان هم در ساختن و انتشار شایعه نقش دارند.
روایتگری یا نمایش؟
خلاصه اینکه حواسمان باشد. این درست که در خیلی از کشورها چیزی به نام «گردشگری بلایا» وجود دارد؛ اما حساب و کتابی هم وجود دارد. حساب و کتاب اولش را بالاتر گفتیم: در کشورهای دیگر هم بسیار با احتیاط به ماجرا نگاه میکنند و اصولاً انتقادهای زیادی از بلاگرها و یا سایتها و شرکتهایی که در این زمینه فعالیت میکنند وجود دارد. دوم اینکه اگر تورهای گردشگری در مناطق بحرانزده راه میافتد، به همه جنبههای ماجرا توجه دارد و تلاش میشود از این پدیده برای اطلاعرسانی بهتر، جلب حمایت مردم برای کمک حسابشده به آسیبدیدگان، ایجاد مطالبه عمومی برای انتشار دلایل رخ دادن یک فاجعه، کسب تجربه با هدف پیشگیری از بحرانهای احتمالی بعدی و... استفاده شود.
سوم اینکه اگر افرادی به عنوان بلاگر، اینفلوئنسر و... در منطقه حضور پیدا میکنند، هدفشان باید در وهله نخست روایتگری منصفانه باشد نه اینکه سوءاستفاده از سوژههای مختلف برای دیده شدن بیشتر. پیشتر هم در حوادث مختلف بارها دیدهایم که چگونه برخی ترجیح میدهند به جای روایتگری، فرصتطلبی کرده و نمایشی را در فضای مجازی برای شهرت بیشتر خودشان ترتیب دهند. این فرصتطلبی، نه فقط مرز میان رسانه و نمایش را مخدوش میکند؛ بلکه غمی روی غم مردم میگذارد. در حوادثی مثل فاجعه انفجار بندرعباس هم تا وقتی این مرز بازتعریف نشود، تا وقتی معلوم نباشد چه کسی روایتگر است و چه کسی نمایش بازی میکند، بحران نهفقط زندگی مردم را، که اعتماد عمومی و شأن رسانه را هم خاکستر میکند.
فاجعهها، اگر قرار است روایت شوند، باید با احترام روایت شوند. اگر کسی دوربینی به دست میگیرد، باید از خودش بپرسد: این تصویر، برای چه و برای که گرفته میشود؟ آدمها و آسیبدیدگان هر بحران و حادثهای حق دارند در روزهای خاکستری، بهجای لنزهای بیتفاوت یا کاسب و دنبال شهرت مجازی، دستهایی را ببینند که به یاریشان آمدهاند.
منبع: قدس
انتهای پیام/





مطالب مرتبط
- پای بستنی چطور به تهران باز شد؟
- اقدام عجیب فیفا علیه مچبند مشکی ملیپوشان ایران
- موافقت اولیه استقلال با انتقال جشن قهرمانی به تبریز
- علت طولانی شدن صف دریافت وام ازدواج
- سنگ تمام مربی اینتر برای طارمی: مهدی استثنایی است!
- آیا استخاره را میتوان دوباره تکرار کرد؟ شرایط و احکام تکرار استخاره
- یامال را با فشار دو برابری از جریان بازی خارج میکنیم
- کشمکش شغلی، تازهعروس و داماد را مصمم به طلاق کرد