زیباترین اشعار خواجه عبدالله انصاری؛ گنجینهای از شعر عرفانی و عاشقانه

به گزارش سرویس اشعار پایگاه خبری ساعدنیوز، خواجه عبدالله انصاری، ملقب به «پیر هرات» و «انصاری هروی»، یکی از برجستهترین عارفان و شاعران ایرانی قرن پنجم هجری است که با اشعار عرفانی و مناجاتهای عاشقانهاش، قلب و روح مخاطبان را تسخیر کرده است. اشعار او که عمدتاً در قالب رباعیات، تکبیتیها و مناجاتنامهها سروده شدهاند، به دلیل سادگی، عمق معنوی و زیبایی ادبی، همچنان پس از قرنها مورد توجه دوستداران شعر و عرفان پارسی قرار دارند. در این مقاله، به بررسی زیباترین اشعار خواجه عبدالله انصاری، ویژگیهای شعری او و تأثیر آن بر ادبیات عرفانی پرداختهایم تا شما را با این گنجینه ادبی بیشتر آشنا کنیم.
چرا اشعار خواجه عبدالله انصاری خاص هستند؟
خواجه عبدالله انصاری (زاده 396 ه.ق در هرات، درگذشته 481 ه.ق) نهتنها بهعنوان یک عارف و دانشمند صوفیمسلک، بلکه به دلیل فن سخنوری و توانایی بینظیرش در سرودن اشعار عرفانی به زبانهای فارسی و عربی شهرت دارد. اشعار او ترکیبی از سوز و گداز عاشقانه، مناجات با خدا و تأملات عمیق عرفانی است که به دلیل استفاده از زبان ساده و روان، برای همه قابلفهم و تأثیرگذار است. ویژگیهای برجسته اشعار او عبارتاند از:
عمق عرفانی: اشعار خواجه عبدالله اغلب مضامینی چون عشق الهی، توکل، تسلیم و سلوک عرفانی را در بر دارند.
سادگی و روانی: برخلاف برخی شاعران که از زبان پیچیده استفاده میکنند، او با زبانی صمیمی و بیتکلف با مخاطب سخن میگوید.
تنوع قالبها: از رباعیات کوتاه و پرمعنا گرفته تا مناجاتهای نثرگونه، تنوع در آثار او چشمگیر است.
احساسات ناب: اشعار او سرشار از احساسات خالص عاشقانه و عارفانه است که خواننده را به تأمل وامیدارد
گلچینی از زیباترین اشعار خواجه عبدالله انصاری
در ادامه، برخی از زیباترین اشعار و مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری را که از منابع معتبر استخراج شدهاند، ارائه میدهیم:
دل درد تو را به جان مداوا نکنند
در عشق تو جان زغم محابا نکنند
ما را وغمت به کس نگوییم اگر
بوی جگر سوخته رسوا نکنند
****
سر سروران بستۀ دام تو
دل دلبران دفتر نام تو
بسا عقل آسوده دل را که کرد
سراسیمه یک قطره از جام تو
****
این جهان وآن جهان وهرچه هست
عاشقان را روی معشوق است وبس
گر نباشد قبلۀ عالم مرا
قبلۀ من کوی معشوق است وبس
****
بنمای رهی،که ره نماینده تویی
بگشای دری،که درگشاینده تویی
زنگار غمان گرفت دور دل من
بزدای،که زنگ دل زداینده تویی
****
یارب ز شراب عشق سرمستم کن
وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هرچه بجز عشق خودت تهی دستم کن
یکباره به بند عشق پا بستم کن
****
نی از تو حیات جاودان می خواهم
نی عیش و تنعم جهان می خواهم
نی کام دل و راحت جان می خواهم
هر چیز رضای توست آن می خواهم
****
گر درد دهد بما و گر راحت دوست
از دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او خشنودی اوست
****
یا رب تو مرا انابتی روزی کن
شایسته خویش طاعتی روزی کن
زان پیش که فارغ شوم از کار جان
اندر دو جهان فراغتی روزی کن
****
الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.
****
الهی مرا آن ده که مرا آن به
الهی اگر از دنیا مرا نصیبی است به بیگانگان دادم
واگر از عقبی مرا ذخیره ای است به مومنان دادم
در دنیا مرا یاد تو بس و در عقبی مرا دیدار توبس
****
الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
****
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.
الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود.
الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن.
الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم.
الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه، کار به عنایت بود، باقی بهانه.
الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم.
الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش
****
دلی به دست آر ،تا کسی باشی
اگر برهوای پری،مگسی باشی
واگر بر روی آب روی خسی باشی
دلی به دست آر،تا کسی باشی
****
روضۀ روح من رضای تو باد
قبله گاهم در سرای تو باد
سرمۀ دیدۀ جهان بینم
تا بود،گرد خاک پای تو باد
****
مقصود دل ومراد جانی عشق است
سرمایۀ عمر جاودانی عشق است
آن عشق بود کزو بقا یافته خضر
یعنی که حیات جاودانی عشق است
****
ای واقف اسرار ضمیر همه کس
درحالت عجز،دستگیر همه کس
ازهر گنهم توبه دِه و عذر پذیر
ای توبه دِه و عذر پذیر همه کس
جمعبندی
زیباترین اشعار خواجه عبدالله انصاری، گنجینهای از عرفان، عشق و تسلیم در برابر معشوق الهی هستند که همچنان پس از قرنها، دلها را مجذوب خود میکنند. از رباعیات عاشقانه گرفته تا مناجاتهای سوزناک، هر بیت از اشعار او دریچهای به سوی حقیقت و معنویت است. اگر به دنبال شعری هستید که روح شما را جلا دهد و به تأمل وادارد، آثار خواجه عبدالله انصاری بهترین انتخاب است. شما کدامیک از اشعار او را بیشتر دوست دارید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!
برای مطالعه اشعار بیشتر اینجا کلیک کنید