خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذنزاده-ندا زنگینه؛ «اسفند» فیلمی بیوگرافی درباره برهه مهمی از زندگی شهید علی هاشمی است که برای اولینبار در چهل و سومین دوره جشنواره فجر رونمایی شد و این روزها روی پرده سینماها درحال اکران است.
فیلم «اسفند» سعی دارد با روایتی معمایی به تشکیل سازمان سری قرارگاه نصرت بپردازد. رضا مسعودی به عنوان یک چهره جدید در این فیلم نقش علی هاشمی را بازی میکند و مهدی زمینپرداز، سعید آل بوعبادی، خیام وقارکاشانی، محمدرضا عقدائی یزدی، یاسین مسعودی، محمد عسگری، جلال باوی، طاهر نیک آزاد، مهدی فتحی و نیما جمالی دیگر بازیگران فیلم «اسفند» هستند.
به بهانه اکران عمومی فیلم «اسفند» نشستی با حضور دانش اقباشاوی کارگردان، مهاجر توحیدپرست تهیهکننده، رضا مسعودی و خیام وقارکاشانی بازیگر در خبرگزاری مهر برگزار شد. در بخش اول نشست درباره لحن رئالیستی این فیلم، نوع سانسبندی فیلمها و مهندسی سلیقه مخاطب صحبت شد.
عوامل فیلم در بخش دوم این نشست ضمن اشاره به دلائل پرداختن به برهه حساسی از زندگی علی هاشمی و شخصیتپردازی وی درباره مسائلی مانند فیلمبرداری در خوزستان و استفاده از موسیقی در این فیلم صحبت کردند. همچنین مهاجر توحیدپرست پیشنهاد ساخت یک شهرک سینمایی در استان خوزستان را مطرح کرد تا هم برای این استان گردش مالی داشته باشد و هم کار فیلمسازان را راحت کند.
بخش دوم گفتگوی مهر با عوامل «اسفند» را در ادامه میخوانید:
*زمانی نام بردن از علی هاشمی ممنوع بود و پس از پیدا شدن پیکر این شهید، ممنوعیتها برداشته شد و افراد تصمیم گرفتند که درباره این شخصیت فیلم بسازند، کتاب بنویسند و ... شما مقطعی از زندگی شهید را نشان میدهید که منجر به تشکیل قرارگاه سری نصرت شد و این برهه زمانی بسیار جذاب و مهم است. چطور شد که سراغ این موضوع رفتید و بهدلیل سویههای امنیتی موضوع، با چه چالشهایی مواجه بودید؟
دانش اقباشاوی: پس از پژوهش و شناخت شخصیت، من ابتدا خدمت خانواده شهید (مادر، همسر و فرزندانشان) رفتم و عرض کردم و الان هم میگویم که این تهمتها، بدگوییها و گمنامی علی هاشمی، کاملا ویژگی ذاتی شغلش بود و نشاندهنده کیفیت و غنای کار اوست.
*درست است ولی قطعا این اتفاقات و حرفها برای خانواده شهید بسیار سخت بوده است.
دانش اقباشاوی: واقعیت این است که علی هاشمی بهقدری خوب به وظیفه خودش عمل کرد که پس از مفقود شدن پیکرش، برای عدهای این شبهه بهوجود آمد که ممکن است او با دشمن همکاری کرده باشد. من با مسائل اخلاقی در اینجا کاری ندارم؛ میخواهم از مهارت علی هاشمی در ساختن یک سازمان امنیتی قوی بگویم در حدی که حتی خانواده و فرماندهانش نیز نمیدانستند دقیقا چه کاری انجام میدهد. او با مدیریت غیرمتمرکز، کاری میکرد که تمام نیروهایش وظیفه مشخص خودشان را داشتند، اما از بخش خودشان خبر نداشتند. بهنظرم، الان نباید از این اتهامات ناراحت بود بلکه باید خوشحال بود که او تا این حد دقیق کار کرده است. من هم ابتدا بابت مظلومیت علی هاشمی ناراحت بودم، اما در این سالها خیلی تحقیق کردم و صدای شهید بزرگوار را گوش کردم تا به این تفکر رسیدم که چنین برداشتهایی کاملا طبیعی بوده است.
ابتدا بابت مظلومیت علی هاشمی ناراحت بودم، اما در این سالها خیلی تحقیق کردم و صدای شهید بزرگوار را گوش کردم تا به این تفکر رسیدم که چنین برداشتهایی کاملا طبیعی بوده است
انقلاب سال ۵۷ نشان داد که میتوان استعدادها را ورای طبقات و وصلبودن به منابع قدرت کشف کرد. خیل عظیمی از انسانها مانند علی هاشمی از طبقات اجتماعی فرودست بودند اما بهره هوشی بسیار بالایی داشتند و توانستند در عرصههای مختلف، نهتنها نظامی، خودشان را ثابت کنند. خود مردم ایران نیز در اوایل انقلاب ثابت کردند که میتوانند مردمی متحد و بالنده باشند. به همین دلیل برای من جالب بود یک پسر ۲۱ ساله که از اقلیت قوم عرب در ایران است، خانوادهای مستضعف دارد و از نظر جسمانی نیز فیزیک عجیب و غریبی ندارد، میتواند یک عملیات بزرگ را طراحی کند و جغرافیای یک جنگ کلاسیک را تغییر دهد. این اتفاق از نظر انسانی بسیار ارزشمند است و تمِ شخصیت علی هاشمی برای همه مردم دنیا امیدبخش است.
زمانی که فیلمنامه «اسفند» را مینوشتم، با خودم گفتم که چرا میخواهی این فیلم را بسازی؟ آن زمان در دفترچهام نوشته بودم: «میخواهم این فیلم را بسازم تا به نوجوانان نشان دهم اگر از نظر جغرافیایی دور از مرکز هستید، جزو اقلیتهای قومی هستید، از نظر اقتصادی ضعیف هستید و ... ناامید نباشید. با امید، پشتکار و صداقت میتوانید شکوفا شوید». به همین دلیل، برهه زمانی بهمن ۱۳۶۱ تا اسفند ۱۳۶۲ را برای روایت فیلم انتخاب کردیم زیرا زمان خودشکوفایی علی هاشمی بود و او در این مدت از یک فرمانده محلی به یکی از مهمترین فرماندهان دفاع مقدس تبدیل میشود. من داستان علی هاشمی را دوست داشتم، زیرا احساس میکردم داستانی جذاب، ابدی و الهامبخش برای تمام مردم جهان است. علی هاشمی کودکِ کار بوده است، اما یک بچه درسخوان بود و پیش از گرفتن دیپلم، مدرک زبان از انجمن ایران و آمریکا را گرفته بود و در محلهشان به بچهها زبان انگلیسی تدریس میکرد.
*چرا از شهرک سینمایی دفاع مقدس برای فیلمبرداری استفاده نکردید و در دل همان لوکیشنهای واقعی خوزستان فیلم را ساختید؟
دانش اقباشاوی: مساله اصالت در انتخاب بازیگر و لوکیشن برای ما بسیار مهم بود. از گروه تهیه و تولید بسیار تشکر میکنم که این ریسک، زحمت و هزینه را قبول کردند تا ما فیلم را در لوکیشنهای واقعی و جاهایی فیلمبرداری کنیم که تاکنون دوربین فیلم سینمایی به آنجا نرفته بود. اصالت و تنوع اولویت ما بود؛ به همین دلیل به تماشاگر این وعده را میدهیم که در فیلم «اسفند» با فضاهایی مواجه شوند که در هیچ فیلمی ندیدهاند. ۸۰ درصد لوکیشنهایی که فیلمبرداری کردیم، حدود ۱ ساعت با محل اسکان ما فاصله داشت. حتی بخشهایی از هور در عراق قرار داشت و ما حدود ۳ ساعت با آنجا فاصله داشتیم. گُلف، قرارگاه اصلی جنگ ایران و عراق در جنوب بود و ما فیلم را در همانجا فیلمبرداری کردیم.
اهواز و آبادان این امکان را دارند که یک شهرک سینمایی داشته باشند تا هم اقتصاد این استانها را تقویت کنند و هم به فیلمسازان کمک کنند تا راحتتر فیلم بسازند
مهاجر توحیدپرست: در سال حداقل ۳ فیلم جنگی در خوزستان کار میشود. در تهران فقط یک شهرک سینمایی دفاع مقدس وجود دارد که دیگر خیلی در آنجا فیلم ساخته شده است و ظرفیت زیادی ندارد درحالی که استان خوزستان این قابلیت را دارد که تبدیل به یک قطب فرهنگی شود. اهواز بیمارستان صحرایی امام علی (ع) را دارد که خودش میتواند تبدیل به یک شهرک سینمایی شود. اهواز و آبادان این امکان را دارند که یک شهرک سینمایی داشته باشند تا هم اقتصاد این استانها را تقویت کنند و هم به فیلمسازان کمک کنند تا راحتتر فیلم بسازند. ما حتی برای فیلمبرداری «اسفند» یکسری ماشینهای جنگی را از تهران و شهرک سینمایی به خوزستان بردیم. در دهه ۷۰ و ۸۰، ما در خوزستان ماشینهای سوخته و ... را میدیدیم درحالی که امروزه دیگر هیچکدام از این امکانات در استان وجود ندارد. عدهای فکر میکردند که برخی خیانت کردند و این ادوات را به فولاد اصفهان بردند و ذوب کردند. ما این پیشنهاد را به استاندار خوزستان دادیم که ساخت یک شهرک سینمایی میتواند به چرخه مالی استان نیز کمک کند. حداقل اگر در بخش دولتی نمیتوانند این کار را انجام دهند، میتوانند آن را به بخش خصوصی واگذار کنند تا به بهرهوری برسد.
*در میان بازیگران بومی «اسفند»، چه شد که مهدی زمینپرداز را انتخاب کردید که تقریبا چهره شناختهشدهای است؟ زیرا این انتخاب کمی یکدستی بازیگران را برهم زده بود.
رضا مسعودی: در پیشتولید اولیه، دانش اقباشاوی برای نقش حمید رمضانی به مهدی زمینپرداز رسیده بود زیرا حمید رمضانی در واقعیت نیز فارس بوده و از نظر طبقاتی نیز متعلق به خانواده طبقه بالایی بوده است.
مهاجر توحیدپرست: از نظر فیلمنامهای و تاریخی، حمید رمضانی نیز فارس بود و به همین دلیل دنبال بازیگری میگشتیم که خوزستانی نباشد. از همان اوایل پیشتولید که نقش رضا مسعودی برای شخصیت علی هاشمی قطعی شده بود، گروه در پی بازیگران شناختهشدهتری میگشت. اینکه آیا این انتخاب یکدستی بازیگران را دچار مشکل کرده یا نه، باید به قضاوت مخاطبان سپرده شود.
دانش اقباشاوی: برای اولین بار میخواهم یک ادعایی را مطرح کنم؛ آیا هیجان فیلم «اسفند» و کاراکتر باهوش اما مظلوم علی هاشمی، ما را یاد فیلم «جدامانده» اسکورسیزی نمیاندازد؟ این فیلم با بازی دیکاپریو، داستان یک فارغالتحصیل دانشگاه پلیس را روایت میکند که فردی فرودست و اهل ایالتهای جنوبی آمریکاست. او بهعنوان نفوذی افبیآی به جمع گروههای مافیا میرود و بهنوعی در نقشش غرق میشود تا جایی که دچار آسیبهای روحی و روانی شدید میشود و در نهایت، در گمنامی از دنیا میرود.
*البته در فیلم اسکورسیزی، دیکاپریو کاملا به سمت شر میرود تا جایی که مرز بین مأمور مخفی و عضو مافیا بودن او معلوم نیست. اما در مورد علی هاشمی این اتفاق نمیافتد و به شر تبدیل نمیشود.
دانش اقباشاوی: معتقدم که دیکاپریو نیز هرگز به عنصر شر تبدیل نشد. در فیلم «جدامانده»، شخصیت اصلی پیش رواندرمانگر میرفت و دارو مصرف میکرد. علی هاشمی نیز برای آرامش به آغوش مادرش پناه میبرد. من این افتخار را داشتم که با مادر شهید هاشمی در زمان حیاتشان ملاقات کنم. گروه تولید ما نیز با شناختی که از ویژگیهای این مادر به دست آورده بود، توانست بازیگر مناسبی را از شوشتر انتخاب کند. این انتخاب آنقدر طبیعی و باورپذیر است که مطمئنم تصویر این مادر عربزبان برای همیشه در خاطر مردم خواهد ماند.
رضا مسعودی: مادر علی هاشمی در این فیلم بداهه دیالوگی میگوید که پسرم برایت سفره امالبنین نذر کرده ام. این صحنه بهقدری برای ما تاثیرگذار بود که تمام بازیگران دیالوگهایشان را فراموش کردند.
*به نظر میرسید که موسیقی پرحجم «اسفند» در مقایسه با فضای نئورئالیستی و بکری که در فیلم روایت میکنید در تضاد است و موسیقی کمی از فضای فیلم بیرون میزند.
دانش اقباشاوی: کارن همایونفر آهنگساز «اسفند» نیز در ابتدا معتقد بود که باید موسیقی رئالیستی و مینیمال برای این فیلم استفاده کنیم اما جمعبندی نهایی ما به سمتی رفت که موسیقی پرحجمتری ساخته شود.
مهاجر توحیدپرست: باید بپذیریم مخاطب باید فیلم را در پرده سینما تجربه کند و نمیتوانیم تمام عناصر جذابیتساز را از اثر حذف کنیم. در نهایت تصمیم گرفتیم موسیقی پرحجم اما با رویکرد مینیمالیستی در فیلم داشته باشیم. برخلاف فیلمهایی مانند «مجنون» با آهنگسازی استاد انتظامی که از موسیقی پرحجمی استفاده کردند، در «اسفند» موسیقی بیشتر نقش همراهیکننده دارد و عمدتاً ملودی را به رخ مخاطب نمیکشیم، مگر در چند سکانس کلیدی خاص.