ترامپ در دام افتاد؟ | آمریکا باید هزینه این ماجرا را بدهد

فار کیم بنگ؛ آسیا تایمز: صبح روز ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، صدای انفجارهایی بر فراز تهران به گوش رسید و آرامش شهروندان را در هم شکست. برخلاف ابهامات استراتژیک گذشته، این عملیات تکذیب نشد. این عملیات صراحتاً توسط بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تأیید شد.
ظرف چند ساعت، ایران پاسخ داد. در تلافی سریع، پهپادها به پرواز درآمدند و به مکانهایی که گمان میرود وابسته به منافع مرتبط با اسرائیل در منطقه باشند، حمله کردند. این چرخه تحریک و انتقامجویی در خاورمیانه چیز جدیدی نیست.
اما آنچه این لحظه را متفاوت میکند، زمانبندی آن، پیامدهای بینالمللی آن و خطری است که اکنون برای آمریکا و ثبات جهانی ایجاد میکند.
تنها چند ماه قبل، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا که به تازگی به قدرت بازگشته بود، به شدت ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، را مورد انتقاد قرار داد. ترامپ از امتناع زلنسکی از مذاکره با روسیه به عنوان ریشه درگیری طولانی مدت در اروپا انتقاد کرد و هشدار داد که لجاجت کییف میتواند جهان را به جنگ جهانی سوم نزدیکتر کند.
با این حال، این اوکراین نیست که آتش جنگ منطقهای جدیدی را شعلهور کرده است. این نتانیاهو - متحد آمریکا - است که یک گام نظامی یکجانبه برداشته است که اکنون ممکن است واشنگتن را درگیر درگیریای کند که خود آغازگر آن نبوده و نمیتواند آن را کنترل کند.
طنز ماجرا بسیار تند است. حمله نتانیاهو که بنا به گزارشها بدون هماهنگی قبلی با آمریکا انجام شده است ـ که ممکن است درست باشد یا نباشد ـ در زمانی اتفاق میافتد که دولتهای بایدن و ترامپ به طور یکسان از درگیریهای خاورمیانه خسته شدهاند.
پس از دو دهه جنگ در عراق و افغانستان، اشتیاق مردم آمریکا برای مداخله کم است. با این حال، به دلیل همین تصمیم یک رهبر متحد، امریکا اکنون ممکن است خود را در لبه گردابی دیگر - و گردابی بسیار بیثباتتر از اوکراین - بیابد. انتقام فوری ایران نباید تعجبآور میبود. حمله به تهران در روز جمعه - روز وحدت معنوی بیش از یک میلیارد مسلمان - چیزی بیش از یک تصمیم نظامی بود. این یک اقدام نمادین بود که تقریباً مطمئناً واکنش ملی و مذهبی شدیدی را برانگیخت.
پهپادهای ایران تا غروب آفتاب رسیدند. بدون شک در روزهای آینده پهپادهای بیشتری به ایران خواهند رسید. تهران پیش از این هشدار داده بود که با توجه به آنچه همدستی آمریکا با اسرائیل میداند، پایگاههای آمریکایی در عراق، سوریه، قطر و بحرین را هدف منصفانهای خواهد دانست.
این تله است. وقتی متحدان به تنهایی عمل میکنند - به خصوص در مناطقی به شکنندهای خاورمیانه - میتوانند شرکای خود را درگیر جنگهای ناخواسته کنند. آمریکا آشکارا این حمله را مجاز ندانست. اما تا زمانی که به عنوان حامی و تأمینکننده سلاح اسرائیل دیده میشود، در برابر عواقب آن آسیبپذیر میشود. سکوت و ابهام واشنگتن در مواجهه با بیملاحظگی نتانیاهو، خطر تفسیر به رضایت را به همراه دارد. عواقب این امر در حال حاضر در حال آشکار شدن است. قیمت نفت خام برنت تا ظهر به وقت کوالالامپور بیش از 10 درصد افزایش یافت و تحلیلگران هشدار دادند که در صورت گسترش درگیری، نوسانات بیشتری وجود خواهد داشت. برای جنوب شرقی آسیا، این موضوع بسیار مهم است.
کشورهایی مانند مالزی، اندونزی و فیلیپین - واردکنندگان خالص نفت - با فشار تورمی فوری مواجه خواهند شد. زنجیرههای تأمین که در حال حاضر تحت فشار رژیمهای تعرفهای جدید ترامپ هستند، میتوانند بیشتر تحت فشار قرار گیرند. بازارهای سرمایه که مدتهاست نسبت به شوکهای خاورمیانه محتاط هستند، در وضعیت بحرانی قرار دارند.
این اجتنابناپذیر نبود. در طول سال گذشته، پیشرفتهای آهسته اما امیدوارکنندهای در تعامل دیپلماتیک بین تمدنها وجود داشته است. اجلاس آسهآن ـ شورای همکاری خلیج فارس چین یکی از این تلاشها را رقم زد ـ که بازیگران کلیدی از جنوب شرقی آسیا، خلیج فارس و شرق آسیا را برای تمرکز بر همکاری اقتصادی، تبادل فرهنگی و اتصال منطقهای گرد هم آورد.
این تلاشها هرگز برای جایگزینی قدرت سخت در نظر گرفته نشده بودند، بلکه هدفشان نرم کردن لبههای آن از طریق گفتگو بود. حمله پیشگیرانه نتانیاهو تهدیدی برای از بین بردن این حرکت شکننده است. دیپلماسی تمدنی نمیتواند در میان رگباری از موشکها شکوفا شود. بازسازی اعتماد دشوارتر از نابودی آن است.
مذاکرات تهران و واشنگتن متوقف شد
در داخل کشور، نتانیاهو ممکن است معتقد باشد که این عملیات موقعیت او را تقویت میکند. او مدتهاست که از نظر سیاسی درگیر است - درگیر محاکمههای فساد، اعتراضات گسترده و فشارهای ائتلاف از سوی شرکای ملیگرای افراطی. او ممکن است با حمله به ایران امیدوار باشد که پایگاه خود را تقویت کند، توجهها را از مخالفتهای داخلی منحرف کند و خود را به عنوان آخرین خط دفاعی اسرائیل به تصویر بکشد. اما این یک قمار خطرناک است.
اگر انتقام ایران گسترش یابد یا مرگبارتر شود، اختلافات داخلی اسرائیل ممکن است عمیقتر شود. زخم حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هنوز التیام نیافته است. و نظرسنجیها در اسرائیل حاکی از افزایش ناامیدی از رهبری نتانیاهو و جهتگیری کشور است. تلاش او برای قوی جلوه دادن خود میتواند در نهایت نتیجه معکوس داشته باشد.
برای ترامپ، این لحظه به همان اندازه مخاطرهآمیز است. او با وعده صلح از طریق قدرت، اما بدون جنگهای بیشتر، به قدرت بازگشت. اگر نیروهای آمریکایی در روزهای آینده مورد حمله قرار گیرند - همانطور که ایران تهدید کرده است - او مجبور خواهد شد بین پاسخ نظامی و خویشتنداری سیاسی یکی را انتخاب کند. هر دو انتخاب، خطر تضعیف روایت او را به همراه دارد. آنچه در این برهه زمانی ضروری است، دیپلماسی فوری است. آمریکا، به همراه شرکایی مانند ترکیه، قطر و حتی کشورهای بیطرف اروپایی، باید کانالهای ارتباطی پنهانی با تهران را دوباره برقرار کنند.
ترامپ، مشتاق مذاکره با ایران / او دست به دامان پوتین شد
باید به اسرائیل - قاطعانه - توصیه شود که تشدید تنش به نفع منافع استراتژیک هیچکس، بهویژه منافع خودش، نیست. ایران نیز به نوبه خود باید درک کند که تلافیجویی نامتناسب میتواند همان همدلی محدود بینالمللی را که حفظ کرده است، از بین ببرد. هنوز برای مهار این بحران زمان وجود دارد. اما این امر مستلزم شفافیت از سوی واشنگتن است. سکوت تنها سوءتفاهم را بیشتر میکند. اگر ترامپ میخواهد از کشیده شدن به جنگ دیگری در خاورمیانه جلوگیری کند، باید علناً روشن کند که آمریکا از این حمله حمایت نکرده است و هرگونه حملهای به منافع آمریکا با پاسخی متناسب، نه خودکار، مواجه خواهد شد.
قدرتهای بزرگ اغلب نه بر اساس چگونگی شروع جنگها، بلکه بر اساس چگونگی جلوگیری از آنها قضاوت میشوند. حمله نتانیاهو جرقه جنگ را زده است. اکنون وظیفه دیگران است که مطمئن شوند آتش به انبار باروت نمیرسد. جهان نظارهگر است - نه فقط تهران و تلآویو، بلکه واشنگتن، ریاض، دوحه و کوالالامپور نیز. وقتی متحدان به تنهایی اقدام میکنند، هزینهها هرگز تنها متوجه آنها نخواهد بود.