این مشکل در ایران نیز به دلیل افزایش تقاضا، وابستگی به منابع انرژی فسیلی، عدم بهینهسازی مصرف انرژی و مشکلات زیرساختی به یک چالش جدی تبدیل شده و علی رغم وجود منابع غنی انرژی، به ویژه نفت و گاز، همچنان یک مشکل اساسی باقی مانده است.
ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز در جهان است، اما با این وجود متاسفانه همچنان با بحران ناترازی انرژی روبهرو است و از آنجاییکه انرژی به عنوان موتور محرکه اقتصاد و صنعت، نقش تعیین کنندهای در شکوفایی ظرفیتهای تولیدی و اشتغال آفرینی دارد در سال نامگذاری شده تحت عنوان " سرمایهگذاری برای تولید" مشکلاتی را برای رسیدن به رشد اقتصادی هشت درصدی پیشبینی شده در برنامه هفتم توسعه کشور به وجود آورده است.
از طرفی این ناترازی انرژی در زندگی روزانه افراد، یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار در کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی به شمار میرود. این ناترازی، به معنای عدم تعادل بین میزان تولید و مصرف انرژی، نهتنها در سطح کلان اقتصادی بلکه در سطح زندگی روزمره مردم نیز پیامدهای محسوسی دارد.
برای مثال، در روزهای گرم تابستان، افزایش شدید مصرف برق به دلیل استفاده گسترده از وسایل سرمایشی، منجر به قطعیهای مکرر برق در برخی مناطق میشود. این اختلال در تامین انرژی نهتنها آسایش خانوارها را مختل میکند، بلکه فعالیتهای اقتصادی کوچک مانند فروشگاهها، کارگاهها و حتی مشاغل خانگی را با مشکل مواجه میسازد.
در زمستان نیز، مصرف بیش از حد گاز طبیعی برای گرمایش منازل، باعث افت فشار گاز یا حتی قطع آن در مناطق سردسیر میشود. این وضعیت میتواند زندگی روزمره مردم را مختل کند و در برخی موارد، سلامتی اقشار آسیبپذیر را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، اتلاف انرژی ناشی از ساختمانهای غیراستاندارد و تجهیزات کمبازده، هزینههای قبوض خانوار را بالا میبرد و فشار اقتصادی مضاعفی را بر دوش خانوادهها وارد میکند.
علاوه بر این، ناترازی انرژی منجر به آلودگیهای زیستمحیطی نیز میشود؛ زیرا برای جبران کمبود انرژی، معمولاً به منابع آلایندهتر مانند سوختهای فسیلی روی آورده میشود. در نتیجه، کیفیت هوا در شهرهای بزرگ کاهش یافته و مشکلاتی نظیر آسم، بیماریهای قلبی و تنفسی افزایش مییابد.
در نهایت، این ناترازی نوعی بیعدالتی اجتماعی نیز ایجاد میکند، چرا که برخی مناطق شهری یا روستایی بیشتر از دیگران تحت تأثیر قطعی یا کمبود انرژی قرار میگیرند. این موضوع میتواند حس نابرابری و نارضایتی اجتماعی را در میان شهروندان افزایش دهد و بر همبستگی اجتماعی تأثیر منفی بگذارد. حل این مشکل نیازمند سیاستگذاری دقیق، آموزش عمومی درباره مصرف بهینه، و سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی پایدار و تجدیدپذیر است.
میتوان از طریق مدیریت مناسب، بهبود بهرهوری، و استفاده از راهکارهای نوین، ناترازی انرژی را در کشور ایران کاهش داد، حتی در شرایطی که به دلیل تحریمها، ایجاد زیرساختهای جدید امکانپذیر نیست.
در این زمینه، نباید از نقش بسیار مهم رسانهها در آگاهیرسانی، تغییر رفتار مصرفی و اطلاعرسانی در خصوص بحرانهای احتمالی غافل شد.
رسانهها نقش حیاتی و مؤثری در کنترل و مدیریت ناترازی انرژی ایفا میکنند. در دنیای امروز که اطلاعات به سرعت در دسترس قرار دارد و تأثیر رسانهها بر رفتار و تصمیمگیری مردم بسیار قوی است، رسانهها میتوانند به ابزاری قدرتمند برای آگاهیرسانی، تغییر نگرشها و ترغیب به رفتارهای بهینه در زمینه مصرف انرژی تبدیل شوند.
رسانهها میتوانند نقشهای مختلفی را در مدیریت ناترازی انرژی ایفا کنند. آگاهسازی و آموزش عمومی، تبلیغ رفتارهای بهینه مصرف انرژی، اطلاعرسانی در خصوص وضعیت شبکه و ساعات اوج مصرف، تشویق به استفاده از فناوریهای نوین و انرژیهای تجدیدپذیر، ایجاد فشار اجتماعی و فرهنگی، حمایت از سیاستهای دولتی و مشارکت در تصمیمگیریها، ارتباط میان متخصصان و مردم و ارائه مدلهای موفق جهانی از جمله این اقدامات است.
رسانهها میتوانند از طریق برنامههای تلویزیونی، رادیویی، سایتهای خبری، شبکههای اجتماعی و سایر ابزارهای ارتباطی به آگاهسازی مردم در خصوص ناترازی انرژی، علل و پیامدهای آن بپردازند. با ارائه اطلاعات دقیق و علمی، رسانهها میتوانند مردم را از اهمیت مصرف بهینه انرژی و روشهای صرفهجویی آگاه کنند. از جمله این برنامهها میتوان به مستندها، گزارشهای ویژه و خبرهایی درباره وضعیت انرژی کشور اشاره کرد.
رسانهها میتوانند نقش مهمی در ترویج رفتارهای بهینه مصرف انرژی ایفا کنند. تبلیغاتی که مردم را تشویق به خاموش کردن لامپها و وسایل برقی هنگام عدم استفاده، تنظیم دمای بهینه در خانهها و استفاده از وسایل کممصرف میکنند، میتوانند به فرهنگسازی در این زمینه کمک کنند. علاوه بر این، رسانهها میتوانند کمپینهای تبلیغاتی گستردهای را برای ترویج استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر (مثل انرژی خورشیدی) راهاندازی کنند.
رسانهها میتوانند به عنوان یک پل ارتباطی میان مردم و دولت عمل کنند و اطلاعات لحظهای درباره وضعیت شبکه برق و ساعات اوج مصرف را منتشر کنند. این کار میتواند به مردم کمک کند تا مصرف انرژی خود را در زمانهای اوج بار کاهش دهند و از این طریق به مدیریت بهتر شبکه انرژی کشور کمک کنند. استفاده از اپلیکیشنها و رسانههای دیجیتال برای ارسال پیامهای هشدار و توصیههای مصرف بهینه میتواند در این راستا بسیار مؤثر باشد.
تشویق به استفاده از فناوریهای نوین و انرژیهای تجدیدپذیر از دیگر نقشهای مهم رسانه در مدیریت ناترازی انرژی به شمار میآید. رسانهها میتوانند با معرفی فناوریهای جدید در حوزه مدیریت انرژی، مثل پنلهای خورشیدی، سیستمهای گرمایشی و سرمایشی بهینه و تجهیزات کممصرف، مردم را به استفاده از این فناوریها ترغیب کنند. همچنین، رسانهها میتوانند به مردم نشان دهند که چگونه سرمایهگذاری در این فناوریها میتواند به کاهش هزینههای انرژی در بلندمدت و همچنین حفاظت از محیط زیست کمک کند.
رسانهها با ایجاد فشار اجتماعی، رفتارهای مصرفگرایانه را کاهش داده و افراد را به پذیرش سبک زندگی کممصرفتر و بهینهتر تشویق کنند. به عنوان مثال، در کشورهای مختلف شاهد پویشهایی بودهایم که در آن افراد و شرکتها به یکدیگر برای کاهش مصرف انرژی تشویق میکنند و رسانهها این روند را پوشش میدهند. این نوع فشار اجتماعی میتواند تأثیر بسزایی در تغییر رفتار جامعه داشته باشد.
حمایت از سیاستهای دولتی و مشارکت در تصمیمگیریها که رسانهها میتوانند نقش رابط بین مردم و دولت را ایفا کنند و از طرحها و سیاستهای دولت در زمینه مدیریت مصرف انرژی و کاهش ناترازی انرژی حمایت کنند. از طریق ارائه تحلیلها و گزارشهای مربوط به سیاستهای دولت در این زمینه، رسانهها میتوانند به مردم کمک کنند تا با این سیاستها آشنا شده و از آنها حمایت کنند. این فرآیند میتواند به شفافیت بیشتر و تقویت اعتماد عمومی به سیاستهای اجرایی در زمینه انرژی منجر شود
برای ارتباط میان متخصصان و مردم، رسانهها میتوانند با برگزاری مصاحبهها و گفتگوهای تخصصی با کارشناسان حوزه انرژی، مردم را با جزئیات بیشتری درباره مسائل پیچیده ناترازی انرژی و راهکارهای آن آشنا کنند. این نوع برنامهها میتوانند اطلاعات عمیقتری به مردم بدهند و در عین حال نگرشهای علمی و حرفهای را به جامعه منتقل کنند و در نهایت رسانهها میتوانند به معرفی مدلهای موفق کشورهای دیگر در مدیریت بحران انرژی و استفاده بهینه از منابع انرژی بپردازند. این مدلها میتوانند به عنوان الگو برای سیاستگذاران و مدیران ایرانی مورد استفاده قرار گیرند.
رسانهها پس از مشارکت در این اقدامات میتوانند به صورت مستقل و با رویکرد انتقادی، عملکرد نهادهای دولتی و خصوصی را در مدیریت انرژی بررسی کرده و پیشنهادات سازندهای برای بهبود وضعیت ارائه دهند.
متاسفانه به علت فرسودگی پیامها، افزایش مشکلات اقتصادی، نبود تبلیغات هدفمند و متناسب با شرایط روز و ظهور رسانههای جدید، نقش تبلیغات در حال حاضر کمرنگتر شده است.
اما با این وجود رسانهها با نقشآفرینی در ایجاد آگاهی و فرهنگ سازی، تغییر رفتار مصرفی مردم، ترویج سیاستهای بهینه، استفاده از فناوریهای نوین در مدیریت انرژی و فشار به مسئولان میتوانند نقشی کلیدی در حل این مشکل و کنترل و مدیریت ناترازی ایفا کنند. رسانهها باید از فرصتهای جدید برای استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر و تکنولوژیهای نوین در مدیریت بحران انرژی بهرهبرداری کنند. با توجه به نفوذ گسترده رسانهها در زندگی روزمره مردم، استفاده از این ابزارها میتواند منجر به تغییرات مثبتی در سطح جامعه و بهبود وضعیت انرژی کشور گردد.
"کارشناس ارشد عمران و علوم ارتباطات اجتماعی"