اجرای شاد پسر شیرازی با ترانه محلی معروف و پر شور و حال شهرشان در برنامه صداتو/ فقط جوری که هلپرها مات و مبهوتش شدن!

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعد نیوز، دکتر بیژن سمندر شاعر معروف شهر شیراز بود، دو شعر مشهور وی را که با لهجه ی زیبای شیرازی سروده شده از وی به یادگار مانده. در فصل گذشته یکی از شرکت کننده های برنامه صداتو در یکی از اجراهایش ترانه شیراز دکتر سمندر را لب خوانی کرد اجرای شاد وی توانست لحظات شادی را برای بینندگان این برنامه خلق کند.
اندکی در مورد بیژن سمندر
بیژن سمندر در 1316 خورشیدی در شهر شیراز از مادر و پدر شیرازی بهدنیا آمد. پدر او دکتر داروساز بود. اولین مشوق بیژن در راه هنر، پدرش بود که او را از خردسالی با خرید سهتار به راه هنر راهنمایی کرد. تحصیلات ابتدایی تا لیسانس را در شیراز بهسر برد. آغاز درخشش او در دبیرستان سلطانی تحت راهنماییهای علیمحمد کامرانی، معاون وقت آن دبیرستان، که دایی او نیز بود، آغاز شد که با توجه به اعزام برترین دانشآموزان به اردوی رامسر و برگزاری مسابقات کشوری در آن محل، او در هر سال تحصیلی در یک رشته در ایران اول شد.
سال اول مقام اول در مسابقهٔ خط و خوشنویسی در سراسر ایران؛ سال دوم مقام اول در مسابقهٔ ادبیات در سراسر ایران؛ سال سوم مقام اول مسابقهٔ موسیقی در سراسر ایران و اعزام به اروپا را بهدست آورد.
سمندر، مدرک دکتری خود را در رشتهٔ ادبیات در خارج کشور کسب کرد. با توجه به علاقهٔ بسیار به هنر، دکتری معماری خود را در شهر واشنگتن دریافت کرد.
او بنیانگذار سرودن شعر به گویش شیرازی بود و از کتابهای با گویش شیرازی میتوان از مجموعه شعر و تفسیر با عنوانهای شعر شیراز و شعر شهر نام برد، که هر دو اثری تحقیقی و کاوشگرانه در فرهنگ عامیانهٔ مردم شیراز است. به قول خود او، بهتر است اکنون درمورد خود تحقیق کنیم و اثر به جا بگذاریم تا بعدها خارجیها درمورد ما تحقیق کنند، که البته این کنایه از ترجمه و رمزگشایی خط میخی توسط خارجیها بود.
اشعار بیژن سمندر توسط بسیاری از خوانندهها اجرا شدهاست. از محبوبترین آنها ترانه گل سنگم است که توسط بیش از چهار خواننده خوانده شدهاست.
دکتر سمندر در 17 دی 1397 دار فانی را وداع گفت
حامد فقیهی یکی از جوانان خوش استعداد شیرازیست که ترانه شیراز را به زیبایی اجرا کرده چنانچه علاقه مند باشید میتوانید این ترانه شاد را با اجرای وی بشنوید.
ترانه شیراز با صدای حامد فقیهی
متن ترانه شیراز
شیراز
شیرازو میگن نازه واسه ی آفتاب جِنگِش
قلبارو گِرِن میزنه به هم تیرشهی تِنگِش
بلبل تو کوچا، تو پس کوچا غزل میخونه
شعروی ترِحافظ میچکه از سرِ چِنگِش
عطر گل یاسم و نسترن، بهار نارنج
هی سر میکشه از تو خونوی واز وِلِنگِش
این جان که اگر چِش تو چِشای هیکی بودوزی
ساز دِلشو میشنُفی از جِلِنگ جِلِنگِش
اینجان که با فوتِ کاسهگری، امرو و فردو
تام پات میسره دنبال دختروی زبرو زِِرِنگِش
اَگ دختر همسایهی دیوار به دیوار،
لیم لیم دیوارک زد تو بدو بزن پلنگِش!!
قلبای پیزُری نیس تو سینهی مردم شیراز
تو بیخودی ریشمیز بزنه تو درزِ دِنگِش
دنیا رو تی پس میگشت سمندر
از شهر چه خبر! قربون اون آفتابِ جِنگِش