حتی اگر با تقلب بتوان به خارجیها گل زد، موافقم
مسعود فراستی، منتقد سینما درباره جشنواره کن و فیلمی از جعفر پناهی که برنده این جایزه شده است، گفت: «من هم بابت جایزهای که جعفر پناهی گرفته است، خوشحالم. و همچنین از اینکه میتوان سر خارجیها را کلاه گذاشت. از اینکه میتوان فیلم مضمون زده، شعاری و داخل گیومه، «اجتماعی» به خوردشان داد، خوشحالم. من معتقدم حتی اگر بتوان با تقلب به خارجیها گل زد باز هم باعث خرسندی است.
فیلم جایزه بگیرد را دوست ندارم
اما درباره فیلم جایزه بگیر باید بگویم که این گونه فیلمها مرا خوشنود نمیکند. فیلم جایزه بگیر فیلم است که ساخته شده برای اخذ جایزه. کافی است شما قدری مطالعه کنید تا نوع جایزه دادن در جشنوارههایی مانند ونیز و برلین، دستتان بیاید و خط فکری آنها را دنبال کنید و به دست بیاورید و پس از آن نبض جشنواره کن را به دست میآورید. پس از این مرحله، فیلمساز اصولاً میداند که چه فیلمی بسازد تا جایزه بگیرد اما اگر این جایزه فیلمساز را برباید، بدان معنی است که به جای اینکه او جایزه را بگیرد، جایزه او را گرفته است. در چنین شرایطی، آینده خراب میشود و مسیر فیلمسازی کارگردان تغییر میکند. جعفر پناهی بلد است که چگونه جایزه ببرد اما من چیزی از فیلم آخرش نفهمیدم. اگر هم فکر کند که او فیلم ساخته و من اینجا انتقاد میکنم، اصلاً برایم مهم نیست.
تغییر مسیر کارگردان «طلای سرخ»
در پرونده پناهی یک دو فیلم خوب هست. کارگردانی که «طلای سرخ» را ساخته، چنین فیلمی میسازد؟ بدی این گونه جوایز خارجی این است که هدایت میکنند و میگویند، دفعه بعد اگر میخواهی جایزه بگیری، روی این خط جلو بیا. پس از این مرحله، فیلمساز ما جایزه بگیر میشود و دیگر کارش نه ملی است و نه اصول خودش را دارد و نمیتواند فیلم بسازد. چون فیلم دیگر فیلم او نیست و دیگر سینما در کار نخواهد بود چون دیگر به مسائل سیاسی میپردازد.
جایزه کن متعلق به وزارت امور خارجه چه کشوری است؟ | عینک کیارستمی وار جعفر پناهی
در این شرایط باید دانست که هیأت داوران و رئیس جشنواره را وزارت خارجه فرانسه انتخاب میکند. همه جشنوارههای فرنگی این ویژگی را دارند. آنجا افراد اصلی را تعیین میکنند. بنابراین ما باید بدانیم که کجا میتوانیم کلاه سرشان بگذاریم و کلاه سر ما نرود. امیدوارم پناهی با این جایزه و با آن عینک کبارستمی وارش بتواند باز هم فیلم بسازد و راضی شده باشد و به دنبال سینما برود. اما او باید بداند که بدون عینک کیارستمی مانند هم میتواند جایزه بگیرد.
قدیمیها مثلی داشتند که...
اما درباره آن فیلمساز ایرانی در کن باید بگویم که همه چیزش عقده گشایی است و البته دلم به حالش میسوزد. او خراب کرد وقتی گفت که اگر تلخم به دلیل این است که اوضاع تلخ است. قدیمیها مثلی دارند و میگویند لباس زیرت را در ملاء عام پهن نکن. اگر این موضوع را بفهمیم کلی از مشکلاتمان حل میشود. خودم انتقادهایی به اوضاع دارم که از او بیشتر است اما آنجا در واکنش به اینکه منتهی به آن شد که بگوید من هم اپوزیسونم و به من هم جایزه دهید واقعاً گناه دارد و دل آدمی به حالش میسوزد. امیدوارم وقتی که برمیگردد اذیتش نکنند و اجازه دهند که باز هم فیلم بسازد. اگر او هم نمیداند من فهرستی از سوژهها را میتوانم در اختیارش بگذارم تا کارش را ادامه دهد.»
پیش از دیدن فیلم پناهی هم واکنشها مثبت بود
سعید مروتی روزنامهنگار و منتقد سینما هم گفت: «درباره دو فیلم ایرانی توضیح دادید. حال اینکه ما یک نماینده رسمی داشتیم به نام «زن و بچه» و یک نماینده غیر رسمی. سعید روستایی سازنده کار نخست و کارگردان «یک تصادف ساده» جعفر پناهی بود. البته این موضوع برای ما قابل تفکیک است و جشنواره کن هر دو را نماینده ایران میداند. این را درباره دریافت جایزه برای جعفر پناهی بگویم که پیش از دیده شدن هم واکنشها مثبت بود. فیلم روستایی از اول با انتقادهایی بسیار مواجه شد. چون فیلمی بود که با قواعد رسمی ایران، حجاب در آن رعایت شده بود و همین موضوع محل انتقاد بود.
فیلم پناهی در هیچ فهرستی قرار نداشت!
اما آن فیلم متعلق به سینمای زیرزمینی بود و مسیر هموارتری پیش رو داشت. معمولاً طبق ادوار گذشته میگویند که این گونه فیلمها میتوانند به کن راه یابند اما «یک تصادف ساده» در هیچ فهرستی به چشم نمیخورد. فیلم سعید روستایی هم بعد اضافه شد.
کن بزرگترین جشنواره دنیاست و نمیتوان آن را انکار کرد. هیچ ویترینی جذابتر از آن نیست. هر انتقادی هم که به کن وارد بدانیم، این جشنواره بزرگترین و مهمترین فستیوال سینمایی جهان است. آرزوی هر فیلمسازی است که به کن راه یابد و جایزه بگیرد و نخل طلا از آن او شود.
دومین نخل طلای جشنواره کن
این دومین نخل طلاست که پس از «طعم گیلاس» کیارستمی به ما میرسد. ایران تا سالهان نتوانست این جایزه را دریافت کند. البته فیلمهای ایرانی پشت سر هم به کن میرفتند و در بخشهای دیگر جایزه میگرفتند اما نخل طلا خیر! از حدود سال ۱۹۹۰ میلادی حضور ایرانیها در جشنواره فیلم کن شروع شد. ایرانیها گاه داور میشدند و البته آن سینمای اگزوتیک به مرور جذابیتش را از دست داد. اما در مجموع فیلمهای ایرانی تکراری شد و به کناری رفت.»
«ژولیت بینوش» رئیس هیأت داوران بود؟
فراستی توضیح داد: «کن غیر از اینکه اگزوتیک بوده، یک دوره دگرباش بود و آینه سیاسی اجتماعی اوضاع به شمار میرفت و میرود. داور این دوره «ژولیت بینوش» است که یکبار هم به ایران آمد و مهمان عباس کیارستمی شد. او رئیس هیأت داوران هم بود و همه هم این مهم را میدانستند. بنابراین جایزه را به کسی میدهند که زندان بوده و بالاخره فیلم ساخته و قاچاقی هم آمده و این برای فیلم امتیاز است.»
مروتی ادامه داد: «البته ما هنوز فیلم آقای پناهی را ندیدهایم و بر اساس آن یک دقیقه که پخش شده، نمیتوان دربارهاش قضاوت کرد.»
چرا فیلم برنده کن نمره صفر میگیرد؟
فراستی در این بین افزود: «آن یک دقیقه فاجعه است! یک عروس و داماد پشت خودرو نشستهاند و یک نفر مدام شعار میدهد. نخستین نکتهام این است که پس او با چه کسی در آن برهوت و بیابان سخن میگوید؟! او مدام شعار میدهد و گویا میداند که شعارها بر این دو نفر کارگر نیست. او حالا برای آسمان و زمین شعار میدهد و از منظر فیلمسازی آبروریزی است. من کاری با مضمون شعارها و هیچ چیز دیگر ندارم اما به گمانم این یک دقیقه در فیلمسازی نمره صفر میگیرد.»
«بادکنک سفید» بهترین کار پناهی بود؟
مروتی توضیح داد: «اینکه ما قبل و بعد فیلم را ندیدهایم، نمیتوانیم دربارهاش قضاوت کنیم. اما دستکم فیلمهای قبلی آقای پناهی را دیدهایم. میشود راجعبه آنها حرف زد. از سالهایی که برای ایشان محدودیت به وجود آمده، کارنامه کاری او به دو بخش تقسیم میشود. یعنی پس از «طلای سرخ» و «آفساید» و قبلش! البته تقسیمبندی دیگری هم میتوان کرد و آن را به بخشی که متأثر از کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان بوده و فیلم «بادکنک سفید» در این برهه است، میشود تقسیم کرد. فیلمنامه «بادکنک» سفید را هم زندهیاد عباس کیارستمی مینویسد. همچین فیلم «آینه» که ناموفق بود. اما در مجموع باید عنوان کرد که تجربهگرایی در آن فیلم هم پررنگ است. وقتی شرایط برای پناهی تغییر میکند، فیلمهای «دایره»، «طلای سرخ» و «آفساید» در یک بخش قرار میگیرند و الباقی در بخشی دیگر. برای جعفر پناهی که چند فیلم ساخت، من هیچ یک را نپسندیدم و آنها اصلاً فیلم و سینما نیست و فقط واکنش به دوربین است.» در این بین فراستی گفت: «تاکسی» هم فیلم نیست!»
فیلمبرداری سینمایی با گوشی موبایل؟!
مروتی افزود: «دیروز از یکی شنیدم که پناهی قرار بود فیلم جنگی با مضمون و موضوع دفاع مقدس بسازد و قصه آن اثر هم از احمد دهقان باشد. این کار تا مرز پروانه ساخت هم پیش رفت اما دقیقه ۹۰ با ساختنش مخالفت کردند. اصلاً ما نمیدانیم که او میخواهد چه بسازد. فیلمهایی که با یک دوربین گوشی موبایل ساخته میشوند، اساساً فیلم چریکی است. با این شرایط سخت، راهش را خیلی ساده به فستیوالها پیدا کرد. البته «طلای سرخ» از مهمترین فیلمهای اجتماعی پس از انقلاب است.
انتقاد پناهی در «طلای سرخ» هنوز هست؟
امروز اگر پس از سالها به کاری که کیارستمی فیلمنامهاش را نوشته بنگریم، میبینیم بخشهای مهم فیلم درست است و نقطهای که او آنجا ایستاده و نقد میکند صحیح است... طغیان آن شخصیت اصلی هم دلیل منطقی دارد. چون جلو آن طلافروش بالای شهری تحقیر میشود. در مجموع اگر میخواهیم درباره فیلمهای پناهی صحبت کنیم، باید شرایط او را هم بسنجیم.»
ارتباط فوتبال فرانسه با جشنواره کن
مروتی در فراز دیگری از سخنانش درباره جشنواره کن گفت: «کن متعلق به دهه ۳۰ میلادی و زمان موسیلینی. ایده اینکه فرانسه یک جشنواره مستقل داشته باشد، در واقع ایستادن مقابل فاشیسم بود. قرار هم بوده که با ترویج صلح برگزار شود. در دیگر جشنوارههای جهان، فیلمهای فرانسوی را تحویل نمیگرفتند و آنها تصمیم به راه اندازی این فستیوال کردند. اما این بحث را اگر بخواهم ببندم با یک مثال فوتبال پایان میدهم: تیم ملی فوتبال فرانسه در دهه ۸۰ میشل پلاتینی و عده زیادی را داشت که همه سفید پوست بودند. اما اواخر دهه ۹۰ که تیم ملی فوتبال فرانسه قهرمان جهان شد، بیشترشان که در جشن قهرمانی حضور دارند، یا فرانسوی نیستند یا اصالتاً فرانسوی نبودند.
کن یک بازاریابی هنری است
جایزه کن از دهه ۶۰ میلادی مهم شد. شکوفاییاش هم همزمان با شکوفایی اروپا همراه بود. فیلمسازان بزرگ اروپایی جایزه را بردند. جایزه اول به نام نخل طلایی نبود اما بعدا اصلاح و اضافه شد. بسیاری از مخاطبان از آن به عنوان دوران تکرار ناشدنی کن یاد میکنند و فیلمهای اصیل اروپایی آنجا دیده شد. البته که از سینمای آسیا و افریقا هم به ندرت فیلم میدیدیم. البته ابتدا در بخشهای دیگر جایزه گرفتند اما کن به مرور بزرگ شد. طی سالهای اخیر جشنوارههایی مانند «لوکارنو» اهمیتش را از دست داده و «ونیز» هم همین طور. ونیز قبلاً جشنواره نخست دنیا بود اما با راه افتادن کن همه آنها کنار رفتند. کن امروز واقعاً بر سینما اهمیت دارد. علاوه بر این ونیز و برلین جاهای شلوغ دنیا هستند اما کن خلوت است. محلی توریستی و یک شهرک به حساب میآید. این نشان میدهد که لوکیشن هم بر آن تأثیر گذاشته است. کن طی سالهای اخیر بر خیلی چیزها تأثیر گذاشته. مثلاً کشف استعدادهای جدید. کن علاقه دارد که کشف و شهود کند و یک فیلمساز گمنام را بالا بیاورد و بگوید که من او را انتخاب کردهام و در واقع یک بازاریابی هنری است. باید گفت که امروز کن ترکیبی از هنر و تجارت است. بخشی از این بیزینس حاصل کار شرکتهای پخش کننده است. همچنین برای جذابتر شدن افتتاحیه، فیلم افتتاحیه یک فیلم هالیوودی است.»
فراستی: اکران فیلم «اسفند» عصبانیام کرد
فراستی در بخش دیگر برنامه در نقد فیلم «اسفند» ساخته دانش اقباشاوی، با حضور کارگردان گفت: «من از اکران فیلم عصبانیام. این قدر اکران ناجوانمردانه واقعا عصبانی کننده است.»
در این بخش سعید مروتی گفت: «اغلب سانسهایی که برای فیلم اسفند دیدم ساعت یک، ۲ و حتی ۱۶ بود که کسی به سینما نمیرود. بعضی وقتها هم به دلیل نمایش داده نشدن یک فیلم، این را جایگزینش میکنند که گول زننده است.»
فراستی همچنین عنوان کرد: «کسی را میشناسم که به همراه خانوادهاش برای دیدن فیلم اسفند آمده و به او میگویند، چون به حد نصاب نرسیده آن را لغو کردیم!»
نسخه نهایی فیلم کوتاهتر شد!
دانش اقباشاوی هم در این برنامه گفت: «ممنونم که ریزبینانه مسایل را دنبال میکنید.»
سعید مروتی در نقد فیلم «اسفند» گفت: «فیلم خیلی دیر شروع میشود. حدود ۳۰ دقیقه تا ۴۰ دقیقه نخست مخاطب فکر میکند که با یک سریال معمولی سر و کار دارد.» و اقباشاوی توضیح داد: «معمولاً میگویند مخاطب برای ۲۰ دقیقه پایانی به سالن سینما میآید. به هر حال فیلم تعلیق دارد و البته نسخه نهایی فیلم تدوین و کوتاهتر شد.»