حکایتهای سعدی در گلستان / باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 18+ فایل صوتی و نگاهی به نسخههای قدیمی

ساعدنیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر ساعدنیوز اشعار کهن و شیرین گلستان سعدی باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 18 را مطالعه می کنید همراه ما باشید. روزهای زوج منتظر بخش بعدی گلستان سعدی باشید.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، سعدی معلم بیچونوچرای همه ماست. از همان کودکی با حکایتهایش خو گرفته و نکات ریز اخلاقی و آنچه باید باشیم و نباید باشیم را از او فراگرفتهایم. ابیات نغز و داستانهای پرحکمتش بر سر زبان بزرگترهای ما و حتی نسل پیش از آنها بود و در کوچه و بازار هم نقل او را میشنیدیم. گاه حتی اگر پی ضربالمثلی را بگیریم به سعدی میرسیم که چه ساده اما پرمایه مفهومی را در بیت و یا مصرعی برای ما بازگو کرده است. سعدی نقش پررنگی نهتنها در آموزش که در پرورش ما دارد و کیست که وامدار این استاد سخنپرور نباشد؛ او که بهترین وصف برای آثارش سهلِ ممتنع بودن آنهاست. کافی است اندکی از این آثار را خوانده باشیم تا این وصف دکتر شفیعی کدکنی در باب آثار سعدی که گفته است «آثار سعدی دارای مخاطب انسانی است» برای ما بهوضوح مشخص شود. سعدی جامع و کاملا انسانی مینویسد و آنچه در ابیات و حکایاتش آمده همگی برخاسته از یک زندگی روزمره و قابلادراک برای همه اشخاص است.
جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.
بابهای گلستان سعدی
گلستان سعدی علاوه بر دیباچه شامل هشت باب است که «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت» و «آداب صحبت» نام دارند. حکایات سعدی در حین موجز بودن سرشار از پند هستند. او استاد خلاصه گفتن است و گاه حتی در یک جمله تمام معنا را به خواننده منتقل میسازد.
سعدی قصهگو!
و این شیوه اوست که حکایاتش را با ابیاتی عجین میسازد. گلستان سعدی آمیخته از داستان و حکایت است. اگرچه درون همان داستانها هم گاه پند و اندرزی نهفته است اما سعدی قالب داستان را برای بیان آن موضوع انتخاب کرده است. در کل اما میتوان گفت که نغز و شیرین بودن آنهاست که سبب شده تا نسل به نسل و دهانبهدهان نقل شوند و تا به امروز ماندگار باشند:
معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوبتر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.
شیوهی روایت در حکایتهای گلستان سعدی
سعدی در روایتهایش در گلستان گاه به شیوهای معمولی و از ابتدا تا انتهای ماجرا پیش میرود و در میانهها فرازوفرود دارد و جریان را برای مخاطب خود تعریف میکند اما در موارد اندکی به شیوهای هیجانانگیزتر اوج ماجرا را در ابتدای آن قرار داده و داستانش را از همان نقطه اوج شروع میکند.
ساختار بسیاری از حکایات گلستان سعدی ترکیبی از مسائل اجتماعی و نکات اخلاقی است. او طنز را در قالب این حکایات و روایات ریخته و گاه حتی خواننده را در تمام طول داستان میخکوب میکند. سعدی استاد قرار دادن تضادها در مقابل هم و در یک روایت است. بهخوبی از پس شرح و تفصیل هردو برآمده و به زیبایی هرچهتمامتر نتیجهگیری میکند. او از اینکه پند خود را بهصورت مستقیم به روی مخاطب بیاورد واهمهای ندارد، هرچند گاه اندرزهایش را در لفاف داستان میپیچد و همینطور که خواننده را پیش میبرد آنها را در جان او میریزد. استاد سخن مناظره را نیز میپسندیده و از این شیوه هم بهره برده است.
باب اول در سیرت پادشاهان: حکایت شماره 18
ملکزادهای گنج فراوان از پدر میراث یافت. دستِ کَرَم برگشاد و دادِ سخاوت بداد و نعمتِ بیدریغ بر سپاه و رعیّت بریخت.
نیاساید مَشام از طبلهٔ عود
بر آتش نِه، که چون عنبر ببوید
بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید
یکی از جُلَسایِ بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که «ملوکِ پیشین مر این نعمت را به سعی اندوختهاند و برای مصلحتی نهاده. دست از این حرکت کوتاه کن که واقعهها در پیش است و دشمنان از پس؛ نباید که وقت حاجت فرومانی.»
اگر گنجی کنی بر عامیان بخش
رسد هر کدخدایی را برنجی
چرا نستانی از هر یک جوی سیم
که گرد آید تو را هر وقت گنجی؟
ملک روی از این سخن به هم آورد و مر او را زجر فرمود و گفت: مرا خداوند، تَعالیٰ مالکِ این مملکت گردانیده است تا بخورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم.
قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت
نوشینروان نمرد که نامِ نکو گذاشت
معنی حکایت شماره 18، باب اول گلستان سعدی
ملک زادهای از پدرش گنج فراوانی به ارث برد و با دست generosity و بزرگواری، آن را بین سپاه و رعیت تقسیم کرد. به او نصیحت کردند که مانند ملوک پیشین تنها در اندوختن و ذخیره کردن ثروت بماند، زیرا دشمنان ممکن است در کمین باشند. اما ملک به این نصیحت توجه نکرد و گفت خداوند او را به عنوان مالک این مملکت قرار داده است تا بخورد و ببخشد، نه اینکه مانند پاسبانی فقط محافظ باشد. او اشاره کرد که افراد بخیل مانند قارون، که با ثروت بسیارشان هلاک شدند، یاد و نام نیک نمیبرند.
برگردان به زبان ساده
# ملکزادهای گنج فراوان از پدر میراث یافت. دستِ کَرَم برگشاد و دادِ سخاوت بداد و نعمتِ بیدریغ بر سپاه و رعیّت بریخت.
هوش مصنوعی: یک جوان ثروتمند از پدرش ارث زیادی به دست آورد. او با دلی بزرگ به تقسیم نعمتها پرداخت و از ثروتش بدون هیچ دریغی به سربازان و مردمش بخشید.
# نیاساید مَشام از طبلهٔ عود
بر آتش نِه، که چون عنبر ببوید
بینی از صندوقچهٔ عود لذت نمییابد مگر آنکه پارهای از آنرا بر آتش نهند تا چون عنبر بوی خوش دهد،
# بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید
اگر تو دنبال بزرگی هستی، دست بخشش بگشا زیرا این نهال بجز از تخمِ کَرَم نمیرویَد.
# یکی از جُلَسایِ بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که «ملوکِ پیشین مر این نعمت را به سعی اندوختهاند و برای مصلحتی نهاده. دست از این حرکت کوتاه کن که واقعهها در پیش است و دشمنان از پس؛ نباید که وقت حاجت فرومانی.»
هوش مصنوعی: یکی از مشاوران بیتدبیر شروع به نصیحت کردن او کرد و گفت: «پادشاهان گذشته این نعمتها را با تلاش به دست آوردهاند و برای هدف خاصی حفظ کردهاند. بهتر است که از این کار دست برداری، زیرا مشکلات و خطراتی در راه است و نباید در زمان نیاز از پا بایستی.»
# اگر گنجی کنی بر عامیان بخش
رسد هر کدخدایی را برنجی
اگر گنجی بر همگان تقسیم کنی به هر یک به اندازهٔ یک برنج پول میرسد.
# چرا نستانی از هر یک جوی سیم
که گرد آید تو را هر وقت گنجی؟
هوش مصنوعی: چرا از هر جوی سیمی که به دست میآوری، چیزی را نمیگیری؟ چون هر زمان ممکن است به تو گنجی برسد.
# ملک روی از این سخن به هم آورد و مر او را زجر فرمود و گفت: مرا خداوند، تَعالیٰ مالکِ این مملکت گردانیده است تا بخورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم.
هوش مصنوعی: ملک از این حرف ناراحت شد و او را به شدت reprimanded کرد و گفت: خداوند، بزرگ و بلندمرتبه، مرا صاحب این سرزمین قرار داده است تا از آن استفاده کنم و به دیگران نیز ببخشم، نه اینکه فقط مراقب آن باشم.
# قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت
نوشینروان نمرد که نامِ نکو گذاشت
هوش مصنوعی: قارون به خاطر ثروت بسیارش نابود شد، اما نوشینروان به خاطر داشتن نام نیک، جانش در امان ماند.
تصاویر نسخه های قدیمی گلستان سعدی
فانوس خیال
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ 1259 هجری قمری
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال 971 هجری قمری
کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال 1011 هجری قمری
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال 830 هجری قمری در هرات
گلستان به همراه بوستان در حاشیه