ایران؛ معمای جاودانه بقا، در گردباد حوادث تاریخ

ایران؛ معمای جاودانه بقا، در گردباد حوادث تاریخ
 تهران - ایرنا - ایران را باید سرزمین آزمون‌های سهمگین تاریخ دانست، هر تمدنی آزمون‌های خود را دارد، اما ایران را باید «آزمایشگاه مقاومت تمدن‌ها» نامید.

در واقع باید گفت که حماسه های ملت ایران حماسه مدافعان وطن است، از نخستین یورش‌های مهاجمان در عصر اساطیری چون ضحاک مار به دوش و افراسیاب تورانی، خاقان، قیصر روم، تا کوشان شاه و پادشاهان هیاطله و....در شاهنامه فردوسی – که نمادین‌ترین روایت‌های هویت‌ساز این سرزمینند – تا توطئه‌های استعماری برای تجزیه ایران در قرن بیستم، تاریخ گواهی می‌دهد: بقای ایران معجزه نبوده؛ محصول فرمول منحصر به فردی از هوشمندی تاریخی، انعطاف فرهنگی و رادمردی مردمی است.

جغرافیای طمع؛ چرا جهان به ایران چشم دوخته؟

موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را به گرهگاه تمدن‌ها بدل کرده بود. گزارش‌های مورخان یونانی مانند استرابون نشان می‌دهد حتی اسکندر مقدونی با حمله به ایران هخامنشی، در پی تسلط بر این شاهراه حیاتی شرق و غرب بود و این امر همواره طمع بیگانگان را برانگیخته است؛ اسناد کمپانی هند شرقی بریتانیا گواه این ادعاست. اما آنچه ایران را بیش از هر چیز هدف قرار می‌داد، توانمندی یکپارچه آن در دوره‌های طلایی (هخامنشیان، ساسانیان، صفویان) بود که برای همسایگان و قدرت‌های جهانی غیرقابل تحمل می‌نمود.

ایران را باید تماشاخانه تهاجم خارجی بدانیم؛ در واقع ایران رکورددار تهاجم خارجی در میان ملل جهان است بیش از چهارصد حمله خارجی، که نزدیک به پنجاه حمله آنها همجانبه بوده، که در اینجا چهار الگوی تاریخی آنها را بیان می کنیم:

- یورش ویرانگر
- اسکندر مقدونی (۳۳۰ پ.م): سوزاندن تخت‌جمشید نه فقط نابودی یک کاخ، که حمله به نماد هویت ایرانی بود. اما ایرانیان با حفظ زبان فارسی و سنت‌های کهن، فاتحان را در خود حل کردند.
- مغولان (۱۲۲۰ م): قتل‌عام نیشابور به روایت عطاملک جوینی می‌خواست پیکره اجتماعی ایران را بشکند، اما نتیجه معکوس داد؛ ایلخانان مغول با فاصله کمی حامیان بزرگ هنر،فرهنگ و دانش ایرانی شدند.
-حمله اعراب مسلمان(۶۳۷ م): آزمونی برای هویت.

این واقعه نه یک فتح گذرا، بلکه یک تحول عمیق بود؛ ایران نشان داد:
- زبان فارسی به مثابه ستون فقرات هویت، در سخت‌ترین شرایط حیات خود را حفظ کرد و ایرانیان پیشتازان تولید علم در گستره تمدن اسلامی شدند، در حوزه فقه اسلامی آنچنان نقش آفرین شدند که بزرگترین عالمان سنی و شیعی عموما از ایرانیان بودند و زبان فارسی به زبان دوم علم جهان اسلام تبدیل شد.
- آیین‌های ملی مانند "نوروز" و "مهرگان" در لایه‌های زیرین جامعه تداوم یافت
- ظهور سامانیان در قرن نهم میلادی، احیای "هویت ایرانی" در پوشش اسلامی بود

تجزیه سرزمینی
- روسیه تزاری: با عهدنامه‌های گلستان(۱۸۱۳) و ترکمانچای (۱۸۲۸)، اران و قفقاز را از پیکره ایران جدا کرد. اما مقاومت مردم باکو و گنجه نشان داد "ایران" در جان مردمان این سرزمین جاری است.
- استعمار انگلیس: طرح‌های تقسیم ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ برای تجزیه ایران به مناطق نفوذ، با قیام‌های سراسری شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و رئیس‌علی دلواری در جنوب و ... خنثی شد.

استعمار نوین
- قرارداد رویترز (۱۸۷۲): می‌خواست منابع ایران را به بارون جولیوس دو رویتر واگذار کند، اما به محض افشای متن قرارداد، نهضت تنباکو به رهبری میرزای شیرازی سراسر کشور را فراگرفت.
- اشغال در جریان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸): نیروهای روس، عثمانی و انگلیس خاک ایران را اشغال کردند، اما اتحاد بی‌سابقه عشایر قشقایی، بختیاری و بویراحمد در جنوب، و مقاومت مردم آذربایجان در شمال، توطئه را شکست دادند.
در این میان مکانیسم‌های بقا؛ معماری هوشمندانه مقاومت را باید بخشی از ظرافت فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی بود.

۱. عمق استراتژیک سرزمینی.
کوه‌های صعب‌العبور زاگرس و البرز، سپر طبیعی ایران در برابر مهاجمان بود.
۲. انعطاف فرهنگی شگفت‌انگیز
- پس از حمله اعراب، ایرانیان با حفظ هسته‌های هویت ساز، اسلام را ایرانی‌سازی کردند
- پس از مغول، زبان فارسی، به شکوفایی بی‌سابقه‌ای رسید.

۳. مقاومت مردمی؛ موتور محرکه تاریخ.
- در جنگ‌های ایران و روس، مردم قفقاز پیشگام دفاع شدند، پیش از آنکه حکومت مرکزی عکس‌العملی نشان دهد.
- در اشغال جنگ جهانی اول، عشایر جنوب علیه انگلیس متحد شدند – آماری که از گزارش‌های کنسولگری آلمان در اصفهان استخراج شده است موید این مهم است.

۴. وحدت در تنوع؛ سلاح نهایی
- هنگام توطئه تجزیه آذربایجان (۱۹۱۵)، مردم کرد و آذری با هم متحد شدند و در مقابل این تجزیه ایستادند.
- در دفاع از خوزستان در مقابل فتنه انگلستان با تحرک شیخ خزعل، عشایر عرب و لرهای بختیاری شانه به شانه، مانع تجزیه ایران شدند.

در این فراز و فرود تاریخی، هویت ملی؛ زره نامرئی انسجام و وحدت ایران بود.
باید گفت تمامی مکانیسم‌های فوق، سازندگان هویت ملی بوده‌اند:
- هر تهاجم خارجی باعث تقویت حس تعلق به سرزمین و انسجام ملت شد.
- هر توطئه تجزیه عامل تحکیم وحدت ملی شد.
- هر اشغال سبب تولد دوباره فرهنگی این ملت شد.

شاهنامه فردوسی پس از حمله اعراب، حافظه جمعی ایرانیان، را زنده نگه داشت. نوروز حتی در دربار ایلخانان مغول برگزار می‌شد. نهضت مشروطه با شعار "استقلال ایران" به میدان آمد. این‌ها تصادف نبود؛ الگوی برنامه‌ریزی شده بقای ملت ایران بود.

نتیجه‌گیری:
در پایان باید گفت تاریخ ایران به بشریت می‌آموزد:
۱. هویت فرهنگی، قوی‌تر از ارتش‌های مهاجم است (شکست طرح‌های استعماری با وجود برتری نظامی مهاجمان)
۲. وحدت ملی تنها پاسخی است که توطئه‌های تجزیه را بی‌اثر می‌کند.
۳. انعطاف هوشمندانه، سلاح نرمی است که مهاجمان را خلع سلاح می‌کند (الگوی تعامل با فاتحان)

ایران نه یک کشور، که یک پارادایم است:پارادایمی که ثابت می‌کند تمدن‌ها می‌توانند در سهمگین‌ترین طوفان‌ها نه فقط زنده بمانند، بلکه با تکیه بر حافظه تاریخی، هوش جمعی و عشق به سرزمین، هر بار شکوهمندتر قد علم کنند. این است راز جاودانگی سرزمینی که طومار تاریخ را از اسطوره‌های کهن تا جنگ‌های مدرن درنوردیده، اما همواره پیروز میدان مانده است.

*عضو هیات علمی پژوهشکده تحقیقات راهبردی

رویدادها، تحلیل‌ها و مطالب فرهنگی را در خوشه خبر بخوانید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها