دردناکترین شعر معاصر با شعر خوانی پراحساس دکتر کاکاوند که قلب آدم را به تپش در میآورد و اشک را جاری/ واقعا شگفت انگیزه!

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعد نیوز، آقای "مرتضی خدایگان" شاعر، ترانهسرا، نویسنده و خبرنگار لرستانی، زادهی 20 شهریور ماه 1360 در کوهدشت است.
وی کارشناس علوم ارتباطات و مربی مسئول مرکز فرهنگی هنری کوهدشت است.
سردبیری مجلهی کودکان و نوجوانان غرب کشور (پیشوک) و پنج دوره ریاست انجمن ادبی نوشاد وفا کوهدشت از جمله سوابق ادبی و هنری اوست.
کتاب "مرتناز" مجموعهای از اشعار این شاعر و همسرش "بهناز ابوالوفایی" است که چاپ و منتشر شده است. این دفتر شعر که توسط انتشارات طهورا و در قطع جیبی منتشر شده، شامل چشمهای از اشعار آنها در قالبهای مختلف است. این مجموعه علاوه بر اینکه به صورت مستقل یک کتاب شعر بهشمار میرود، یک کاربری جالب دیگر نیز دارد. این زوج شاعر در اقدامی فرهنگی و خلاقانه، از این مجموعه به عنوان کارت دعوت عروسی خود استفاده کردند.
متن غزل قابیل بی قبیله
من درختی کلاغ بر دوشم ، خبرم درد میکند بدجور
ساقه تا شاخه ام پر از زخم است ، تبرم درد میکند بدجور
من کی ام جز نقابی از ابهام؟ درد بحران هوّیت دارم
یک اشاره بدون انگشتم ، اثرم درد میکند بدجور
جنگجویی نشسته بر خاکم ، در قماری که هر دو میبازیم
پسرم روی دستم افتاده ، سپرم درد میکند بد جور
مثل قابیل بی قبیله شدم ، بوی گندم گرفته دنیا را
بسکه حوا ، هوایی اش کرده ، پدرم درد میکند بدجور
هرچه کوه بزرگ میبینی ، همگی روی دوش من هستند
عاشقی هم که قوز بالا قوز ، کمرم درد میکند بدجور
تو فقط صبر میکنی تجویز ، من فقط صبر میکنم یکریز
بس که دندان گذاشتم رویش ، جگرم درد میکند بدجور
بستری کن مرا در آغوشت ، با دو نخ شعر و این هوا باران
مرغ عشقی بدون همزادم ، که پرم درد میکند بد جور
برسان قرص بوسه ـ اورژانسی ـ قرص یک ور سفید و یک ور سرخ
برسان نشئهای ز لبهایت ، که سرم درد میکند بدجور