به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، تولید کاغذ در کارخانههای ایران برای چند سال در دولت سیزدهم مورد توجه بود، تا جایی که اعلام شد تمام کتابهای درسی توسط کاغذ ایرانی تولید شده است. تغییر ناگهانی دولت و نیمهکاره ماندن برنامههای دولت سیزدهم آتش نقد به عملکرد مسئولان آن دوره را شعلهورتر کرد. در این میان ناشرانی بودند که کتابهایشان را با کاغذ ایرانی منتشر کردند و همچنین ناشرانی که اعلام کردند حاضر به استفاده از یک برگ کاغذ ایرانی در روند فعالیت خود نیستند. اینکه کدام گروه حقیقت را بدون سوگیریهای رایج بیان میکند، شاید سالها بعد اثبات شود. پس امروز نظرهای مختلف از جنبههای مختلف را جمعآوری میکنیم.
مهدی سلیمانی قائم مقام مجمع ناشران انقلاب اسلامی با تولید کاغذ در کارخانههای ایران موافق است. در گفتوگوی خبرنگار کتاب ایرنا با او سوالهایی که بعد از توزیع کاغذ ایرانی مطرح شده بود، پرسیده شد. این مصاحبه در دو بخش تنظیم شده است و در ادامه بخش نخست آن را میخوانید.
کاغذ بسترساز انتقال علم و آگاهی است
چرا کاغذ ایرانی باید تولید شود؟ زمانی که میتوان کاغذ با کیفیت را وارد کرد؟
سلیمانی:ممکن است تعداد قابل توجهی نگاهشان این باشد که کاغذ را وارد کنند، اما در کشورهایی که ریشههای تمدنی دارند، همیشه مساله کاغذ یک مساله جدی بوده است و کاغذ جزو کالاهای اصلی و استراتژیک آن تمدن و کشورها محسوب میشده است.
ویلم فلور یک ایرانشناس هلندی است که درباره تاریخ کاغذ در ایران مطالعات خوبی هم دارد. او در کتابش اذعان میکند که در دوره امیرکبیر، تعدادی از دانشجویان برای یادگیری مهارت ساخت کاغذ به روسیه فرستاده شدند. نتیجه اعزام ۶ دانشجوی ایرانی به روسیه برای یادگیری صنعت «کاغذگری» ساخته شدن کارگاههای تولید کاغذ در تبریز، اصفهان و برخی شهرهای دیگر شده است. پس این را بدانیم که از آنجایی که فرهنگ و تمدن در کشور ما همیشه از اهمیت بالایی برخودار بوده، مورد توجه دلسوزان کشور بوده، زیرا کاغذ بسترساز انتقال علم و آگاهی است.
در سال ۹۶ وقتی قیمت ارز بالا رفت و تقریبا سه برابر شد، قیمت کاغذ پنج برابر شد
چرا کاغذ باید داخلی باشد؟
سلیمانی: ما اگر در داخل کشور این ظرفیت را داشته باشیم که کاغذ تولید کنیم، چرا نباید این کار را انجام دهیم؟ چرا در این صنعت وابستگی به خارج از کشور داشته باشیم که با بالا و پایین شدن قیمت ارز، قیمت کاغذ در کشور جهش پیدا کند؟
خاطرتان هست در سال ۹۶ وقتی قیمت ارز بالا رفت و تقریبا سه برابر شد، اینگونه نبود که قیمت کاغذ هم سه برابر افزایش پیدا کند بلکه قیمت کاغذ پنج برابر شد. البته این مساله به دلیل نابسامانی وضعیت اقتصادی و ارزش پول ملی هم هست که باعث میشود این اتفاق بیافتد. پس باید توجه کنیم که این ظرفیت در کشور ما وجود دارد و نباید نسبت به آن کم توجه باشیم.
کمترین اثر تولید کاغذ اشتغالزایی در کشور است
جدای از وجوه فرهنگیِ کاغذ، تولید این کالا در ایران توجیه مدیریتی و اقتصادی هم دارد، زیرا کمترین اثر تولید کاغذ اشتغالزایی در کشور است. فقط در کارخانه کاغذ مازندران، خرداد سال گذشته، هزار و ۲۴۱ کارگر و کارمند بهطور مستقیم مشغول به کار بودهاند. یعنی تولید کاغذ از صنایعی است که نیروی انسانی خوبی هم در آن فعال میشود. یعنی فارغ از وجوه دیگری که بر کاغذ میتوان متصور شد، اگر صرفا بخواهیم در کشور ایجاد شغل هم کنیم، میتوانیم روی کاغذ سرمایهگذاری کنیم.
حال سوال این است آیا ما در دورهای هستیم که میخواهیم همهچیز را از صفر و ابتدا شروع کنیم؟ یعنی آیا کارخانهای وجود ندارد و ما میخواهیم به دولت و بخش خصوصی بگوییم بیایید و آن را تاسیس کنید؟ پاسخ این است که خیر. ما امروز هر سه شکل از کارخانه کاغذ دولتی، خصوصی و حاکمیتی را داریم. شاید این عدد دقیق نباشد چیزی که من احصا(گردآوری) کردم در ایران چندده کارخانه و کارگاه تولید کاغذ داریم و در آنها انواع کاغذ از کاغذ بستهبندی تا کاغذ تحریر و حتی صنعتی و کاغذ سنگی تولید میشود. ما میخواهیم در این گفتوگو درباره کاغذ تحریر صحبت کنیم و بررسی کنیم آیا تولید آن در ایران امکانپذیر است یا خیر.
حتما باید به سمت تولید خمیر کاغذ هم حرکت کنیم
وقتی خمیرکاغذ وارداتی است، چرا اصل کاغذ را وارد نکنیم؟
سلیمانی: شما به من بگویید خمیرکاغذ از چه موادی تولید میشود؟ آیا در ایران درخت، الوار و چوب به میزان کافی برای تولید خمیر کاغذ داریم؟ پس شاید به صرفه باشد که در مقطعی ما واردات خمیر کاغذ داشته باشیم. کارخانه کاغذسازی مازندران تا جایی که سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها به آنها اجازه میدهد، از الوار استفاده میکند، از الوار موجود (و نه الزاما درخت) استفاده میکند و مابقی هم خمیرکاغذ است که وارد کشور میشود. البته که حتما باید به سمت تولید خمیر کاغذ هم حرکت کنیم.
خمیرکاغذ وارد میشود اما همه آن به کاغذ تحریر تبدیل نمیشود
باید توجه داشت همه خمیر کاغذ صرفا برای تولید کاغذ مصرف نمیشود و بسیاری از ظروف یکبار مصرف و صنایع سلولوزیپایه از خمیر کاغذ استفاده میکنند. اگر وارد سایت(درگاه) گمرک شوید و لیست واردات کشور را بررسی کنید، اگر کاغذ و خمیر آن را در میان کالاهای وارداتی جستوجو کنید شاید بیش از چندصد ردیف واردات کاغذ برای مصارف گوناگون ثبت شده است. در ایران مدلهای متنوع کاغذ تولید میشود، که همه کاغذ تحریر نیستند. خمیر کاغذ هم همینطور است، خمیرکاغذ وارد میشود اما همه خمیر وارد شده به کاغذ تحریر تبدیل نمیشود.
کاغذی را که با خمیر وارداتی ساخته شده باشد، نمیتوانیم کاغذ تولید ایران بنامیم، بلکه تولید مشترک ایران و کشور دیگر است. پس چطور خودکفایی در کاغذ را اعلام میکنیم؟
سلیمانی: کسی هم ادعا نکرده که خمیرکاغذ داخلی است. البته ما از طریق بازیافت و آخال(نام مرسوم ضایعات کاغذ و مقوا) که در کشور ما امکانپذیر است میتوانیم این نیاز را هم تا حدی برطرف کنیم.
میخواهم بگویم نگاه، تک بُعدی نیست که بگوییم حال که خمیر کاغذ وارد شد، این کالا تولید داخلی نیست. الزاما اینطور نیست، صددرصد تولید ما وارداتی نیست، واردات داریم اما به دلیل شرایط محیطزیستی باید این کار را انجام بدهیم. پس نباید نگاه صفر و صدی داشت که یا صد در صد همه چی داخلی باشد یا کلا همه چیز را وارد کنیم.
قراردادی که دیر بسته شد
پیگیری تولید کاغذ داخلی آیا نتیجه داد؟
سلیمانی: در سال ۱۴۰۰ کارخانه صنایع چوب و کاغذ مازندران که یک کارخانه دولتی و وابسته به بانک ملی است، در سال، چهار هزار و ۵۰۰ تن کاغذ تولید میکرد. اما در سال ۱۴۰۲ توانست کل نیاز آموزش و پرورش را تامین کند، تا حدی که برای آن جشنی هم در کارخانه مازندران گرفتند.
اما علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش دولت چهاردهم این مساله را تکذیب کرد و گفت که کل کتابهای درسی با استفاده از کاغذ ایرانی منتشر نشده است و بخشی از کاغذ وارداتی بود.
سلیمانی: ایشان سال ۱۴۰۲ را نگفتند. این اتفاق در طول سه سال شکل گرفت، نخست سال ۱۴۰۱ کارخانه مازندران مجموعا ۴۵ هزار تن کاغذ تولید کرد. نیاز سالانه آموزش و پرورش تقریبا ۴۰ هزار تن است و چاپخانه افست همیشه پنج هزار تن، مازاد بر نیاز نگه میدارد تا اگر چاپی خراب شد بتواند جبران کند و دستش خالی نباشد. اما باید این سوال را پرسید که آیا کارخانه مازندران فقط یک مشتری دارد و آن هم آموزش و پرورش است؟ قطعا نه.
اگر آموزش و پرورش میخواست کاغذ ایرانی مصرف کند، باید زمانی که اقدام به واردات کاغذ میکرد، با کارخانه کاغذ مازندران قرارداد میبست
سال اول بخشی از نیاز را تامین کرد، سال دوم تمام نیاز را تامین کرد یعنی در سال ۱۴۰۲ تمام نیاز کتابهای درسی ۱۴۰۳ تامین شد. در سال ۱۴۰۳ که قرار است کتابهای سال ۱۴۰۴ تولید شود و صحبتهای وزیر هم ناظر بر همین سال است، به دلیل قراردادی که در داخل خود دولت، دیر بسته شد، کارخانه مازندران نتوانست همه نیاز کاغذ را تامین کند. این ناتوانی کارخانه هم بخشی از مسولیت را متوجه دولت میکند. تولید کاغذ نیاز به برق دارد که دولت نتوانست آن را تامین کند، و همچنین کارخانه مازندران برای تولید این حجم از کاغذ نیاز به زمان دارد. بازه زمانی مشخص است، اگر تا یک تاریخی با کارخانه مازندران قرارداد نبندند، کارخانه نمیتواند کاغذ را در زمان مناسب تولید کند، برای همین زمان نوشتن قرارداد مهم است. اگر آموزش و پرورش میخواست کاغذ ایرانی مصرف کند، باید زمانی که اقدام به واردات کاغذ میکرد، با کارخانه کاغذ مازندران قرارداد میبست.
به نظر شما چرا آموزش و پرورش باید از کاغذ ایرانی استفاده کند؟
سلیمانی: کتابهای درسی ما چه مدت استفاده میشوند؟ بعد از ۹ ماه تحصیلی چه اتفاقی برای آنها میافتد؟
اما نباید اینطور باشد. کشورهایی هستند که کتاب درسی با کیفیت تولید میکنند و دانشآموزان بعد از پشتسر گذاشتن سال تحصیلی، کتابها را به دانشآموزان یک سال پایینتر میدهند.
سلیمانی: پیشفرض شما این است که کاغذ ایرانی باکیفیت نیست که دربارهاش صحبت خواهیم کرد. ببینید کتاب درسی بعد از ۹ ماه تقریبا نابود میشود، ما برای کتابی که عمری ۹ ماهه دارد، نیازی نیست از کاغذ اعلای خارجی استفاده کنیم. از کاغذ ایرانی استفاده میکنیم که برای ۹ ماه تحصیلی مقرون به صرفهتر است. این نکته را هم بگویم که کیفیت کاغذ مازندران از کیفیت بهترینهای کاغذ جهان پایینتر است اما متوسط کیفیت جهانی را دارد. عقل به ما میگوید برای اینکه تولید در داخل رونق بگیرد برای استفاده آموزش و پرورش، از کاغذ ایرانی استفاده کنیم نه از کاغذ خارجی.
کیفیت کاغذ مازندران از کیفیت بهترینهای کاغذ جهان پایینتر است اما متوسط کیفیت جهانی را دارد
کتب عمومی که از کاغذهای گوناگون تولید میشود. ما درباره کتابهای درسی صحبت میکنیم، آموزش و پرورش میخواهد کیفیت ساخت کتابهایش بالا برود. یکی از مسائل کاغذ داخلی ما کیفیت آن است، اگر دولت بانی شود( قرار بود این اتفاق بیفتد) و همه کتابهای درسی را انتهای سال جمعآوری کند و مشتری ثابت کارخانه مازندران شود، خمیر کاغذ این کارخانه تامین میشود، در نتیجه کیفیت کاغذ سال بعد بالا میرود و هم هزینههای تولید کاهش پیدا میکند؛ بهویژه در حوزه خمیر کاغذ که مورد سوال شما هم بود. همچنین کاغذ کتابهای درسی سال گذشته این به چرخه بازمیگردد، این روند مقرون به صرفه است، پس آموزش پرورش و دولت میتوانند با برنامهریزی این چرخه را دائمی کنند.
سال ۱۴۰۰ که دولت سیزدهم تصمیم گرفت به تولید کاغذ داخلی توجه کند، میتوانست مانند خیلی از صنایع برخورد کند. برای مثال مسئولان از تولید خودرو داخلی حمایت میکنند اما آیا زمانی که دولت بخواهد امکانی را برای خود ایجاد میکند و به سراغ کالای ایرانی میرود یا خودروی خارجی وارد میکند؟
به این دلیل که مصرف کاغذ برای کتاب درسی بازه محدود دارد، اگر این روند ادامهدار باشد کیفیت کاغذ تولیدی در ایران را هم میتواند بالاتر ببرد
اما دولت سیزدهم استفاده از کالای داخلی را از خود دولت شروع کرد. به این ترتیب که کاغذ تولیدی توسط دولت در کارخانه مازندران، توسط دولت در آموزش و پرورش مصرف شد. از طرفی به این دلیل که مصرف کاغذ برای کتاب درسی بازه محدود دارد، اگر این روند ادامهدار باشد کیفیت کاغذ تولیدی در ایران را هم میتواند بالاتر ببرد.
همه صنایع فعال از روز اول کیفیت را نداشتند، امتداد و استمرار استفاده است که کیفیت آنها را بالا برده است. کما اینکه کاغذهایی که در سال ۱۴۰۰ توسط کارخانه مازندران تولید میشد، قابل مقایسه با کاغذهای تولیدی در سال ۱۴۰۳ نبود؛ در سال ۱۴۰۳ کیفیت بسیار بالا رفته بود همه صنایع به همین شکل هستند، صنعت یکدفعه به اوج خودش نمیرسد. پس اگر میخواهیم مسائل مرتبط با کیفیت حل شود، تولید باید استمرار داشته باشد.
رهبر انقلاب جایی صحبت کردند و فرمودند که «مهمترین مساله تولید، تولید امتداددار است» زمانی رهبر انقلاب این موضوع را مطرح کردند که درباره کاغذ صحبت میکردند. اگر میخواهیم پنج یا چهارسال دیگر کارخانه مازندران کاغذ باکیفیت تولید کند، باید مصرف کاغذ را تضمین کنیم و روند فعالیت باید مدیریت شود، زیرا در اینجا بخش خصوصی طرف ما است.
ناشران مخیر بودند بین کاغذ ایرانی و خارجی انتخاب کنند
اما ناشران چه میشوند؟
سلیمانی: مصرفکننده عمده دیگر ناشران هستند، کارخانه مازندران توانست به ظرفیت تولید ۵۵ هزارتن در سال برسد. نیاز آموزش و پرورش ایران در سال ۴۵ هزار تن بود، این کارخانه باقی کاغذها را چه کار کرد؟ بخشی را وارد بازار نشر کرد.
حدود ۴۰۰ ناشر از نیمه دوم ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ حدود ۲۸۹ هزار بند کاغذ ایرانی استفاده کردند
یک سوال مهم، آیا در سه سال گذشته که دولت مستقر میخواست کاغذ ملی رونق بگیرد، واردات کاغذ محدود شد؟ یا تعرفهای به کاغذ وارداتی بسته شد؟ پاسخ این است که خیر. دیدم وزیر محترم ارشاد در نمایشگاه کتاب گفتند که کاغذ ایرانی مورد استقبال ناشران قرار نگرفته است، سوال من اینجا است وقتی کاغذ خارجی در بازار موجود است، هیچ تعرفهای به آن بسته نشده است و مصرف آن منعی ندارد، چطور ناشران حدود هفت تا هشت هزار تن کاغذ ایرانی مصرف کردند؟ آنها مخیر بودند بین کاغذ ایرانی و کاغذ خارجی انتخاب کنند. حتی ناشران کاغذ ایرانی راپیشخرید کردند.
کیفیت کاغذ مازندران برای نشر مناسب نبود، ناشران و چاپخانهداران قبول نمیکردند زیرا در دستگاه چاپ گیر میکرد، پُرز داشت و مرکب روی آن پخش میشد، همه اینها برای چاپخانهداران هزینهساز بود؟
سلیمانی: سوال من این است که با فرض قبول این اشکالات چرا ناشران باز هم از این کاغذ خریداری میکردند؟ حدود ۴۰۰ ناشر از نیمه دوم ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ از کاغذ ایرانی استفاده کردند. پس این نشاندهنده این است که این کاغذ قابل مصرف بوده و حتی اگر امروز هم اعلام شود کاغذ ایرانی عرضه خواهد شد حتما ناشران استقبال خواهند کرد.
از طرفی دیگر اگر بخواهیم همین اشکالها که گفتید بهطور کامل رفع شود، باید استفاده از کاغذ استمرار داشته باشد. آن هم در داخل دولت نه اینکه استفاده از آن را به ناشران تحمیل کنیم، بلکه دولت باید از تولید خودش استفاده کند، آموزش و پرورش باید کتابهای درسی را مستمر استفاده کند تا کیفیت هم بالاتر رود.
استفاده کردند یا پیشخرید کردند و بعد پشیمان شدند؟
سلیمانی: استفاده کردند، در سیوششمین نمایشگاه کتاب تهران کتابهای آنها موجود بود، حدود ۴۰۰ ناشر بودند، اسامی آنها در سایت کارگروه کاغذ ارشاد قابل مشاهده است. پس کاغذ مازندران برای نشر قابل استفاده است. اگر اشتباه نکنم حجم استفاده ۲۸۹ هزار بند بود که از این مقدار ۲۸۱ هزار بند برای کارخانه مازندران و حدود هشت هزار بند برای کارخانه دیبای شوشتر بود.
بدسلیقهگیهایی در ارائه کاغذ توسط کارخانه دیبای شوشتر بود
اما بعد از تولید، ناشران کاغذهایی را که پیشخرید شده بودند، به دلیل کیفیت پایین تحویل نگرفتند.
سلیمانی: کارخانه مازندران اینطور نبود. میتوانید به کاغذ کتابهای انتشارات سمت، انتشارات شهید کاظمی که عموم مردم از آن استفاده میکنند، مراجعه کنید. حتی اگر میخواهید ببینید که رنگ چطور روی کاغذ مینشیند قرآنی که انتشارات پیام عدالت با چهار رنگ منتشر کرده است، ببینید. بله بنده هم معتقدم بدسلیقهگیهایی در ارائه کاغذ توسط کارخانه دیبای شوشتر بود اما امروز (خرداد ۱۴۰۴) درباره کاغذ مازندران صحبت میکنم. باز هم میگویم، ناشری که مصرفکننده است، همان زمان که میتوانست کاغذ خارجی استفاده کند، تصمیم گرفت از کاغذ مازندران استفاده کند، هیچ اجباری هم در کار نبود. حال که استقبال وجود دارد، و شعار سال هم سرمایهگذاری در تولید است، اگر بنا است آموزش و پرورش ارزی خرج کاغذ کند، جای اینکه کاغذ را وارد کند و ۹ ماه بعد کتاب از بین برود، سرمایهگذاری کند تا کیفیت کاغذ بالا برود و کارگر ایرانی بیکار نشود و صنعت ایرانی رونق بگیرد، سرمایهگذاری کنند و بهره آن را سالهای بعد خودشان ببرند.