به گزارش رکنا، جشنواره مد و لباس فجر در سال ۱۴۰۴ در زمانی برگزار می‌شود که هم از نظر آب‌وهوایی، هم از نظر تقویمی و هم از منظر عرف حرفه‌ای صنعت پوشاک، تصمیمی غریب و خلاف قاعده به نظر می‌رسد. خردادماه، نه ابتدای سال است و نه فصلی مناسب برای ارائه و الگوسازی پوشاک سالانه. اینکه چرا چنین زمانی برای این جشنواره انتخاب شده، پرسشی‌ست که مسئولان برگزاری هیچ پاسخ شفافی به آن نداده‌اند.

بنا بر ادعای برخی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دلیل اصلی برگزاری جشنواره در خرداد، قرار داشتن ماه مبارک رمضان در اسفند ۱۴۰۳ و فروردین ۱۴۰۴ است. اما آیا برگزاری یک جشنواره تا این حد وابسته به تقویم مذهبی‌ست؟ و آیا نمی‌توانستند با برنامه‌ریزی بهتر، زمان متعارف زمستانی جشنواره را حفظ کنند؟ این پرسش‌ها نه‌تنها بی‌پاسخ مانده، بلکه مسئولان در اظهاراتی عجیب‌تر اعلام کرده‌اند که در سال ۱۴۰۴ «دو بار» این جشنواره برگزار خواهد شد؛ یک‌بار در خرداد، و بار دیگر در زمستان!

هنرهای تجسمی

برگزاری دو باره‌ی یک جشنواره ملی در یک سال، نه نقطه‌ی قوت، بلکه نشانه‌ای آشکار از سردرگمی ساختاری، نبود افق برنامه‌ریزی و صرف بودجه‌های عمومی بدون توجیه مشخص است. این تصمیم‌ها نشان‌دهنده فقدان راهبرد دقیق در حوزه دیزاین مد و لباس کشور است؛ حوزه‌ای که قرار است هم با فرهنگ مردم ارتباط داشته باشد، هم با بازار، و هم با تولید انبوه.

جشنواره مد و لباس فجر سال‌هاست که تحت سیطره کامل دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌شود. این دولتی‌بودن، نه‌تنها در تأمین بودجه، که در شیوه انتخاب داوران، موضوعات، نحوه فراخوان، نمایش آثار، و حتی انتخاب مخاطبان جشنواره نیز دیده می‌شود. بخش خصوصی در این میان یا غایب است، یا صرفاً به‌عنوان ویترینی صوری ایفای نقش می‌کند. در شرایطی که اقتصاد کشور نیازمند تحرک، تنوع و نوآوری در بخش پوشاک است، چنین جشنواره‌هایی عملاً نه نقش محرک دارند و نه می‌توانند با خروجی‌هایشان تغییری در بازار ایجاد کنند.

اما مسئله تنها زمان یا ساختار جشنواره نیست. موضوع مهم‌تر، «نتیجه» آن است. در هر جشنواره‌ای، به‌ویژه در حوزه دیزاین و مد، یک سوال کلیدی باید همواره در کانون توجه باشد: چه میزان از طرح‌ها و مدل‌هایی که در این رویداد ارائه می‌شوند، به تولید واقعی می‌رسند؟ آیا صرفاً با برگزاری یک شوی صحنه‌ای یا چاپ کاتالوگی از آثار، رسالت جشنواره تمام شده تلقی می‌شود؟

واقعیت آن است که در جشنواره مد و لباس فجر، اغلب طرح‌ها در حد ماکت و نسخه اولیه باقی می‌مانند. هیچ کارخانه یا کارگاه تولیدی حاضر نمی‌شود بر اساس این طرح‌ها سرمایه‌گذاری کند. این دوگانگی بین ویترینِ جشنواره و واقعیتِ بازار، از عمیق‌ترین شکاف‌های این جشنواره است. در حالی‌که قرار است دیزاین لباس با نیازهای زیستی، فرهنگی و اقتصادی مردم پیوند داشته باشد، جشنواره فجر بیشتر به یک پرفورمنس مناسبتی بدل شده است که نهایتاً چند خبر در رسانه‌ها تولید می‌کند و بعد فراموش می‌شود.

نکته اساسی دیگر، فقدان «گزارش آماری» رسمی و شفاف از خروجی‌های جشنواره است. در هیچ یک از ادوار گذشته گزارشی ارائه نشده که به‌روشنی نشان دهد چند درصد از طرح‌های ارائه‌شده به خط تولید راه یافته‌اند. آیا نهادی در وزارت ارشاد یا زیرمجموعه‌های آن وجود دارد که این آمار را رصد کند؟ اگر هست، چرا تاکنون منتشر نشده؟ و اگر نیست، بر چه مبنایی برگزاری این جشنواره همچنان ادامه دارد؟

یکی از نواقص جدی دیگر، عدم وجود پل ارتباطی مؤثر بین طراحان، تولیدکنندگان، توزیع‌کنندگان، برندها، فروشگاه‌ها و در نهایت مصرف‌کنندگان است. مدل ایده‌آل در کشورهای توسعه‌یافته آن است که یک زنجیره‌ی کامل میان دیزاین، تولید، تبلیغات و فروش وجود داشته باشد. در ایران اما، جشنواره مد و لباس فجر نه به تولید متصل است، نه به بازار، و نه به افکار عمومی.

در چنین فضایی، حتی اگر طرحی قابل قبول و زیبا هم ارائه شود، سرنوشتی بهتر از باقی‌ماندن در پرونده طراح نخواهد داشت. دیزاین باید دیده شود، تولید شود، فروخته شود و در جامعه جریان یابد. لباس اگر در تن مردم نباشد، هر قدر هم روی ماکت یا رن‌وی بدرخشد، در نهایت شکست خورده است.

سؤال مهمی که باید به‌طور جدی مطرح کرد آن است که: جشنواره فجر مد و لباس، با بازار چه نسبتی دارد؟ بعد از تولیدکننده، واسطه‌ها، عوامل تبلیغات، الگوسازها، فروشندگان و در نهایت مشتریان، چه تعاملی میان این لایه‌ها برقرار می‌شود؟ چرا هیچ سازوکاری برای تبدیل آثار جشنواره به محصول واقعی در کارگاه‌های تولیدی وجود ندارد؟

Hosein Noruzi Khatat, [6/7/2025 3:09 PM]

حضور کارآفرینان، سرمایه‌گذاران، برندهای پوشاک و شرکت‌های بزرگ در جشنواره می‌تواند راهی برای پاسخ به این خلأ باشد. اما در ساختار فعلی جشنواره، نه‌تنها این حضور پیش‌بینی نشده، بلکه بسیاری از طراحان مستقل نیز از حضور در این فضا سر باز می‌زنند، چرا که آن را بی‌فایده و تزئینی می‌دانند.

مسئله دیگر، نگاه مناسکی و غیرپیوسته به دیزاین مد و لباس است. طراحی پوشاک، یک فرآیند پیوسته، طولانی‌مدت و مبتنی بر تحقیق و توسعه است. اما در ایران، با رویکردی جشنواره‌ای، انتظار می‌رود در یک هفته، تمام خلاقیت‌ها به بار بنشینند، داوری شوند و جوایزشان را هم بگیرند. چنین شتاب‌زدگی و سطحی‌نگری، برخلاف ماهیت طراحی پوشاک است که نیازمند زمان، آزمون، اصلاح و بازخورد مداوم است.

شاید زمان آن فرا رسیده که بازنگری بنیادینی در ماهیت، هدف، ساختار، زمان، و مکان برگزاری جشنواره مد و لباس فجر صورت گیرد. این بازنگری باید با مشارکت نهادهای مستقل، طراحان خلاق، برندهای فعال، و کارشناسان بازار صورت گیرد و نه صرفاً در اتاق‌های دربسته‌ی مدیران دولتی.

اگر نخواهیم این جشنواره به سرنوشت سایر پروژه‌های نمایشی و بی‌ثمر دچار شود، باید میان «طراحی» و «تولید»، میان «نمایش» و «بازار»، میان «دولت» و «مردم» پلی واقعی برقرار کنیم. در غیر این‌ صورت، جشنواره فجر مد و لباس، همچنان «جشنواره‌ای برای هیچ» باقی خواهد ماند.

حسین نوروزی