جدیدی: از اتهام دوپینگ تبرئه شدم/ اوایل برخی نظر مثبتی روی یزدانی نداشتند

جدیدی: از اتهام دوپینگ تبرئه شدم/ اوایل برخی نظر مثبتی روی یزدانی نداشتند
 تهران- ایرنا- قهرمان اسبق کشتی جهان با اشاره به محرومیت ۲ ساله خود گفت: این یک اتفاق عجیب بود که بعدها از آن تبرئه شدم.

به گزارش ایرنا، عباس جدیدی را می‌شود در جمع نوابغ کشتی جهان قرار داد. شخصیتی که با کسب مدال طلای جهان و نقره المپیک نشان داد رقیب قدرتمندی برای بزرگان کشتی در دهه‌ ۹۰ میلادی است. اما کسب چهار مدال جهانی و المپیک برای وی به آسانی رخ نداد بلکه با حواشی نیز همراه بود.

اگر جدیدی در المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا با رای داوران بازنده جدال سخت و نفس‌گیر آنگل کورت آمریکایی شد اما در سال ۱۹۹۳ میلادی که توانست رسول خادم نابغه کشتی ایران و ماخاربک خادارتسف روسی را شکست بدهد به یکباره تست دوپینگ‌اش مثبت شد تا ۲ سال از میادین دور باشد.

جدیدی در گفت‌وگویی با خبرنگار ایرنا با واکاوی اتفاقات آن روزها گفت: من از داستان دوپینگ تبرئه شدم. متن کامل این گفت وگو در زیر آمده است؛

عباس جدیدی از کجا با کشتی آشنا شد؟

من بچه جنوب شهر هستم و در منطقه خزانه بخارایی بزرگ شدم. پدرم در دروازه غار مغازه بلور فروشی داشت و منزل ما نیز در همان حوالی بود. کشتی را از ۱۰ سالگی شروع کردم اما برای کشتی رفتن برنامه‌ریزی نداشتم بلکه به صورت اتفاقی وارد این رشته شدم. در نزدیکی دروازه‌ غار یک مجموعه ورزشی به نام کارگران بود که استخر بسیار خوبی داشت. من و برخی از دوستان به دنبال آن بودیم به صورت یواشکی وارد استخر شویم و شنا کنیم اما موفق نشدیم. این مجموعه سالن کشتی هم داشت که مربیان بسیار زحمتکشی در آن حضور داشتند. من از در پشتی سالن کشتی وارد شدم و با یک جمعیت بسیار بالای کشتی‌گیر مواجه شدم که در حال تمرین بودند. من نیز با همان لباس شخصی وارد تشک شدم. لباس ورزشی نداشتم و پاچه شلوار را بالا دادم. ۳۸ کیلوگرم بودم که برای سن ۱۰ سال کمی زیاد بود.

کشتی هم گرفتید؟

نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم اما در آن سالن که سه تشک بود در حدود ۵ یا ۶ نفر را شکست دادم. فن خاصی هم بلد نبودم؛ فقط پا می‌گرفتم و با انداختن سر وسط پای حریف آنان را ضربه می‌کردم که باعث تعجب خیلی از مربیان شد. در آنجا غلام نظری که بعدا به فیض شهادت نائل آمد حضور داشت و چند سوال از من پرسید اما من اصطلاحات و دایره لغات کشتی را نمی‌فهمیدم و تنها می‌خندیدم. مرحوم مهرآموز دیگر مربی بود که آنجا حضور داشت و از کشو کمد یک دوبنده سبز رنگ به من داد و زورم با این دوبنده ۲۰ برابر شد و همه را شکست دادم. این مربیان عزیز در کمتر از ۲ هفته من را به مسابقات زیر ۱۲ سال تهران در سالن هفت تیر بردند که قهرمان شدم. حکم آن قهرمانی که به امضای سرهنگ آذرخش است را هنوز دارم.

خانواده در جریان بودند؟

بعد از قهرمانی همه محل فهمیدند. ما بچه جنوب شهر بودیم و همسالان و برخی به دنبال دعوا یا کشتی با من بودند. همه دنبال دعوا یا کشتی‌ گرفتن با من بودند و داستان شروع شد. مدتی زیادی در جنوب شهر تمرین کردم اما اتفاقی من را از تمرینات دور کرد.

چه اتفاقی؟

خانه ما در خزانه بخارایی در یک آتش‌سوزی نابود شد و به خاطر همین تمرینات را کنار گذاشتم و حتی کار می‌کردم. بعدا به منطقه پیروزی رفتم و در آنجا با یک زورخانه آشنا شدم که ماهی پنج تومان شهریه داشت. ماه اول شهریه را دادم اما ماه دوم دیدم مسوول زورخانه پیگیر نیست و خود را به بیخیالی زدم. در ماه سوم فهمید و من را دنبال کرد و دیگر آنجا نرفتم. به یک باشگاه مربوط به بهزیستی رفتم و مدتی در آنجا تمرین کردم.

دعوایی هم بودید؟

خیلی؛ یک جا بند نمی‌شدم. من بیش‌فعال بودم و آن زمان نفهمیدم. انرژی زیادی داشتم و به همین خاطر بعد از چند دعوا از باشگاه بهزیستی هم رفتم. البته در زمان تمرین در این باشگاه چند عنوان نیز کسب کردم. بعد از آن به باشگاه تکاور نبرد رفتم و با استاد دلسوز مرتضی لطیفی آشنا شدم. او جزو مربیان دلسوز، بادانش و دوست‌داشتنی بود. در یک کلام استاد لطیفی معلم به تمام معنا بود. بعد از باشگاه تکاور به باشگاه استقلال رفتم و با زنده‌یاد تقی‌زاده آشنا شدم.

چه زمانی کشتی برای شما جدی شد؟

در باشگاه استقلال مدتی تمرین کردم. آنجا حریفی برای من نبود. خدا این عزیزان را بیامرزد. تقی‌زاده عاشق کشتی بود و بسیار زحمت کشید. او یک ماشین آریا داشت و آن زمان بنزین کوپنی بود و با این ماشین بچه‌ها را جمع می‌کرد و به باشگاه دیهیم می‌برد و در کلاس معاونیان به ما تمرین می‌کرد. از آنجا به باشگاه ناشنوایان رفتم و شاگرد پرویز سیروس‌پور شدم. وقتی سانس سیروس‌پور رفتم او الفبای کشتی را به من یاد داد. آنجا ۷۴ کیلو و هنوز در رده جوانان بودم اما در رده بزرگسالان برای باشگاه ناشنوایان مدال می‌آوردم. روز اولی که به این باشگاه رفتم حریفان خوبی حضور داشتند. بعد از یک سال و نیم در کنار سیروس‌پور خوب شده بودم و او من را به باشگاه سازمان آب فرستاد و پیش استاد منصور بزرگر رفتم. خدا مصطفی اقتداری را رحمت کند. وی بی‌نظیر بود و هر چیزی درباره او بگویم کم گفته‌ام. باشگاه سازمان آب امکانات خوبی داشت. اگر آنجا اول می‌شدیم انگار در ایران اول می‌شدیم. برزگر بر گردن کشتی ایران حق دارد و استاد به تمام معناست. فوت کوزه‌گری را به ما یاد داد.

برزگر در تورنتو ۱۹۹۳ با شما بود؟

با برزگر هم رفیق و هم شاگرد بودیم اما خط و حرمت را حفظ می‌کردیم. منصورخان استاد ماست و با شاگردانش هم مربی و شاگرد و هم رفیق بود و رفیق‌بازی را بلد است. خشن شدن او هم طبیعی بود؛ وقتی عصبانی می‌شد می‌گفت مگر ۱۳ بدر آمده‌اید؟ اینجا کشتی است.

انتخابی را با رسول خادم گذاشتید؟ و چطور بردید؟

در آن زمان مهدی‌زاده که از بزرگان کشتی ماست، سرپرست تیم ملی بود و من و رسول خادم را در وزن ۹۰ کیلوگرم به جام دانکلوف فرستادند. در آنجا در فینال به خادم خوردم و هیچکسی من را هدایت نکرد. فره‌وشی مربی تیم ملی بود و از استادان خوب است و جا دارد از او یاد کنم که با فهم و درایت و باسواد و اخلاق مدار است و تعجب می‌کنم چرا از کشتی کنار کشید. تجربه‌ای که او داشت، عالی بود و باید به او تعظیم کنم. او هم فن و هم اخلاق به ما یاد می‌داد که این برای من واقعا ارزش داشت و هر جا هست دست او را می‌بوسم. می‌دانستم جام دانکلوف انتخابی تیم ملی بود و رسول خادم اجازه داد تا ببرم. خادم قهرمان بلندآوازه‌ای است و افتخار زیادی آورده است و ضمن اینکه رقیب بودیم، دوست هم بودیم و هنوز هم با او دوست هستم. من با هیچ‌کسی مشکل ندارم و با همه کسانی که کشتی گرفتم هم رقیب بودم و هم دوست. جا دارد از رقیبانی که با هم کشتی گرفتیم یاد کنم؛ مانند علیرضا رضایی که توانمند و پهلوان و بسیار آدم خوبی بود. عبدالرضا کارگر هم قهرمان خوبی بود. این برد من چیزی از شایستگی‌های خادم کم نمی‌کرد.

اولین کشتی در جهانی تورنتو با چه کسی بود؟

با آزادکار کره جنوبی اولین کشتی من بود و بعد از او رقبایی از  قزاقستان، ازبکستان و مجارستان را شکست دادم. آن زمان جدول طوری بود که باید ۷ تا کشتی می‌گرفتیم تا فینالیست شویم. کشتی ماقبل فینال با ماخاربک خادارتسف بود . شمس الدین سیدعباسی خدا رحمتش کند که با او ۶ ماه مسافرت می‌رفتیم خسته نمی‌شدیم و واقعا آدم خوبی بود. وزن‌کشی که کردم سیدعباسی متوجه شده بود با چه کسی به فینال خوردم و گفت برو شام را بخور و بعد بخواب. نمی‌گذاشت، گفت اگر می فهمیدی آن شب با چه کسی کشتی داری از نظر روحی تا صبح نمی‌خوابیدی و درست می‌گفت.

ساعت ۵ صبح من با صدای نماز خوندن سیدعباسی بیدار شدم و گفت بلند شو و نمازت را بخوان. سید عباسی بعد از نماز راز و نیاز عجیبی با خدا داشت. نماز خواندم و دعا کردم و گفت بیدار شو برویم صبحانه بخوریم. پس از آن گفت یک کشتی داری و اگر ببری قهرمان جهان می‌شوی. گفتم با کی کشتی دارم و گفت که ماخاربک خادارتسف. وقتی که برای این کشتی روی تشک رفتم خیلی‌ها می‌گفتند اگر خوب هم ببازی برای ما قابل قبول است و گفتم من او را می‌برم و نمی‌بازم. من رزمنده‌ام و می‌جنگم و اگر هزار تومان در جیبم باشد و عین آن را وسط تشک خرج می‌کنم. خادارتسف هم دلاوری بود. خدا کمک کرد و مربیان محبت کردند و کشتی را بردیم و در فینال به کوین داگلاس آمریکایی رسیدم و او را شکست دادم و به طلا رسیدم.

و بعد از آن داستان دوپینگ شروع شد؛ واقعیت چه بود؟
دوپینگ ضمن اینکه یک علم در دنیاست اما یک کار بسیار ناجوانمردانه و غیراخلاقی است. زیرا شما در میدان مبارزه آمدید تا در شرایط مساوی با حریف مبارزه کنید و اگر عملی انجام دهید تا این تساوی را از بین ببرید، ناجوانمردانه است. در زندگی‌ام از چیزی فرار نکردم و به دنبال توجیه موضوعی نبودم. ۳۲ سال از آن زمان می‌گذرد و تا همین الان از آن اتفاق تلخی که برای من به وجود آوردند بی اطلاعم. نمی‌دانم چرا این اتفاق رخ داد؟

گفتند چه ماده‌ای مصرف کردید؟

تمام آنهایی که مرتکب این عمل(دوپینگ) شدند و بعدا دست آنها رو شد، به عنوان کسی که داروهای دوپینگی استفاده کردند و جلویش گرفته شد از عرصه دنیا و چرخه قهرمانی محو شدند. هرکسی که عمل زشت دوپینگ را انجام داده و بعد دستش رو شده در ورزش محو شد اما من تمام آن ۶ مدال جهانی، المپیک و بازی‌های آسیایی که برای ملت ایران به افتخار آوردم بعد از آن اتفاق بود.

خودت از دوپینگ خبر داشتی؟

من وارد خیلی مسائل نمی خواهم بشوم زیرا دست بسیاری از عزیزان از دنیا کوتاه شده است. اما یک واقعیت را به شما می‌گویم که تا کنون کمتر به آن اشاره شده است.

بفرمائید.

چهار یا ۶ روز قبل از اعزام ما به مسابقات جهانی تورنتو کانادا افسران کنترل دوپینگ به اردو آمدند و از همه نمونه گرفتند و به آزمایشگاه کلن در آلمان فرستادند. بعد از ۴۸ ساعت نیز جواب نمونه آمد؛ همه سالم بودند و مشکلی برای اعزام نداشتیم. از زمان اعلام نتیجه نمونه تا قهرمانی من در جهان در حدود ۵ روز زمان بود. من در این زمان چکار می‌توانستم بکنم. چند روز در پرواز بودم و به محض رسیدن به کانادا وزن‌کشی کردم. نمونه ما نیز در آزمایشگاه کلن آلمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و این آزمایشگاه هنوز بهترین آزمایشگاه کنترل دوپینگ دنیا است. در آن سفر بزرگانی مانند استاد محمدرضا طالقانی و منصور برزگر بودند. دوپینگ یک روزه اتفاق نمی‌افتد و سه پروسه چند ماهه است.

و بعد ۲ سال محروم شدید؟

من بعد از آن محرومیت به دادگاه اعتراض کردم و به دادگاه نیز رفتم. متاسفانه واژه شوم دوپینگ، من را از قهرمانی جهان دور کرد اما نامه آزمایشگاه کلن نجاتم داد و یک جوری تبرئه شدم. من در سال اول دنبال رفتن به دادگاه بودم و در سال دوم هم بعد از تبرئه کشتی گرفتم. من فقط مسابقات جهانی استانبول را از دست دادم و در جهانی ۲ سال بعد حضور داشتم.

نامه را به دادگاه ارائه دادید؟

بله نامه آزمایشگاه کلن را به دادگاه که مسوول آن هرسگان بود ارائه کردم که با دیدن ان نامه عرق بر پیشانی او نشست. اگر این دادگاه زودتر برگزار می‌شد من حتی می توانستم در مسابقات جهانی استانبول هم شرکت کنم. در دادگاه بعد از ارائه نامه آزمایشگاه کلن به هرسگان گفتم قضاوت کنید که من چگونه در پنج روز دوپینگ کردم. هرسگان گفت من متاسفم برای قهرمان وزن ۹۰ کیلوگرم که این اتفاق برایش پیش آمده است.

و بعد از آن به کشتی برگشتید.

بله من تمام افتخاراتم را بعد از آن محرومیت کذایی کسب کردم. نمی‌خواهم خیلی چیزها را باز کنم اما واقعیت این است که با عملکردم نشان دادم فرزند پاک ایران زمین هستم. با عملکردم نشان دادم این وصله‌ها به من نمی‌چسبد. اهالی کشتی می‌دانند که در یک وزن بالاتر کشتی گرفتن و قهرمان شدن یعنی چه؟

نظرت راجع به شرایط فعلی کشتی کشورمان چیست؟

من شخصی صحبت نمی‌کنم و مردم تشنه صحبت‌های کارشناسی هستند. مردم ما خوب می‌دانند و دانا و باهوش هستند و سره و ناسره را تشخیص می‌دهند. مردم ما کارهای واقعی و تصنعی را از صد کیلومتری متوجه می‌شوند و نمی‌شود سر این مردم را کلاه گذاشت. مردم ما باهوش هستند و درباره کشتی اگر بخواهیم حرف غیر کارشناسی بزنیم، اولین تیغی که به سمت ما بلند می‌شود تیغ همین مردم است. چون مردم خیلی بهتر درک می‌کنند و بهتر است واقعی صحبت کنیم. هر کسی راجع به کشتی کشور ما بخواهد یک حرف کمرنگ بزند کار ناروایی انجام داده. چون کشور ما یک مملکت پهلوان‌خیز و دلاورخیز است و در جای جای این کشور ما گرده‌ها و پهلوانانی از مازندران، کرمانشاه، خراسان، لرستان، خوزستان و تهران و ... هستند و مثل یک گنج می‌مانند. ایران ما به قدری بزرگ و پهناور است که ما در کشتی همیشه پهلوان‌خیز بودیم و اما اگر بخواهیم از نگاه فنی بیان کنیم، صحبت زیاد است و اگر از نگاه شخصی صحبت کنیم موضوع به یک مسائل دیگری می‌کشد. اما در مجموع کشتی کشورمان در هر زمان و هر فدراسیونی که بوده افتخارات خودش را برای کشور ما آورده؛ از زمان سیدمحمد خادم و ابوالمولکی بگیر تا الان و تمام این افتخارات مانند یک زنجیره ناگسستنی از دلاوری، شهامت و اصالت ایرانی‌ها است. هر فدراسیونی برای خودش افتخارآفرینی داشته و اگر بخواهیم این افتخارات را منحصر به خودمان و یک بخش خاصی کنیم این را مردم نمی‌پذیرند. مثلاً بگوییم اینجا در این مقطع چون ما آمدیم ساختمان و خانه کشتی ساختیم این افتخاراتی که الان بدست می‌آید، ماحصل ساخت و سازی است که ما انجام دادیم، این یعنی پروپاگاندا و ناروا جا انداختن در ذهن مردم؛ مگر ساختمان کشتی می‌گیرد؟ ما در این مملکت و در سنوات گذشته با همین ابنیه که خیلی هم خوب بود و مثل ساعت کار می‌کرد نتیجه می‌گرفتیم. موفقیت‌های گذشته را با همین ساختمان‌های قدیمی داشتیم و آمار و بایگانی هم از بین نمی‌رود. رجوع کنید به گذشته ببینید افتخاراتی که ما  در سنوات قبل داشتیم به مراتب بهتر از الان و پربارتر بوده و نمی‌شود اینها را سنجاق کرد به این ساخت و سازها؛ البته منکر ساخت و ساز و آبادانی نیستیم اما ما این ساخت و سازها و آبادانی‌ها را می‌توانستیم در مناطق کم برخوردار داشته باشیم. اگر رئیس جمهور و مقام معظم رهبری صحبت از حاشیه زدایی و تمرکززدایی می‌کنند باید پیرو یک اصولی هم باشیم. خیلی از این ساخت و سازها را در مناطق کم برخوردار و بی بضاعت که یک تشک کشتی ندارند، می‌توانستیم انجام دهیم و کشتی را در کشور بسط دهیم. تهران که کمبود امکانات نداشت و می‌توانستیم گسترش دهیم به مناطق کم برخوردار مانند سیستان و بلوچستان.

فدراسیون دبیر و خادم را می‌توان با هم مقایسه کرد؟

قیاس مع‌الفارق هست. به نظرم اسم کسی را نیاوریم بهتر است.

اینها همه قهرمانان جهان و المپیک هستند و می‌خواهیم شرایط کشتی ما بهتر شود.

ما نباید جامعه را ملتهب کنیم. رسول خادم هم برای کشتی زحمت کشید، مگر می‌توانیم منکر شویم؟ او شبانه‌روز کار می‌کرد و البته یک اصول و عقایدی داشت (باخنده). آقا برخی از سئوالات را از من نپرسید، چون نمی‌توانم جواب بدهم. تز آقای دبیر هم این است :«ولی می‌ترسم نرسی به کعبه، این ره که تو میروی به ترکستان است». ما باید کسی را در راس فدراسیون کشتی بیاوریم که هنرش کشتی‌گیر ساختن باشد نه ساختمان ساختن. ساختمان را که هتل‌سازان و ساختمان‌سازها خیلی بهتر از این آقایان می‌توانند انجام بدهند. ما نمره و بارم به کسی می‌دهیم که کشتی مملکت ما را در تمام سطوح و استان‌ها بالا بیاورد. هنوز ۹۰ درصد کشتی آزاد ما را یک شهر پهلوان‌خیز و پرافتخار در مازندران یعنی جویبار تامین می‌کند و کشتی فرنگی ما را چند شهر بسیار پرافتخار با مردمی بسیار اصیل و لرتبارهایی در ایذه، اندیمشک و دزفول در استان خوزستان تامین می‌کنند. من افتخار می‌کنم یک لُر هستم. یک وقتی می‌گفتند عباس جدیدی گفته چرا کشتی فرنگی ما را یک شهری مانند ایذه تامین می‌کند؛ استان خوزستان و ایذه یک شهر با قدمت تاریخی چند هزار است انسان‌های غیورو با شرفی دارد و وقتی بچه‌های این شهر به روی تشک می‌روند افتخار می‌کنم که یک زاگرس‌نشین هستم.

نظرتان راجع به حسن یزدانی چیست؟

حسن آن سال‌های اولی که پا به عرصه قهرمانی گذاشت بدون تعارف بگویم خیلی‌ها نظری روی او نداشتند. اما من به خیلی‌ها گفتم که دست روی قرآن می‌گذارم این قهرمان جهان و المپیک می‌شود که یک قهرمان بلندآوازه و پرافتخار و به نوعی یزدانی جاودانه شد و دین‌اش را به مملکت به خوبی ادا کرد. یک وقت‌هایی انتظار داریم که یک قهرمان تا ۳۰ سال بیاید قهرمان شود؛ مگر می‌شود؟


کامران قاسم‌پور چطور. اگر شرایط به گونه‌ای بود که هر دو در وزن ۸۶ کیلوگرم بودند آیا درست بود که بین این دو نفر انتخابی بگذارند؟

من این سئوال را چندین مرتبه جواب دادم و جواب دقیق کارشناسی دادم. برخی تاب نیاوردند و یکی آمد به خودش گرفت، در حالی که من یک کارشناسم و نظرات فنی خودم را می‌گویم. آقایان محترم کمیته فنی از یک سوراخ نباید دو مرتبه گزیده شویم . چند دفعه باید یک اشتباه را تکرار کنیم؟ من نظرم این است و هنوز هم می‌گویم هر دو نفر دلاور هستند و چقدر عاشقانه کشتی می‌گیرند و حیف است و البته تصمیم‌گیری در رابطه به این دو سخت است چرا که همین اتفاق هم برای من رخ داده بود.

عباس جدیدی چرا رفت شورای شهر؟

هنوز هم مردم من را در هر سنگری بخواهند می‌روم. من یک عضو مستقلی بودم که وارد شورای شهر شدم و مردم هر جا بخواهند من می‌روم و نوکری آنها را می‌کنم.

حتی اگر تخصص نداشته باشید؟

من ضمن آنکه یک قهرمان المپیک هستم، دکترای حقوق قضایی دارم. من استاد دانشگاه هستم و یک عضو کوچک از جامعه حقوقی این کشورم. بنا به رشته تخصصی و تحصیلی وارد شورای شهر شدم و کشتی‌گیر بودن و ورزشکار بودن مکمل آن شد که در کمیته ورزش شورای شهر هم حضور داشته باشم. این همه در شهر تهران فضای ورزشی و زمین‌های خاکی چمن شد؛ ما ۲۴۰ زمین خاکی را چمن مصنوعی برایش مصوب کردیم و تمام این لوازم ورزشی که در پارک‌ها هست را ما انجام دادیم و سرانه ورزشی شهر تهران بالا رفت؛ اینها زمانی بود که ما ورزشکاران در شورای شهر بودیم و این همه سرانه ورزشی به همین راحتی بالا نرفت. این از باب تخصص ورزشی بودن ما بود که این خدمات را داشتیم و اگر به غیر از ماها کسی دیگر بود این اتفاقات قطعا به وجود نمی‌آمد؛ ما همیشه از طرح‌های ورزشی دفاع می‌کردیم. سرانه ورزشی در شهر تهران موقعی که ما آمدیم نسبت به ۲۰ سال گذشته ۶ برابر افزایش پیدا کرد. چه کسی انجام داد؟ ما بودیم که انجام دادیم. از سوی دیگر عضو کمیسیون حقوقی شورای شهر بودم و تمام طرح‌ها و لوایح را باید در کمیسیون حقوقی بررسی می‌کردیم.

شما لیسانس حقوق هم دارید؟

من دکتری حقوق قضایی را دارم. من تنها عضو مستقلی بودم که وارد شورای شهر شدم. در هیچ لیستی نبودم؛ نه لیست اصلاح‌طلب‌ها و نه لیست اصول‌گراها و وامدار هیچ حزبی هم نیستم. البته شاید آن زمان من را اصولگرا می‌دیدند اما با لیست آنها وارد شورای شهر نشدم. من مستقل بودم و به تنهایی برای ثبت نام به فرمانداری رفتم و با یک سبد رای مردمی که داشتم وارد شورا شدم. نه وامدار اصولگراها و نه اصلاح طلب‌ها نبودم و البته به هر دو هم احترام می‌گذارم.

از عملکرد چهار ساله خودتان در شورای شهر راضی بودید؟

بله؛ بسیار راضی بودم. چون عضو کمیسیون حقوقی بودم و اکثر کارهای کمیسیون را من انجام می‌دادم و شب‌ها تا ساعت ۱۰ و ۱۱ در شورای شهر می‌ماندم و کار می‌کردم. روی ورزش هم تعصب داشتم و هر جا بحث ورزش می‌شد از بودجه و طرحش دفاع می‌کردم و این اتفاق در شهر تهران رخ داد. اگر ما نبودیم چشم‌شان را می‌بستند و بودجه را می‌بردند برای ساخت زیرگذر، پل و دوربرگردان.

چرا کمتر راجع به عملکرد خودتان در شورا و تحصیلاتتان صحبت کردید؟ بد نبود که مردم این اطلاعات را داشته باشند.

من زیاد دوست ندارم از خودم تعریف کنم.

تعریف نیست؛ به هر حال دلایل آمدنتان به شورای شهر را مطرح می‌کردید.

من تحصیلاتم حقوق بود و شما مجلس شورای اسلامی هم بروی کمیسیون حقوقی دارد و به حقوق‌دان نیاز دارند. شورای شهر و یا هر وزارتخانه‌ای هم کمیسیون حقوقی دارند. من افتخار می‌کنم یک عضو کوچک از جامعه حقوقی ایران هستم. بزرگانی دارد که جلوی آنها نمی‌توانم ادعا کنم حقوق‌دان هستم و الان هم خدا را شکر می‌کنم من اگر جانم را برای این مردم بدهم باز هم نمی‌توانم دین خود را به آن‌ها ادا کنم. قهرمان بودن راحت و پهلوان شدن خیلی سخت و پهلوان ماندن بسیار سخت‌تر است. آقا تختی ۶۰ سال است به رحمت خدا رفته اما الان عکسش را هم که می‌فروشند میلیونر می‌شوند؛ چرا؟ چون پهلوان بود. قهرمان به جای خودش بود ولی پهلوانی ارجح‌تر از قهرمانی او بود و ما هم همیشه به دنبال این بودیم که در مملکت در ورزش اخلاق مداری را پیش ببریم و پهلوان‌سازی را ترویج دهیم. امیدوارم این سیاست را در کمیته ملی المپیک و  وزارت ورزش مورد توجه دهیم، چون از نظر اخلاق داریم جا می‌مانیم.

اگر بخواهید نام سه کشتی‌گیر ایرانی که همه معیارهای اخلاقی، پهلوانی و قهرمانی را دارند را بگویید، چه کسانی هستند؟

تختی که الگو و اسوه همه ما بوده و آرزویم این بود که جا پای او بگذارم و نفرات بعدی که یک نسل جلوتر از من بودند. برادران محبی که واقعا به حقشان نرسیدند را نام می‌برم.  شما باید دست می‌گذاشتید روی گُرده محبی حس اقتدار را احساس می‌کردید. آنها می‌توانستند چندین مدال جهانی و المپیگ بگیرند اما به دلیل آن تحریم‌ها به حقشان نرسیدند و تاسف می‌خورم. نفر سوم هم که خدا رحمتش کند سیدرسول حسینی بود. چون عاشقانه دوستش داشتم به خاطر اینکه جوانمرگ شد و به راحتی می‌توانست قهرمان جهان و المپیک شود.

از خارجی‌ها چطور؟

لوان تدیاشویلی (دارنده مدال طلای بازی‌های المپیک ۱۹۷۲ مونیخ و ۱۹۷۶ مونترال و ۴ طلا و یک نقره پیکارهای جهانی) الگوی من در سبک کشتی بود و وقتی که آمد ایران باورم نمی‌شد. در سبک کشتی گرفتن دوست داشتم مانند او باشم و این موضوع به نوعی برایم دست نیافتنی بود.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار