مکانیسم ماشه راست‌ها علیه اتحادیه اروپا

مکانیسم ماشه راست‌ها علیه اتحادیه اروپا
 تهران- ایرنا- روند رو به رشد گرایش به احزاب دست راستی و افراطی‌های راستگرا در اروپا توقف‌ناپذیر به نظر می‌رسد. اینک طرفداران و نخبگان سیاسی راست‌گرا در کشورهای مختلف عضو اتحادیه اروپا، فلسفه، اهداف و ساختار چپ‌گرایانه اتحادیه را نشانه رفته‌اند.

در فضای جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اروپایی‌ها آشکارا سهم کمتری نسبت به گذشته دارند. در مذاکرات هسته‌ای، دیگر مثل چند سال پیش خبری از تروئیکای فرانسه، آلمان و انگلیس نیست و این کشورها از دور نظاره‌گر گفت‌وگوهای غیرمستقیم هیات‌های دیپلماتیک ایران و آمریکا بوده‌اند.

با توجه به این اوضاع، برخی تقلای چند دولت اروپایی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای آنچه در بیانیه مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی «فضاسازی‌های سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران» خوانده شده و نیز تهدید به راه‌اندازی «مکانیسم ماشه» را در راستای خروج از این وضعیت انفعالی تفسیر می‌کنند.

مکانیسم ماشه راست‌ها علیه اتحادیه اروپا

اروپا اما در کنار چالش‌هایی مانند جنگ اوکراین، به صورت ماهوی خود با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبرو است که حتی آینده اتحادیه را تهدید می‌کند از جمله سربرآوردن راست‌های افراطی از دریچه‌هایی مانند انتخابات.

به گزارش پژوهش ایرنا، آخرین انتخابات‌ها اروپا در سه کشور رومانی، پرتغال و لهستان برگزار شده است؛ رویدادهایی سیاسی که با نتایجی نسبتا مشابه و البته جالب توجه، بار دیگر پرسشی مهم را در اذهان اندیشمندان و سیاستمداران اروپایی برجسته ساخت؛ اینکه سیر چندین ساله اقبال به راست افراطی به کجا خواهد رسید و در نهایت جه تبعاتی خواهد داشت؟

وقوع بحران‌های مالی متعدد، ایجاد بحران مهاجرت در اروپا، افزایش مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم در اروپا، ناتوانی احزاب میانه در حل مشکلات مردم و استفاده از شعارهای پوپولیستی در ساده‌سازی مسائل اروپا از علل اقبال به راست افراطی در اروپا عنوان شده است

اوضاع احزاب و نخبگان سیاسی دست راستی در انتخابات اخیر اروپا

همان طور که نظرسنجی‌ها از شانس بالای نامزدهای راست افراطی در انتخابات حکایت داشتند، این گزینه‌ها در انتخابات اخیر سه کشور مورد اقبال واقع شدند. جالب اینجا است که در نظرسنجی‌ها اقبال به راست افراطی به قدری بالا بود که حتی برخی صحبت از آمارسازی کرده و صحت نتایج نظرسنجی‌ها را زیر سوال می‌بردند. با این حال، با برگزاری انتخابات و اعلام نتایج، اتفاقات عجیب و باورناپذیری برای اولین بار در این کشورها از زمان جنگ جهانی دوم به بعد رقم خورد.

«جورج سیمون» گزینه راست افراطی در دور اول انتخابات ریاست جهوری رومانی صاحب ۴۱ درصد آرا شد و اگرچه در دور دوم نیز با کسب ۴۶ درصد و اختلاف اندک از «نیکوسور دان» گزینه میانه‌رو و طرفدار اتحادیه اروپا شکست خورد، اما برای اولین بار در پنجاه سال گذشته چنین سبد رایی برای حزب راست افراطی به ثبت رسید؛ درصدی که چه بسا با در نظر گرفتن سیر اقبال بلندمدت به راست افراطی، در انتخابات‌های ادوار بعدی، بیش از ۵۰ درصد را نیز کسب کند و به پیروزی برسد.

چنین اتفاقی یقینا سرآغاز تحولات دامنه‌دار جدیدی خواهد شد؛ به عنوان مثال همین جورج سیمون رومانیایی، از منتقدان اصلی اتحادیه اروپا و نحوه دستورکارگذاری در آن است، از حمایت از اوکراین در جنگ برابر روسیه دفاع نمی‌کند و آن را سیاست اشتباهی می‌داند و به لزوم سر و سامان دادن اقلیت مجاری ساکن در رومانی معتقد است.

در لهستان اما اتفاقی متفاوت رقم خورد. در دور اول انتخابات ریاست جمهوری این کشور، «رافال تزاسکوفسکی» شهردار ورشو و نامزد ائتلاف طرفدار اروپا در دور نخست با کسب حدود ۳۱.۳ درصد آرا پیشتاز شد. پس از او، «کارول ناوروتسکی» که از سوی حزب راست‌گرا و ملی‌گرای «قانون و عدالت» حمایت می‌شود، با ۲۹.۵ درصد ‏آرا در جایگاه دوم قرار گرفت.

مکانیسم ماشه راست‌ها علیه اتحادیه اروپا

در مرحله دوم انتخابات که اول ژوئن برگزار شد، ناوروتسکی با کسب قریب به ۵۱ درصد آرا به پیروزی رسید. پس از آن بود که «دونالد ترامپ» در تبریک این واقعه در صفحه اجتماعی خود در «تروث سوشیال» اظهار داشت «پیروزی یکی از متحدان ترامپ در لهستان، تمام اروپا را شوکه کرد.»

دیگر انتخابات اخیر در پرتغال برگزار شد؛ جایی که حزب اتحاد دموکراتیکِ «لوییس مونتنگرو» با کسب ۳۲.۷ درصد و یک اختلاف ضعیف و شکننده نسبت به سایر رقبا برنده انتخابات شد؛ چالشی که این نتایج به همراه دارد این است که اختلاف بسیار اندک با دو حزب دیگر، اکثریت قاطع پارلمانی را از مونتنگرو سلب می‌کند و این مهم وی را در سیاست‌گذاری‌ها با چالش و اصطکاک دو حزب دیگر مواجه خواهد کرد. واقعیت این است که دو حزب دیگر در این انتخابات ۲۳.۴ درصد (حزب سوسیالیست پرتغال) و ۲۲.۶ (حزب راست افراطی چگا) رای کسب کردند. نکته برجسته دیگر این که سوسیالیست‌ها بدترین نتیجه چند دهه گذشته خود را گرفتند و در برابر، حزب افراطی چگا بهترین آمار خود را از زمان تاسیس در سال ۲۰۱۹ میلادی به دست آورده است. واقعیت غیرقابل انکار این است که حمایت‌ها از حزب راست افراطی چگا در هر انتخابات افزایش یافته است.

اما به راستی سیر بلندمدت اقبال به راست افراطی در اروپا چه دلایلی دارد و با در نظر گرفتن روند آن چه وقایعی را می‌توان در آینده انتظار داشت؟

از دید بسیاری از ناظران، کاهش توفیقات بین‌المللی اروپا متاثر از به قدرت رسیدن ترامپ و سیاست‌های ملی‌گرایانه او نیز در تشدید روند گرایش به سمت سیاستمداران و احزاب راست‌گرا تاثیرگذار بوده است

راست افراطی تهدیدی برای حیات سیاسی اتحادیه اروپا

با پایان جنگ جهانی دوم و ویرانی اروپا، زمینه‌های میل به همکاری و ائتلاف و همگرایی در میان دولتمردان اروپایی برای جلوگیری از جنگ‌های بعدی و ویرانی‌های بیشتر شکل گرفت.

در چنین فضایی، فرانسه و آلمان یعنی دو کشوری که برای حدود ۲۰۰ سال در مخاصمه کامل بودند، برای امضای قرارداد ذغال و فولاد به تفاهم رسیدند؛ تفاهم‌نامه‌ای که استوانه‌های اتحادیه اروپا را بنیان گذاشت و پس از حدود سه دهه ساختار فعلی اتحادیه را در پیمان ماستریخت ۱۹۹۲ ایجاد کرد. در طول این سال‌ها سیاستمداران با آغوش باز از فرایندهای همگرا و هم‌افزا حمایت کردند و انواع و اقسام ائتلاف‌ها و اتحادها را ایجاد کردند. علاوه بر این، احزاب دارای گرایش‌های فکری ملی‌گرایانه و افراطی را با جدیت طرد کردند و مانع از به قدرت رسیدن این تفکرات در کشورهای اروپایی شدند.

اولین موج جدی قدرت‌گیری راست افراطی در اروپا در دوره پساجنگ، در اتریش و در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد که واکنش‌های گسترده‌ای به همراه داشت. در سال ۲۰۰۰، حزب آزادی اتریش به رهبری «یورگ هایدر» که گرایش‌های آشکار راست افراطی، ضد مهاجرت و ملی‌گرایانه داشت، موفق شد در انتخابات نتایج قابل توجهی کسب کند و وارد دولت ائتلافی با حزب خلق اتریش شود. همین موضوع باعث شوک در سطح اتحادیه اروپا و جهان شد.

سران کشورهای مانند فرانسه و آلمان در آن مقطع هشدار دادند که حضور راست افراطی در دولت اتریش می‌تواند چالش‌آفرین باشد. رسانه‌ها و افکار عمومی اروپایی نیز به طور گسترده علیه این جریان تحرکاتشان را آغاز کردند. با این حال، از آن زمان تاکنون راست افراطی محبوبیتی جهشی پیدا کرد و بدین شکل سر و کله راستی‌ها دوباره در دنیای سیاست اروپا پیدا شد.

در حال حاضر در اتریش همین حزب آزادی در انتخابات سال گذشته با رهبری «هربرت کیکل» به پیروزی رسید؛ رهبری که مواضعی به مراتب تندتر و شدیدتر از سلف خود یعنی یورگ هایدر دارد.

در فرانسه به عنوان یکی از بنیانگذاران اولیه اتحادیه اروپا جناح «مارین لوپن» دست راستی روز به روز نفوذ خود را افزایش می‌دهد و تاثیر بیشتری بر سیاست فرانسه می‌گذارد.

مکانیسم ماشه راست‌ها علیه اتحادیه اروپا

یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های دست راستی‌های فرانسه اوایل تابستان پارسال رقم خورد و بر اساس نتایج دور اول انتخابات پارلمانی فرانسه مشخص شد که ۳۴.۲ درصد از رأی‌دهندگان از لوپن و تشکل سیاسی وی یعنی «حزب اجتماع ملی» حمایت کرده‌اند.

در آلمان به عنوان یکی از اصلی‌ترین بازیگران اتحادیه اروپا، حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، ۸۳ کرسی خود در انتخابات سراسری ۲۰۲۱ را به ۱۵۲ کرسی در انتخابات فوریه ۲۰۲۵ تبدیل کرد. این حزب که به سیاست‌های ضدمهاجرتی و ملی‌گرایی شهرت دارد، ضدپناهجویان و ضد اتحادیه اروپا است و به گواه رسانه‌های آلمانی، با نتیجه‌ای که در این انتخابات به دست آورد یک رکورد سیاسی را شکست. پرواضح است که در تحولات سیاسی تاریخی چند ماه گذشته آلمان از قبیل سقوط دولت ائتلافی نیز تاثیری بسیار جدی داشته است.

در ایتالیا حتی موفقیت‌های جناح راست بیش از این بوده است. حزب «برادران ایتالیا» به رهبری «جورجیا ملونی» در اکتبر ۲۰۲۲ پیروز انتخابات این کشور شد و جالب اینکه در انتخابات پارلمان اروپای سال گذشته نیز با کسب ۲۸ درصد آرا، کرسی های این سازمان مهم اتحادیه را به دست آورد.

در حال حاضر، احزاب راست افراطی علت مشکلات اروپا را بی‌اعتنایی به ملیت‌ها و مردم هر کشور می‌دانند و مبدا اصلی مشکلات اروپا را هویت فراملی اتحادیه اروپا معرفی می‌کنند

اوضاع در سایر کشورها نیز به همین منوال است و احزاب راست افراطی در ساختار قدرت سایر کشورهای اروپا از قبیل هلند، بلژیک، سوئد، یونان و... نیز وارد شده‌اند. بروز و ظهور اقبال به جناح راست به انتخابات های فراملی نیز رسیده است و به عنوان مثال انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۲۴ با پیروزی گسترده راستی‌ها به اتمام رسید. بسیاری از کارشناسان این پیروزی را نقطه عطفی بسیار مهم در حیات سیاسی اتحادیه اروپا می‌دانند؛ رخدادی که تبعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن شاید در ماه‌های آینده بیشتر معلوم شود.

ریشه‌های اقبال به راست افراطی در اروپا

در رابطه با علل اقبال به راست افراطی سخنان بسیاری گفته شده است؛ وقوع بحران‌های مالی متعدد، ایجاد بحران مهاجرت در اروپا، افزایش مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم در اروپا، ناتوانی احزاب میانه در حل مشکلات مردم و استفاده از شعارهای پوپولیستی در ساده‌سازی مسائل اروپا از علل اقبال به راست افراطی در اروپا عنوان شده است.

احتمالا کاهش توفیقات بین‌المللی اروپا متاثر از به قدرت رسیدن ترامپ و سیاست‌های ملی‌گرایانه او نیز در تشدید این روند تاثیرگذار بوده است. با این حال شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل اقبال به جناح راست را می‌توان در سخنان «مارگارت تاچر» در سال ۱۹۸۸ در کالج اروپا یافت کرد؛ جایی که تاچر اظهار داشت: «همکاری نزدیک‌تر [میان کشورهای اروپایی] نیازی به یک قدرت که در بروکسل متمرکز شود یا تصمیم‌گیری توسط بوروکرات‌های منصوب ‌شده ندارد. در واقع این شبیه اتحاد جماهیر شوروی است که تلاش می‌کند همه چیز را از مرکز مدیریت کند! .... اروپا زمانی قوی‌تر خواهد بود که بریتانیا، فرانسه و اسپانیا آداب و رسوم و سنت و هویت مختص به خودشان را داشته باشند. این احمقانه است که سعی کنیم آن‌ها را با شخصیت اروپایی بازسازی‌شده سازگار کنیم». مطلبی که تاچر سعی در بیان آن داشت، امروز خود را بیش از هر زمان دیگری نشان داده است.

در حال حاضر احزاب راست افراطی علت مشکلات اروپا را بی‌اعتنایی به ملیت‌ها و مردم هر کشور می‌دانند و مبدا اصلی مشکلات اروپا را هویت فراملی اتحادیه اروپا معرفی می‌کنند. از این منظر، اتحادیه سبب شده که مسائل و مشکلات کشورهای کوچک‌تر بر دوش کشورهای اصلی همچون آلمان، فرانسه و... بیافتد و این مهم توان مالی، اجتماعی و سیاسی زیادی را از احزاب میانه حاکم بر این کشورها می‌گیرد.

بدون تردید، عدم توجه به ملی‌گرایی در زیربنای احداث اتحادیه اروپا، روز به روز مردمی را که از مشکلات اجتماعی و اقتصادی به ستوه آمده‌اند به سمت احزاب راست افراطی سوق خواهد داد تا با ورود قاطع این احزاب در ساختار سیاسی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا، این اتحادیه روز به روز به نقطه آغاز یک تحول جدی نزدیک شود؛ باید منتظر بود و دید که در نهایت سیر اقبال به جناح راست افراطی در اروپا چه تحولات بنیادی‌تری را رقم خواهد زد.

برای اخبار بین‌المللی خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها