به گزارش همشهریآنلاین، سوم ژوئن (۱۳ خرداد) روز جهانی دوچرخه بود؛ فرصتی برای بازاندیشی در سبک زندگی مدرن ماشینی. در جهانی که بیتحرکی، چاقی، بیماریهای قلبی و استرس به پدیدههای فراگیر تبدیل شدهاند، دوچرخهسواری به عنوان یکی از سادهترین، در دسترسترین و مؤثرترین فعالیت بدنی، جایگاه ویژهای در بازگشت به سلامت دارد. البته این وسیله در صورت استفاده نادرست، میتواند منجر به آسیب هم شود. در این گزارش، فواید و مخاطرات احتمالی دوچرخهسواری را از دیدگاه متخصصان بررسی میکنیم.
دوچرخهسواری در رده ورزشهای هوازی قرار میگیرد و مزایای جسمی و روانی متعددی برای افراد - در هر سنوسالی - دارد. تحقیقات منتشرشده در نشریه پزشکی British Medical Journal در سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که دوچرخهسواری منظم میتواند خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را تا ۴۱ درصد و مرگومیر ناشی از آن را تا ۵۲ درصد کاهش دهد.
علاوه بر آن، در هر ۳۰ دقیقه دوچرخهسواری با شدت متوسط، یک فرد ۷۰ کیلویی میتواند حدود ۲۵۰ کالری انرژی بسوزاند؛ عددی که در صورت افزایش شدت تمرین، به بیش از ۴۰۰ کالری میرسد. این میزان مصرف انرژی، دوچرخهسواری را به یکی از گزینههای مؤثر در کاهش وزن، کنترل چربی بدن و تناسب اندام تبدیل کرده است.
از دیگر مزایای دوچرخهسواری میتوان به تقویت عضلات پا، افزایش انعطاف مفاصل، بهبود کیفیت خواب، کاهش اضطراب، بهبود تمرکز و کمک به ترشح هورمونهای شادیآور مثل اندورفین اشاره کرد.
با وجود مزایای متعدد، دوچرخهسواری نادرست میتواند زمینهساز آسیبهایی شود؛ بهویژه در کسانی که بدون آمادگی بدنی، تجهیزات مناسب یا اطلاعات کافی وارد این ورزش میشوند یا در آن افراط میکنند. برخی از شایعترین آسیبها عبارتاند از: درد زانو (به علت ارتفاع نامناسب زین یا رکاب زدن با دندههای سنگین)، کمردرد (ناشی از وضعیت نادرست نشستن یا تنظیم اشتباه فرمان) و بیحسی دست یا ناحیه نشیمنگاه (بر اثر فشار طولانیمدت روی عصبها و استفاده نکردن از زین یا دستکش مناسب).
حتی ورزشکاران حرفهای هم اگر اصول بیومکانیکی بدن (رعایت نحوه درست حرکت و قرارگیری اندامها موقع فعالیت) را نادیده بگیرند یا بدون استراحت کافی تمرین کنند، ممکن است در معرض این مشکلات باشند. کلید سلامت در این ورزش، تنظیمات دقیق، تنوع تمرین و آگاهی از وضعیت بدن است.
سازمان جهانی بهداشت (WHO) توصیه میکند بزرگسالان حداقل ۱۵۰ دقیقه فعالیت هوازی متوسط یا ۷۵ دقیقه فعالیت شدید در هفته انجام دهند. این به معنای حدود ۳۰ دقیقه دوچرخهسواری در روز است؛ عددی معقول که با زندگی شهری بسیاری از افراد همخوانی دارد.
البته حواسمان باشد که افراط در رکابزدن میتواند منجر به بروز مشکلاتی مانند فرسایش مفاصل زانو، دردهای مزمن عضلانی، اختلالات خواب و حتی بینظمیهای هورمونی در زنان شود. تعادل همانطور که در خیلی از حوزههای زندگی کلیدی است، در دوچرخهسواری هم نقش حیاتی دارد.
خیلیها میپرسند که آیا دوچرخه ثابت هم به اندازه دوچرخهسواری در فضای باز فایده دارد؟ باید گفت دوچرخه ثابت فواید قلبیعروقی، کاهش وزن و تقویت عضلات را مشابه دوچرخه متحرک فراهم میکند. اما دوچرخهسواری در فضای باز مزایای بیشتری دارد؛ مثل تماس با نور خورشید، بهبود خلقوخو، تقویت تعادل و تعامل با محیط. بنابراین اگرچه دوچرخه ثابت برای تمرین در خانه مؤثر است، اما نمیتواند تمام مزایای جسمی و روانی دوچرخهسواری در فضای باز را بهطور کامل داشته باشد.
خیلی از کسانی که در شهری مثل تهران سمت دوچرخهسواری نمیروند، میگویند تهران شهر مناسبی برای دوچرخهسواری نیست. آنها معتقدند که آلودگی هوا در بیشتر فصول سال، شیب زیاد برخی مناطق، کمبود مسیرهای ایمن و پیوسته، رفتار ناامن رانندگان از جمله موانع جدی برای دوچرخهسواری هستند. البته تلاشهایی صورت گرفته است؛ در حال حاضر مسیرهای دوچرخهسواری متعددی در پایتخت وجود دارد که جدیدترینش مسیر ۴۷ کیلومتری است که امکان رکابزدن بیخطر را فراهم کرده است. این مسیر ۴ بوستان فدک، پردیسان، بوستان ۱۳ هکتاری و نهجالبلاغه را به هم وصل کرده که قبلا بزرگراههایی مثل همت، یادگار امام و شیخ فضلالله نوری آنها را از هم جدا کرده بودند. این مسیر ۴۷ کیلومتری یکپارچه برای پیادهروی، دوچرخهسواری و استفاده از اسکوتر ایجاد شده است. اما خب همچنان همه ساکنان تهران به این مسیر دسترسی ندارند.
با این حال هرچند تهران هنوز شهر ایدهآلی دوچرخهسواری نیست، اما با اقدامات درست و اراده عمومی میتواند به شهری تبدیل شود که رکابزدن، نه فقط یک آرزو، بلکه یک سبک زندگی واقعی باشد.
غیر از افرادی که تهران را شهر مناسبی برای دوچرخهسواری نمیدانند و حق هم دارند، خیلیها هنوز دوچرخهسواری را نوعی ژست یا تفریحی لاکچری تلقی میکنند. برخی دیگر تصور میکنند که کسی که دوچرخهسواری میکند، توان خرید موتور یا ماشین را ندارد! این نگاهها نشان میدهد که فرهنگ دوچرخهسواری در کشور ما هنوز بهدرستی جا نیفتاده است. برخلاف کشورهای اسکاندیناوی، هلند یا دانمارک که دوچرخه بخشی از هویت روزمره شهروندان است. خیلیها هم ناتوانی مالی را بهانه میکنند و میگویند توان خرید دوچرخه را ندارند. هرچند دوچرخههای زیرو که در حال حاضر فعال است، برای این افراد تعبیه شدهاند و در همه مناطق تهران هم وجود دارند. اما ایمن نبودن مسیرهای شهری تهران باعث شده که استقبال وسیعی از این پروژه هم صورت نگیرد.
درمجموع باید بپذیریم که اگر میخواهیم فرهنگی را در جامعه نهادینه کنیم، باید از دوران کودکی آغاز کنیم. آموزش دوچرخهسواری هم باید بخشی از برنامه مدارس باشد تا کودکان هم با این مهارت آشنا شوند و هم نگاه درستی نسبت به آن پیدا کنند. در کنار آموزش، ساخت زیرساختهای مناسب و ترویج الگوهای رفتاری سالم میتواند ما را به سمت آیندهای هدایت کند که در آن، رکابزدن نشانه فقر یا تجمل نباشد. بلکه نمادی از آگاهی، سلامت و مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی باشد.