قربانی: پیشنهاد استقلال؟ به لیگ نخبگان برسیم، میمانم

محمد قربانی از آن دسته فوتبالیستهایی است که مسیر پرفراز و نشیبی را در فوتبال ایران پشت سر گذاشته است؛ از درخشش در نساجی و تبدیلشدن به یکی از چهرههای تأثیرگذار تیم، تا پوشیدن پیراهن تیم ملی امید و تجربه سختیها و ناکامیها در رده ملی و سپس حضور در روسیه و امارات.
فرهیختگان: محمد قربانی از آن دسته فوتبالیستهایی است که مسیر پرفراز و نشیبی را در فوتبال ایران پشت سر گذاشته است؛ از درخشش در نساجی و تبدیلشدن به یکی از چهرههای تأثیرگذار تیم، تا پوشیدن پیراهن تیم ملی امید و تجربه سختیها و ناکامیها در رده ملی و سپس حضور در روسیه و امارات. بازیکنی جوان و باانگیزه که بیپرده هم از گذشتهاش دفاع میکند و هم از آینده میگوید. این بازیکن که در فصل جاری عملکرد خوبی با تیم الوحده امارات داشته، توجه تیمهای مطرح ایرانی از جمله استقلال را به خود جلب کرده است. بر همین اساس نیز در روزهای اخیر، شایعاتی درباره انتقال قربانی به تهران به گوش میرسد. در این راستا، گفتوگویی صمیمانه با او ترتیب دادیم تا از شرایط فعلیاش، پیشنهادهای مختلف و آیندهاش در فوتبال ایران مطلع شویم. قربانی در این مصاحبه، از پیشنهاد استقلال، تأثیرگذارترین تجربیات حرفهایاش و نیز وضعیت تیم ملی بزرگسالان و امید صحبت کرده است.
صحبت را از درخشش مقابل الجزیره در ترکیب الوحده در دیدار اخیر دو تیم آغاز کنیم. با گلزنی مقابل این تیم، شانسهای الوحده را برای حضور در لیگ نخبگان در فصل بعدی بهنوعی زنده نگه داشتی.
درباره شرایط تیم باید بگویم خدا را شکر وضعیت خوبی داریم. زمانی که من به الوحده آمدم، تیم در رتبه ششم جدول قرار داشت و شرایط مناسبی نداشت، ضمن این که مربی هم تغییر کرده بود. اما خدا را شکر از زمان حضورم، شش برد و چهار مساوی کسب کردهایم. شرایط خودم هم خوب بوده و در حال حاضر تیم در رتبه دوم جدول قرار دارد. مطمئناً سهمیه آسیایی را کسب خواهیم کرد. البته فعلاً در لیگ قهرمانان 2 آسیا قرار داریم، اما اگر بازی بعدی را ببریم و رقیبمان الوصل امتیاز از دست بدهد، شانس صعود به لیگ نخبگان آسیا را هم داریم.
به نظر میرسد در کنار احمد نوراللهی، برای خودت و تیم الوحده اتفاقات خوبی میافتد.
بله، احمد آقا کاپیتان تیم است و چند سالی است که در اینجا بازی میکند. تجربههای او بسیار به من کمک کرده. از همان روز اولی که به تیم آمدم، مثل یک برادر بزرگتر کنارم بود و از نظر اخلاقی هم خیلی با هم هماهنگ هستیم. همین باعث شده بتوانیم زوج خوبی برای تیم تشکیل بدهیم و به موفقیت تیم کمک کنیم.
در اورنبرگ روسیه چه گذشت؟ به نظر شرایط خوبی را در روسیه تجربه نکردی.
در فصل اول حضورم در اورنبرگ شرایط خیلی خوبی داشتیم و موفق شدیم تیم را در لیگ برتر روسیه حفظ کنیم. با اختلاف امتیاز خوبی که ایجاد شد، توانستیم بقای تیم را تضمین کنیم. اما فصل بعد، متأسفانه مشکلاتی در باشگاه به وجود آمد و یکسری اتفاقات افتاد و تصمیماتی گرفته شد که انگار اعضای باشگاه خودشان علاقهای به نتیجهگرفتن نداشتند. مثلاً با ترکیبهایی که میچیدند و بازیکنانی که جذب شدند، شرایط تیم را بحرانی کردند و اتفاقات بدی را رقم زدند تا جایی که دیگر اصلاً شرایط ماندن در این باشگاه را نداشتم. در نهایت تصمیم گرفتم هرچه زودتر جدا شوم و فکر میکنم آن تصمیم یکی از بهترین تصمیمهای فوتبالی من بود که در آن مقطع زمانی گرفتم.
از معدود بازیکنانی هستی که بدون حضور در استقلال و پرسپولیس اسمت بر سر زبانها افتاده و تبدیل به یکی از ستارههای فوتبال ایران شدهای تا جایی که حالا تیمهای مطرح ایران به دنبال جذب تو هستند.
درست است. البته من هم در باشگاهی مثل سپاهان بازی کردهام؛ باشگاهی حرفهای که همواره به جوانها فرصت داده و این موضوع درباره من هم بوده است. سپاهان کمک زیادی به لژیونر شدنم کرد که در اینجا جا دارد از این باشگاه خوب اصفهانی تشکر کنم و امیدوارم بتوانم همین روند را ادامه دهم.
به تیم ملی برسیم. ۷ بازی ملی در این سن و سال میتواند نشانههای خوبی از ظهور یک هافبک وسط مقتدر در فوتبال باشد. با توجه به شیب جوانگرایی که در تیم ملی از آن صحبت میشود به نظر میرسد این موضوع به این اتفاق کمک ویژهای کند.
بعد از جام ملتهای آسیا، من و دو سه بازیکن دیگر تقریباً در تمام اردوهای تیم ملی حضور داشتیم و همیشه جزء اولین نفرات دعوت شده بودیم. این موضوع لطف کادر فنی بهویژه آقای قلعهنویی را نشان میدهد که در یک سال و نیم گذشته در همه اردوها حضور داشتیم. در هر بازی که فرصت بازی داشتم، چه فیکس چه بهعنوان بازیکن تعویضی، تمام تلاشم را کردم تا بهترین عملکرد را با پیراهن تیم ملی داشته باشم. درباره آقای قلعهنویی هم باید بگویم که با تلاشهای ایشان و کادرش و با نتایجی که در رقابتهای مختلف از جمله مقدماتی جام جهانی کسب کردهایم، نشان دادیم در فوتبال آسیا پیشرفت داشتهایم. درحالیکه بسیاری از تیمهای آسیایی مثل امارات و قطر سرمایهگذاری زیادی کردهاند. مثلاً همین امارات که دارم در لیگ این کشور بازی میکنم 11 بازیکن برزیلی جذب کرده، مربیاش را هم عوض کرده، اما هنوز به ساختار لازم نرسیدهاند و نتوانستهاند به نتیجهای که میخواهند برسند. ما اما خوشحالیم که با کادری که داریم، صدرنشین هستیم و به عنوان یکی از اولین تیمها به جام جهانی صعود کرده و امیدواریم در دو بازی آینده هم نتایج خوبی بگیریم و دل مردم کشورمان را شاد کنیم.
از اینکه همبازیات در الوحده یعنی نوراللهی درحالیکه فرم بسیار خوبی دارد در تیم ملی نیست، حسرت نمیخوری؟
با خودش صحبت کرده بودم، اما تمایلی ندارد که در این مورد صحبت کند. به نظر من این موضوع شخصی است و امیدوارم هرچه خیر است برای هر دو طرف رقم بخورد.
خود نوراللهی چقدر دوست دارد این اتفاق بیفتد؟
چیزی نشان نمیدهد که مستقیم بگوید علاقهمند است یا نه اما قطعاً ته دلش دوست دارد که به تیم ملی برگردد. او برای تیم ملی و فوتبال ایران زحمت کشیده و امیدوارم اتفاقات خوبی برایش رخ دهد.
رابطهات با سایر ایرانیهای شاغل در امارات مثل سردار و عزتاللهی و قایدی چطور است؟
سردار آزمون و سعید عزتاللهی خیلی کمک کردند تا من به اینجا بیایم. الوحده یکی از باشگاههای بزرگ امارات است و همیشه در کورس قهرمانی لیگ و معمولاً در مسابقات آسیایی حضور داشته و در کل همیشه جزو تیمهای خوب امارات بوده است. همین موضوع باعث شد دوستان ایرانیام که در این جا مشغول بازی هستند به من مشاوره بدهند تا انتخاب خوبی داشته باشم. شهریار مغانلو و مهدی قایدی و بچههایی که اینجا بودند با همهشان در تماس بودم و راهنماییام میکردند تا تیمی که میخواهم را انتخاب کنم. از همه آنها ممنونم که در این مسیر کمکم کردند و این حمایتها برایم بسیار ارزشمند بود.
با این بچهها در امارات دور هم جمع میشوید؟
نه متأسفانه شرایطش فراهم نیست. الشباب هفتهای دو بازی دارد و ما در ابوظبی هستیم، درحالیکه آنها در دبی یا کلبا هستند. من و احمد نوراللهی در ابوظبی هستیم، اما سردار و سعید در دبی و مهدی، سامان و شهریار هم در کلبا. به همین خاطر هماهنگشدن برای دورهمی و دیدار سخت است. اما همیشه با همدیگر صحبت میکنیم و تلفنی با هم در تماس هستیم و بعد از بازیها هم جویای حال یکدیگر میشویم.
در حالی با عمر خریبین همبازی هستید که این بازیکن جلوی تیمهای ایرانی از جمله پرسپولیس بازیهای زیادی کرده و گلهای متعددی را هم به ثمر رسانده است. در خصوص ویژگیهای این بازیکن صحبت کنیم، اصلاً درباره فوتبال ایران با او صحبت میکنید؟
عمر بازیکنی نیست که بخواهد اطلاعات زیادی درباره دیگر بازیکنان یا تیمها داشته باشد. بیشتر تمرکزش روی کار خودش است. حتی اسم مربیمان را هم نمیداند. اما از نظر کیفیت فنی، واقعاً یکی از بهترین بازیکنانی است که با او همبازی بودهام و قابلیت فنی او از 100 واقعاً 100 است! درباره پرسپولیس هم گاهی صحبت میکنیم چون چند بار مقابلشان بازی کرده و این تیم به همین دلیل در ذهنش مانده. همچنین چون احمد در پرسپولیس بازی کرده، معمولاً صحبتهایی دراینخصوص میشود. یا مثلاً درباره الهلال صحبت میکند چون در این تیم بازی کرده است. کلاً چنین اخلاقهایی دارد و آن طور نیست که بیاید کری بخواند که بگوید به پرسپولیس یا سایر تیمهای ایرانی گلزدهام. اصلاً اهل کری خواندن نیست. او یک فرد آرام و بسیار باشخصیت و بازیکنی باکیفیت است.
در خبرها آمده بود که استقلالیها به دنبال جذبت هستند. پیشنهادی که از فصل گذشته آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. دراینخصوص صحبت کنیم.
در حال حاضر با الوحده قرارداد دارم و تازه به این تیم پیوستهام. خوشبختانه عملکردم خوب بوده و در باشگاه اماراتی هم از من راضی هستند. خودم هم تلاش میکنم روزبهروز بهتر باشم. در حال حاضر برایم مهم است که تیم در فصل آینده در چه سطحی از مسابقات آسیایی بازی کند، چون سطح یک و دو تفاوت زیادی دارند.
درباره پیشنهاد استقلال صحبت نکردی!
استقلال و یکی دو تیم دیگر در ایران از طریق مدیر برنامههایم تماس گرفتهاند ولی هیچوقت مستقیماً با خودم صحبت نکردهاند. بااینحال همه چیز بستگی به پایان فصل دارد. هنوز با الوحده قرارداد دارم و اگر تیمی بخواهد من را جذب کند، باید رضایت باشگاه را جلب کند. باز هم تأکید میکنم که باید ببینیم در پایان فصل با الوحده چه اتفاقی میافتد و چه نتایجی را میگیریم و اینکه در پایان فصل به لیگ نخبگان صعود میکنیم یا لیگ قهرمانان 2. به هر صورت اتفاقاتی که در ادامه خواهد افتاد سرنوشتم برای ماندن یا رفتن از الوحده را روشن خواهد کرد.
به تیم ملی امید برسیم. چطور همراه با بازیکنانی مانند صیادمنش، اسلامی، هاشمنژاد، حزباوی، خالدآبادی، یاسین سلمانی و آریا یوسفی باز هم نتوانستید به موفقیت برسید تا طلسم این تیم با رضا عنایتی هم ادامه داشته باشد؟
راستش اصلاً نمیشود درباره آن تیم ملی امید صحبت کرد. اگر بخواهم واقعاً باز کنم، بهاندازه یک کتاب میشود درباره مشکلات آن تیم نوشت. آنقدر وضعیت نابسامان بود که نمیدانم از کجا شروع کنم. ببینید، وقتی یک تیم بخواهد نتیجه بگیرد، قطعاً ساختار آن تیم اهمیت دارد؛ اردوهایی که برگزار میشود، بازیهای دوستانه، تغذیه، امکانات و… همه اینها تأثیرگذار هستند. اما ما هیچکدام از اینها را نداشتیم. فقط بازیها که تمام میشد، دو روز جمع میشدیم، میرفتیم عراق یک بازی برگزار میکردیم، برمیگشتیم. بعد دوباره میرفتیم ازبکستان بازی میکردیم و تمام. این نمیشود تیم ملی! شرایط اصلاً حرفهای نبود. حتی لباس تمرینی درستوحسابی نداشتیم. یکدست لباس میدادند، بعد از تمرین میگرفتند میشستند برای جلسه بعد! این واقعاً زشت است برای تیم ملی امید یک کشور. من فقط امیدوارم حداقل برای نسل بعدی برای بازیکنانی که قرار است پیراهن تیم ملی را بپوشند، اوضاع بهتر باشد. حداقل شأن و شخصیت بازیکنان حفظ شود. پرواز خوب برایشان بگیرند، لباس مناسب بدهند، امکانات درست داشته باشند و بازی تدارکاتی در سطح بالا برگزار شود. جوری نباشد که مثل ما، حسرت به دلشان بماند. شما تیمهای ملی امید دیگر کشورها را ببینید. همین امارات را مثال بزنم؛ اردو در اسپانیا میگذارند و با تیم ملی اسپانیا بازی میکنند. مشخص است وقتی به تیمشان اینگونه رسیدگی میکنند، در چند سال آینده هم در رده بزرگسالان نتیجه میگیرند، مثل ازبکستان که حالا دارد نتیجهاش را میگیرد.
در خصوص نساجی صحبت کنیم. تیمی که در آن چهره شدی اما بعد از سالها دوباره به لیگ دسته یک سقوط کرده است.
من همیشه بازیهای نساجی را دنبال میکنم. تا جایی که بتوانم، حتی از سایتها هم شده، بازیهایش را بهصورت زنده تماشا میکنم. مخصوصاً از زمانی که آقا ساکت به تیم برگشت، عشق من به نساجی دوبرابر شد. اما واقعاً سقوط این تیم یک اتفاق تلخ بود. نمیدانم دقیقاً چه مشکلاتی پیش آمد که کار به اینجا رسید. تیمی که اینهمه بازیکن خوب و مهره داشت و جزء گرانترین تیمهای لیگ بود، نباید به این روز میافتاد. ولی خب، حالا فقط ناراحتیاش مانده و افسوسی که در دل هواداران است. امیدوارم اگر شرایط مهیا شود، سال آینده با حمایت آقای حدادیان، تیم دوباره به لیگ برتر برگردد و نساجی را با آن هواداران پرشور دوباره در سطح اول فوتبال ایران ببینیم.