ایجاد ۲۰ استان جدید سالی حداقل ۱۰۰ همت بار مالی دارد/ اختلال تحریم‌ها در فرایند آمایش

ایجاد ۲۰ استان جدید سالی حداقل ۱۰۰ همت بار مالی دارد/ اختلال تحریم‌ها در فرایند آمایش

 تهران- ایرنا- رئیس امور آمایش سرزمین و توسعه منطقه‌ای سازمان برنامه و بودجه با اشاره به موانع پیش روی آمایش سرزمین در کشور، ایده انفکاک این نهاد از نظام اجرایی را رد کرده و می‌گوید اگر آمایش را از سازمان برنامه و بودجه خارج کنیم، تبدیل به یک نهاد جزیره‌ای و کم‌اثر می‌شود.

با افزایش وزن و اهمیت نگاه کارشناسانه به مسائل در چارچوب تصمیم‌سازی‌های خرد و کلان کشور، مفهوم «آمایش سرزمین» اهمیتی مضاعف یافته است.

ایرنا پیش از این در گزارش‌هایی با عناوین «مسئولیت آمایش سرزمین در ایران با کیست؟» و «به مدیران استانی اختیار دهید، پایتخت خودش منتقل می‌شود!» در گفت‌وگو با «اردشیر گراوند» جامعه‌شناس، به بررسی فرصت‌های آمایش سرزمین و چالش‌های پیش روی آن پرداخت.

این گزارش، سومین بخش از گفت‌وگوی ایرنا با «سیدجعفر حسینی» رئیس امور آمایش سرزمین و توسعه منطقه‌ای سازمان برنامه و بودجه به همراه «علیرضا رحمت نیا» معاون امور آمایش است که در ادامه می‌آید. بخش اول و دوم این گزارش پیش از این با عنوان‌های «آمایش سرزمین؛ آنچه هست و آنچه نیست» و «سال‌ها کارنامه‌سازی‌ به قیمت توسعه نامتوازن/ دولت چهاردهم نگاهی ویژه به آمایش سرزمین دارد» منتشر شده است.

اجرایی شدن اهداف آمایش نیازمند کاهش موانع ناشی از تحریم‌ها است

ایرنا: آیا تحریم‌ها در آمایش سرزمین تاثیر گذاشته‌اند یا آمایش قصد دارد چالش‌های ناشی از تحریم‌ها را در حوزه‌های گوناگون مانند دریا حل کند؟

حسینی: آمایش سرزمین نه‌تنها از کاهش فشار تحریم‌ها حمایت می‌کند، بلکه به‌شدت بر این موضوع تأکید دارد. در واقع، اجرایی شدن اهداف آمایش سرزمین نیازمند آن است که موانع ناشی از تحریم‌ها کاهش یابد تا ما بتوانیم مسیر توسعه‌ای خود را بدون اختلال پیش ببریم و به اهداف اقتصادی و تجاری خود دست پیدا کنیم.

رحمت‌نیا: در مورد تحریم‌ها، باید بگویم ما طی چند دوره مطالعه، به چهار مزیت عمده کشور رسیدیم که در مورد آن توضیح می‌دهم.

نخست منابع انسانی: یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های ایران، نیروی انسانی نخبه بوده است اما متأسفانه ۸ میلیون نخبه از کشور مهاجرت کرده‌اند. این موضوع مستقیماً ناشی از تحریم‌ها است، زیرا وقتی امکان تعامل با جامعه جهانی وجود نداشته باشد، بسیاری از افراد کشور را ترک می‌کنند، درحالی‌ که اگر شرایط مهیا بود، ما می‌توانستیم مانند هند، از طریق فناوری اطلاعات (IT)، بخشی از بازارهای کسب‌وکار اروپا و آمریکا را به دست آوریم.

دوم ذخایر معدنی ایران و منطقه: ایران دارای ذخایر معدنی گسترده‌ای است و حتی کشورهای همسایه مانند قزاقستان برای فعال‌سازی معادن خود، نیاز دارند از مسیر ایران عبور کنند.

سوم موقعیت منطقه‌ای و ترانزیتی: ایران در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند مرکز ترانزیت منطقه باشد اما تحریم‌ها این فرصت را از ما گرفته‌اند. در حال‌ حاضر، عراق به رقیب ما تبدیل شده و حتی افغانستان در حال جایگزینی ایران در حوزه انرژی و ترانزیت آسیای میانه است. اگر تحریم‌ها وجود نداشتند، ایران بهترین فرصت و جایگاه ترانزیتی را در منطقه داشت. اما متأسفانه اگر شرایط تغییر نکند، این فرصت‌ها از بین خواهند رفت.

چهارم زیرساخت‌های حمل‌ونقل و ارتباطی: مانند جاده‌هایی که زمانی رونق اقتصادی برای شهرها به همراه داشتند، اما پس از احداث مسیرهای جدید، شهرهای قدیمی‌ از رونق افتادند. تحریم‌ها ایران را در چنین شرایطی قرار داده‌اند که کشور به‌ تدریج منزوی و تحریم‌پذیرتر شده است.

درحال‌حاضر، ترکیه تلاش می‌کند از طریق شمال خزر و کریدور زنگزور، مسیرهای جدیدی را برای دور زدن ایران ایجاد کند. برای مثال، بندر گوادر پاکستان جایگزین بندر چابهار شده است، درحالی‌که چابهار پتانسیل بسیار بالاتری دارد. اما حتی هند که تعهد داده بود ۲۵۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند، به دلیل تحریم‌ها حاضر نیست این سرمایه را وارد چابهار کند.

انتقال آمایش سرزمین به یک دستگاه بخشی، چالش‌های اجرایی شدن آن را افزایش می‌دهد

ایرنا: برخی نسبت به قرارگرفتن آمایش سرزمین در سازمان برنامه و بودجه نقد دارند و می‌گویند که آمایش باید در چارچوب یک نهاد مستقل و بالادستی باشد. در این خصوص چه نظری دارید؟

حسینی: به صورت کلی توجه داشته باشید که تجربه در ایران نشان داده است که وقتی یک موضوع از دست قوه مجریه خارج شود، بار کارشناسی آن کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی، بدنه بوروکراتیک دولت نیز همراهی نمی‌کند و روند کار متوقف می‌شود.

برخی پیشنهاد کرده‌اند که این نهادها زیر نظر دفتر مقام معظم رهبری قرار بگیرند، اما سیاست‌های ایشان بر این اساس نیست که مسائل اجرایی کشور مستقیما زیرمجموعه دفتر ایشان قرار گیرد. برخی از افرادی که این پیشنهاد را مطرح می‌کنند، در رسانه‌ها به‌صورت شفاف بیان نمی‌کنند، اما نگاه آن‌ها دقیقا همین است.

از سوی دیگر، انتقال آمایش سرزمین به یک دستگاه بخشی، چالش‌های اجرایی شدن آن را که پیشتر عرض کردم چند برابر می‌کند. در نظام حکمرانی ایران، به دلیل عدم شکل‌گیری احزاب قوی، نقش افراد پررنگ‌تر از سیستم‌های حزبی است. به صورت عمومی، نمایندگان مجلس برای جلب رأی، بیشتر بر پروژه‌های عمرانی مانند آب‌رسانی روستایی، جاده‌سازی و پروژه‌های محلی تمرکز می‌کنند، نه بر مسائل کلان اقتصادی و توسعه‌ای. در نتیجه این وضعیت، اگر آمایش سرزمین از اختیار سازمان برنامه خارج و به یک دستگاه بخشی منتقل شود، ممکن است تصمیم‌گیری در مورد آمایش سرزمین و توسعه اقتصادی حتی دشوارتر شود. ضمن اینکه نهاد آمایش سرزمین در هر کشوری وابسته به الگوی کلان و ساختار حکمرانی آن کشور بوده و نمی‌توان عینا همان ساختار سایر کشورها را در داخل نیز پیگیری کرد. لذا آمایش نیز بخش لاینفکی از نظام برنامه‌ریزی توسعه در کشور و به تبع آن سازمان برنامه و بودجه است.

رحمت‌نیا: رئیس‌جمهور مسئول تدوین برنامه‌های کلان کشور است. بنابراین، آمایش سرزمین باید در جایی قرار داشته باشد که مستقیما در تدوین برنامه‌های توسعه‌ای نقش داشته باشد.

آمایش به آینده ۲۰ ساله کشور نگاه می‌کند

آمایش چهار ویژگی اصلی دارد که کار آن را بسیار دشوار و حساس کرده است:

نخست جامع‌نگری: یعنی آمایش به‌جای بررسی یک موضوع به‌صورت مجزا، تمام عوامل را در کنار هم تحلیل می‌کند. مثلا درباره توسعه شهری، ابتدا توان اکولوژیک مناطق را ارزیابی می‌کنیم. برای مثال، در تهران بررسی می‌شود که این کلان‌شهر تا چه حد ظرفیت بارگذاری جمعیت دارد. بعد ظرفیت برد آن محاسبه می‌شود؛ مثلا در مجموعه شهری تهران، با توجه به منابع آبی موجود، حداکثر ۱۵ میلیون نفر ظرفیت برد دارد، درحالی‌ که در استان البرز ۱۴ برابر این ظرفیت، جمعیت بارگذاری شده است.

اما چالش اصلی این است که جامع‌نگری، هماهنگی بین دستگاه‌ها را دشوار می‌کند. مثلا در جلسات بین وزارتخانه‌ها، همیشه وزارت نیرو و وزارت کشاورزی در حال درگیری هستند. وزارت نیرو می‌گوید که آب ندارم، اما وزارت کشاورزی می‌گوید که باید ۱۴ میلیون تن گندم تولید شود. آمایش سرزمین می‌گوید که این سیاست اشتباه است؛ زیرا آبی که با هزینه ۵ دلار قرار است به مشهد منتقل شود، نباید برای تولید گندم استفاده شود، بلکه می‌توان همان گندم را با ۱۰ سنت وارد کرد. اما اجرای چنین سیاست‌هایی، به‌دلیل فشارهای سیاسی و تعارض منافع دستگاه‌ها، کار سختی است.

دوم کلان‌نگری: یعنی آمایش وارد جزئیات تصمیم‌گیری‌های اجرایی نمی‌شود. مثلا نمی‌گوید که وزارت نیرو دقیقا در کدام نقطه سد بزند، بلکه سیاست‌های کلان را مشخص می‌کند.

سوم افق بلندمدت: یعنی آمایش به آینده ۲۰ ساله کشور نگاه می‌کند. مثلا الان باید برای وضعیت اصفهان در ۲۰ سال آینده برنامه‌ریزی کنیم. با روند فعلی، فولاد مبارکه به‌تنهایی ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب نیاز دارد، درحالی‌ که ۱۰۰ میلیون مترمکعب دیگر برای جمعیت شاغل و سایر فعالیت‌های اقتصادی لازم است. مجموع این رقم به ۳۰۰ میلیون مترمکعب می‌رسد، درحالی‌که چنین آبی در دسترس نیست. بنابراین، از الان باید جلوی این روند را بگیریم. اما همیشه ما در نقش آدم بد فیلم هستیم، چون تصمیمات آمایش بر اساس تحلیل‌های جغرافیایی است و ممکن است با منافع کوتاه‌مدت برخی گروه‌ها در تضاد باشد.

چهارم ارتباط مستقیم با مکان و جغرافیا: به این معنی که تحلیل‌ها و برنامه‌های آمایش، مستقیما با جغرافیای کشور گره خورده است. این مساله باعث شده که برخی تصمیمات در سطح مجلس و دولت، چالش‌برانگیز شوند.

ایجاد ۲۰ استان جدید، علاوه بر مشکلات آبی، بار مالی سنگینی هم به کشور تحمیل می‌کند

مثلا چالش افزایش تعداد استان‌ها وجود دارد. در حال‌ حاضر، مجلس و دولت پیگیر ایجاد بیش از ۲۰ استان جدید هستند. اگر این اتفاق بیافتد، مدیریت منابع آب کشور کاملا مختل خواهد شد. به عنوان مثال اگر تهران به سه استان تقسیم می‌شد، الان در حوزه آب با یک فاجعه مواجه بودیم. زیرا هر بخش از رینگ آبی تهران به یک استان تعلق پیدا می‌کرد و مدیریت منابع آبی دچار بحران می‌شد.

ایجاد ۲۰ استان جدید، علاوه بر مشکلات آبی، بار مالی سنگینی هم به کشور تحمیل می‌کند. در حال‌ حاضر، هزینه جاری هر استان بیش از ۵ همت (هزار میلیارد تومان) است، یعنی با ایجاد ۲۰ استان جدید، حداقل ۱۰۰ همت فقط برای هزینه‌های جاری اضافه خواهد شد. یک نمونه از این مشکلات، جداسازی مدیریت منابع آب چهارمحال و بختیاری از اصفهان بود. این جداسازی باعث شد که کشاورزان چهارمحال‌وبختیاری تصمیم بگیرند که از زاینده‌رود، آب را پمپاژ کنند، در نتیجه خشک شدن زاینده‌رود سرعت گرفت. تیم آمایش سرزمین در دولت در حال تلاش برای مدیریت این مسائل هستند. اما اگر آمایش در خارج از دولت قرار بگیرد، عملاً امکان پیگیری و اصلاح این روندها وجود نخواهد داشت.

اگر آمایش سرزمین تاکنون آنچنان که باید نقش آفرین نبوده، بخشی از مشکل به بلوغ نظام حکمرانی ما برمی‌گردد. یعنی ساختار حکمرانی هنوز به مرحله‌ای نرسیده که بتواند این برنامه‌ها را به‌خوبی پیاده‌سازی کند. دومین دلیل هم نبود ابزارهای اجرایی مناسب است. البته ما به‌تدریج در حال ایجاد این ابزارها هستیم.

اما من به شما قول می‌دهم که هر موضوعی که از دولت خارج شود، اجرا نخواهد شد. ما کاملا مخالف این هستیم که حتی اگر بخواهند یک مرکز ملی آمایش تشکیل دهند، این مرکز خارج از سازمان برنامه‌ و بودجه باشد. آمایش باید همان‌جا، کنار امور بخشی و درون سازمان برنامه باشد، زیرا در همان‌جا منابع و امکانات توزیع می‌شود. اگر آمایش از سازمان برنامه جدا شود، خطرناک خواهد بود.

ایجاد ۲۰ استان جدید سالی حداقل ۱۰۰ همت بار مالی دارد/ اختلال تحریم‌ها در فرایند آمایش

اگر آمایش را از سازمان برنامه خارج کنیم، تبدیل به یک نهاد جزیره‌ای و منفک می‌شود

اگر آمایش را از سازمان برنامه خارج کنیم، تبدیل به یک نهاد جزیره‌ای و منفک می‌شود، وقتی شما کنار ساختارهای اجرایی هستید، می‌توانید تاثیرگذار باشید.

دلیل دیگر هم این است که بدنه بوروکراتیک کشور باید همراه باشد. اگر آمایش از دولت خارج شود، بدنه بروکرات همراه نخواهد شد و این مساله بسیار خطرناک است. اجرای هر سیاستی بدون همراهی بدنه بوروکراتیک ممکن نیست. کارشناسان دولت، دانش و تجربه‌ای دارند که نمی‌توان آن را به نهادهای بیرون از دولت منتقل کرد.

این مساله نه‌تنها در ایران، بلکه در تمام تاریخ ۱۰۰ سال اخیر در دنیا هم همین‌طور بوده است. قوه مجریه همیشه یک سر و گردن بالاتر از سایر قوا عمل کرده است و معمولا حرفه‌ای‌ترین مدیران در دولت حضور دارند. البته استثناها را کنار بگذاریم، اما به‌طور کلی، قوه مجریه همیشه به دلیل ارتباط مستقیم با اجرا، عملکرد فنی‌تری داشته است. به همین دلیل، ما کاملا مخالف این هستیم که آمایش از دولت خارج شود، چون قطعا بهتر از این نخواهد شد.

آمایش سرزمین برای اجرای مؤثر نیاز به ابزارهای قوی‌تری دارد. یعنی باید ابزارهایی توسعه یابد که بتواند برنامه‌های آمایش را عملیاتی کند. بخشی از این ابزارها به خرد جمعی در حکمرانی کشور برمی‌گردد.

هنر حکمرانی این نیست که اجازه بدهیم بحران ایجاد شود و بعد به فکر چاره‌جویی بیافتیم، بلکه باید از قبل پیش‌بینی کنیم و از بروز بحران جلوگیری کنیم. مثلا سال‌ها پیش هشدار دادیم که تهران در وضعیت بحرانی قرار دارد، اما به این هشدارها توجهی نشد.

آمایش سرزمین برای اجرای مؤثر نیاز به ابزارهای قوی‌تری دارد؛ ابزارهایی که به خرد جمعی در حکمرانی کشور برمی‌گردد

حالا که مشکلات تهران به اوج رسیده، همه می‌پرسند چه کنیم؟ اما دیگر راهی برای اصلاح سریع وجود ندارد. این مثل کسی است که سال‌ها مسواک نزده و حالا دندان‌هایش خراب شده‌اند. حالا دندان‌درد گرفته و به پزشک مراجعه کرده و می‌پرسد چطور مشکلش را حل کند؟ پزشک هم می‌گوید: «هیچ‌کاری نمی‌توانی بکنی، دو تا دندان را باید بکشی، بقیه را هم باید فعلاً تحمل کنی، آنتی‌بیوتیک بخوری و بعد کم‌کم یک یا دو دندان را ایمپلنت کنیم تا وضعیتت بهتر شود.».

آمایش سرزمین تلاش می‌کند کشور به مرحله‌ای نرسد که همه دندان‌هایش خراب شود. ما همیشه هشدار می‌دهیم که نگذارید وضعیت به جایی برسد که همه‌چیز از کنترل خارج شود. اما وقتی به هشدارها توجه نمی‌شود، در نهایت بحران رخ می‌دهد و آن زمان هزینه‌های اصلاح، بسیار سنگین‌تر خواهد بود.

از آنجا که بسیاری از استان‌های کشور بدون مطالعات آمایشی و تحت فشارهای سیاسی شکل گرفته‌اند، اکنون امکان تغییر مرزبندی‌ها وجود ندارد. اما برای جلوگیری از مشکلات بیشتر، در آمایش سرزمین، کشور به ۹ منطقه تقسیم شد تا نگاه منطقه‌ای حاکم باشد، نه صرفاً نگاه استانی. در این ساختار، استان‌ها شورای هماهنگی منطقه‌ای دارند که تصمیمات مشترک می‌گیرند. در سطح ملی هم یک نظام کنترلی وجود دارد، اما نه به‌صورت مدیریت دستوری، بلکه در قالب یک سازوکار هماهنگ بین استان‌ها و سازمان برنامه.

دولت چهاردهم پیگیر همراستا کردن نظام مشوق‌های اقتصادی با آمایش سرزمین و مزیت‌های منطقه‌ای است

یکی دیگر از اقداماتی که دولت چهاردهم به‌صورت جدی دنبال می‌کند، همراستا کردن نظام مشوق‌های اقتصادی با آمایش سرزمین و مزیت‌های منطقه‌ای است. در حال حاضر، زمین، یارانه، معافیت‌های مالیاتی و تسهیلات مختلف به پروژه‌ها داده می‌شود، اما این حمایت‌ها الزاما با آمایش سرزمین هماهنگ نیستند. به همین دلیل، بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها در مناطق نامناسب انجام می‌شود.

مشکل اصلی این است که سیاست‌های قیمت‌گذاری دستوری، سرمایه‌گذاری‌ها را از مسیر صحیح منحرف کرده‌اند. برای مثال، در حال حاضر، گازوئیل تقریباً رایگان است و این باعث شده که صنایع پرمصرف انرژی، بدون توجه به موقعیت جغرافیایی، در نقاط نامناسب مستقر شوند. اگر قیمت گازوئیل واقعی بود ، آیا کسی کارخانه فولاد را در وسط کویر تأسیس می‌کرد؟ قطعاً نه، زیرا هزینه حمل‌ونقل و انرژی بسیار بالا می‌رفت و به‌طور طبیعی، سرمایه‌گذاری به سمت مناطق ساحلی یا دارای منابع انرژی ارزان‌تر هدایت می‌شد.

همین موضوع درباره ایجاد گلخانه در مناطق سردسیر هم صادق است. در حال حاضر، سرمایه‌گذاران در مناطق بسیار سرد، گلخانه‌های پرمصرف انرژی می‌سازند. چرا؟ چون گاز ارزان قیمت (در مقایسه با قیمت صادراتی گاز) در اختیارشان است. اما اگر گاز با قیمت واقعی عرضه می‌شد، هیچ سرمایه‌گذاری حاضر نمی‌شد در منطقه‌ای با دمای منفی ۲۰ درجه گلخانه بسازد، بلکه به‌طور طبیعی به مناطق گرم‌تر منتقل می‌شد.

در سازمان برنامه و بودجه به‌جای مداخلات دستوری به دنبال اصلاح نظام انگیزشی هستیم

ما در سازمان برنامه و بودجه، به‌جای مداخلات دستوری، به دنبال اصلاح نظام انگیزشی هستیم. یعنی به‌جای اینکه دولت مستقیما تصمیم بگیرد که چه صنعتی کجا مستقر شود، باید سازوکارهای اقتصادی را طوری تنظیم کنیم که سرمایه‌گذاری‌ها خودبه‌خود در جهت صحیح حرکت کنند.

اگر قیمت‌ها اصلاح شود، اولویت‌های سرمایه‌گذاری نیز به‌صورت طبیعی با آمایش سرزمین هماهنگ خواهند شد. در حال حاضر، یکی از دلایل اصلی عدم تطابق سرمایه‌گذاری‌ها با مزیت‌های منطقه‌ای، قیمت‌گذاری‌های دستوری و تحریف‌های اقتصادی است. به همین دلیل، ما در سازمان، به همراه تیم‌های اقتصادی کلان، به دنبال اصلاح نظام قیمت‌گذاری و هماهنگ‌سازی آن با آمایش سرزمین هستیم.

درحال ‌حاضر، دولت از سنگان تا اصفهان، سالانه ۷.۵ همت (هزار میلیارد تومان) یارانه سوخت پرداخت می‌کند تا سنگ‌آهن به اصفهان منتقل شود. درحالی‌که راه‌آهن در این مسیر وجود دارد، اما استفاده نمی‌شود، چون گازوییل تقریباً مجانی است (لیتری ۳۰۰۰ ریال) و انتقال با کامیون به‌صرفه‌تر از راه‌آهن تمام می‌شود.

حسینی: به همین دلیل، یکی از اصلی‌ترین مسائلی که در آمایش سرزمین پیگیری می‌کنیم، اصلاح سیاست‌های اقتصاد کلان است. این اصلاحات تأثیر مستقیمی ‌بر آمایش سرزمین دارد. اگر قیمت‌گذاری‌ها درست بود، نصف این مشکلات و فشارها ایجاد نمی‌شد. بسیاری از مشکلات فعلی به‌خاطر قیمت‌گذاری‌های دستوری ، به‌ویژه در حوزه حامل‌های انرژی است. اگر قیمت‌گذاری‌ها واقعی بود، رفتار سرمایه‌گذاران تغییر می‌کرد. من هم اگر جای سرمایه‌گذار بودم، همین کار را می‌کردم؛ چرا باید از راه‌آهن استفاده کند وقتی سوخت تقریباً مجانی است؟

اگر به ملاحظات جغرافیایی توجه نکنیم، گرفتار پدیده‌ای به نام «تراژدی منابع مشترک» می‌شویم

ایرنا: به نظر شما، آمایش سرزمین چه در بلندمدت و چه در شرایط کنونی، می‌تواند به جایگاه اصلی خود بازگردد؟

حسینی: اولین و مهم‌ترین نکته، اهتمام مقامات ارشد کشور و نظام سیاسی به آمایش سرزمین است. البته اهتمام داشتن به آمایش به این معنا نیست که فقط جلوی تصمیمات نادرست را بگیریم، بلکه بیشتر به اولویت‌بندی بین گزینه‌های توسعه‌ای برمی‌گردد. یک مثال می‌زنم تا موضوع روشن‌تر شود. ماه گذشته، رئیس‌جمهور در سفر استانی به شرق استان تهران از پارک فناوری پردیس بازدید کرد. در این بازدید، گزارش داده شد که قرار است ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ هکتار به این پارک الحاق شود. معاونت علمی‌ هم از این طرح حمایت می‌کرد و آن را اقدام مثبتی می‌دانست.

از دیدگاه آمایش سرزمین، این تصمیم اشتباه است، چون تهران دیگر ظرفیت بارگذاری جمعیت جدید را ندارد. من کاملا با توسعه دانش‌بنیان موافقم و از حمایت از نخبگان دفاع می‌کنم، اما این اقدام عملا تهران را دوباره جاذب جمعیت می‌کند. این یعنی دانشگاه‌های شهرستان‌ها تضعیف می‌شوند، نخبگان به تهران جذب می‌شوند، زیرساخت‌های تهران دوباره تحت فشار قرار می‌گیرد و دولت مجبور می‌شود برای تأمین آب، برق، مسکن و سایر امکانات این افراد هزینه کند.

تصمیم‌گیری در مورد آمایش سرزمین یک کار سخت است، چون باید بین گزینه‌های توسعه‌ای خوب، گزینه‌هایی را که به نفع کل کشور هستند، انتخاب کرد. آمایش سرزمین می‌گوید که کارهای خوب هم حد و مرز دارند. اگر به ملاحظات جغرافیایی توجه نکنیم، گرفتار پدیده‌ای به نام «تراژدی منابع مشترک» (Tragedy of the Commons) می‌شویم. این یک مفهوم اقتصادی شناخته‌شده است که نشان می‌دهد اگر یک منبع مشترک بدون محدودیت مورد استفاده قرار گیرد، در نهایت به نابودی آن منجر خواهد شد.

آمایش سعی دارد این حد و مرزها را تعیین کند. درست است که تمرکز سرمایه و نیروی انسانی در یک نقطه باعث صرفه‌جویی‌های اقتصادی (Economies of Scale) می‌شود، اما این فرآیند تا یک حد مشخص مفید است. بعد از آن، هزینه‌ها افزایش پیدا می‌کند و توسعه به ضرر کشور تمام می‌شود.

پس اولین عامل کلیدی برای موفقیت آمایش، حمایت مقامات ارشد کشور است؛ از سه قوه گرفته تا نهادهای امنیتی و نظامی. این یک مساله فرهنگی هم هست. یعنی ما باید مدام درباره اهمیت آمایش صحبت کنیم، بحث را جا بیندازیم و مقامات را متقاعد کنیم که این ناترازی‌های موجود، ناشی از سیاست‌های توسعه‌ای غلط است. مثلا ناترازی در حوزه انرژی تا حد زیادی به انتخاب‌های غلط در جانمایی صنایع و زیرساخت‌ها برمی‌گردد. اگر صنایع در مکان مناسب مستقر می‌شدند، نیاز به جابه‌جایی گسترده انرژی وجود نداشت و بخش زیادی از این ناترازی حل می‌شد.

در حال حاضر برخی قوانین با اصول آمایش سرزمین تعارض دارند

دومین عامل کلیدی، ایجاد ابزارهای حقوقی و اجرایی مناسب برای پیاده‌سازی آمایش است. در این راستا مسایل زیر باید مورد توجه قرار گیرند:

اصلاح قوانین و آیین‌نامه‌ها: در حال حاضر، برخی قوانین مجلس با اصول آمایش سرزمین تعارض دارند. مجلس باید این قوانین را اصلاح کند. متأسفانه در ادوار گذشته، برخی نمایندگان حتی آمایش را جدی نمی‌گرفتند و آن را به سخره می‌گرفتند. اما امیدواریم در مجلس فعلی، اهتمام بیشتری نسبت به این مساله وجود داشته باشد. تدوین آیین‌نامه‌های اجرایی: هم‌اکنون در دولت، آیین‌نامه اجرایی‌سازی آمایش سرزمین در حال تدوین است. اگر این آیین‌نامه تصویب شود، گام مهمی‌برای اجرای آمایش برداشته خواهد شد.

همکاری با وزارتخانه‌ها: بخش دیگری از کار، مربوط به توسعه سامانه‌ها و زیرساخت‌های نرم‌افزاری است. سازمان برنامه در این حوزه با وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات همکاری می‌کند، اما این کار نیاز به سرعت بیشتری دارد.

متغیرهای خارجی: برخی عوامل خارج از کنترل ما هستند، مثل تحریم‌ها و مسائل بین‌المللی. آمایش نمی‌تواند این مسائل را حل کند، اما وقتی برنامه‌ریزی می‌کنیم، باید محیط ژئوپلیتیکی و شرایط منطقه‌ای را هم در نظر بگیریم. یکی از نمونه‌های این نگاه ژئوپلیتیکی، توسعه دریامحور در چابهار است که پیشتر به آن اشاره شد. وقتی از توسعه چابهار صحبت می‌کنیم، فقط نمی‌توانیم آن را در چارچوب ایران ببینیم، بلکه باید توسعه عمان و امارات را هم در نظر بگیریم.

در سال ۵۷، چابهار یک منطقه کاملا برهوت بود، اما امروز شرایط تغییر کرده است. بنابراین، توسعه چابهار نیازمند همکاری‌های منطقه‌ای است. این موضوع فقط در اختیار آمایش سرزمین نیست، بلکه وزارت امور خارجه و نهادهای امنیتی هم باید پای کار بیایند.

آمایش سرزمین فقط نباید از بالا به پایین تصمیم‌گیری کند، بلکه باید مردم و جوامع محلی را نیز درگیر فرآیند توسعه کند

نکته آخر، توجه به جوامع محلی است. آمایش سرزمین فقط نباید از بالا به پایین تصمیم‌گیری کند، بلکه باید مردم و جوامع محلی را نیز درگیر فرآیند توسعه کند. هر مدل توسعه‌ای که مردم را نادیده بگیرد، در نهایت با شکست مواجه خواهد شد. بنابراین، آمایش سرزمین باید به‌گونه‌ای طراحی شود که جامعه محلی نیز در فرآیند توسعه نقش داشته باشد و از آن منتفع شود.

این نقاط هدف آمایشی کشور که به عنوان نقاط هدف توسعه کشور در نظر گرفته شده‌اند، اهمیت زیادی دارند و این موضوع به طور خاص مورد تاکید رئیس‌جمهور نیز قرار گرفته است. در زمینه آمایش، اگر ما نتوانیم نهادسازی‌های مناسب در جامعه محلی و سمن‌ها انجام دهیم، هدف‌ها و راهبری‌های محلی و منطقه‌ای آمایش به سرانجام نمی‌رسند. همه چیز با راهبری ملی به تنهایی پیش نمی‌رود.

برای مثال، در موضوع آب، نیاز به نهادسازی‌های منطقه‌ای داریم تا بتوانیم در برخی نقاط حتی بازار آب ایجاد کنیم و مردم بتوانند به طور مشارکتی مدیریت کنند. مدل‌هایی که از سوی وزارت نیرو ارائه شده، جوابگو نبوده و حتی خود وزارت نیرو به این نتیجه رسیده که این مدل‌ها دیگر مؤثر نیست. ما در کشور بیش از چند ده هزار چاه غیرمجاز داریم. این تغییر به دلیل عدم وجود تشکل‌ها و نهادهای مردمی ‌و محلی است که در حکمرانی و مدیریت منابع نقش داشته باشند. این نهادها باید در فرآیند حکمرانی و تصمیم‌گیری‌ها مشارکت داشته باشند تا مدیریت منابع به درستی انجام گیرد.

این موضوع همچنین به دستگاه‌های اجرایی و امنیتی نیز مربوط می‌شود که باید برای پیشگیری از بحران‌ها همکاری کنند.

تا وقتی که بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه انرژی می‌دهیم، بسیاری از صحبت‌هایی که در زمینه آمایش می‌کنیم، منطقی به نظر نمی‌آید

رحمت‌نیا: ببینید، تا وقتی که شما بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه انرژی می‌دهید، بسیاری از صحبت‌هایی که در زمینه آمایش می‌کنیم، منطقی به نظر نمی‌آید. آبی که دولت در حال حاضر برای هر متر مکعب آن ، بیش از۱۰ هزار تومان هزینه می‌کند، با قیمت کمتر از ۲۰۰۰ تومان به شما می‌فروشد. این شرایط باعث می‌شود که شما نفعی از آوردن دستگاه‌های بازچرخانی آب نبرید. همین وضعیت برای انرژی هم صدق می‌کند. یارانه‌های انرژی که داده می‌شود، باعث می‌شود صنایع و معادن در کنار یکدیگر قرار نگیرند و به طور مثال، ۸۰۰ کیلومتر سنگ آهن یا گنداله حمل شود و دوباره به جای دیگری منتقل شود.

بحث من بیشتر درباره منابع است؛ اگر بخواهید عقب‌ماندگی زیرساخت‌های کشور را جبران کنید، یک منبع بسیار خوب که همراه با دانش است، ایرانیان مقیم خارج از کشور هستند. بسیاری از آنها نخبگان و کارآفرینانی هستند که تمایل دارند در کشور سرمایه‌گذاری کنند.

حسینی: ذکر این نکته هم ضروری است که حتی در حال حاضر هم برداشت‌ها و انتظارات متفاوتی از آمایش وجود دارد و برخی از دوستان با عینک تخصص خود به این مقوله چندوجهی نگاه می‌کنند. حتی در بحث حد مداخله آمایش سرزمین هم گاه این اشتباه صورت می‌گیرد که آمایش نباید دخالتی در اجرا داشته باشد و این کاملا برداشت اشتباهی است و مقصود از مقیاس کلان در آمایش سرزمین، عدم ورود به جزئیات اجرایی است. لذا در این برهه حساس، اجرایی شدن آمایش سرزمین نیازمند همراهی و همکاری تمام ارکان نظام دارد و چه بسا که اغلب فرآیندهای موجود در خلال اجرای آمایش سرزمین، دچار اصلاح و بازنگری گردند؛ ضمن اینکه اصالت و استقلال نسبی بخش‌ها در عین هدایت آنها به سمت توسعه همگن و متوازن، یکی از معیارهای و اصول آمایش سرزمین بوده و خواهد بود.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها