قصه کودکانه کفاش و سه کوچولو

داستان کوتاه کفاش و سه کوچولو برای کودکان
کفاشی در شهری بود که کارش حرف نداشت. اما هیچ وقت تبلیغ کارش رو نمی کرد و می گفت کار من نیازی به بازاریابی و تبلیغ نداره.
یه روزی ۳ تا بچه کوچولو رو دید که پا برهنه در حال بازی هستند. از روی جای پای بچه های کوچک براشون کفش دوخت.
تا روزی بچه های کوچک بصورت معجزه آسایی به کمک پیرمرد آمدند و زندگی پیرمرد را عوض کردند.
دانلود قصه صوتی کودکانه کفاش و سه کوچولو
نتیجه گیری داستان کودکانه کفاش و سه کوچولو
این داستان به کودکان می آموزد که بی دلیل ببخشند و بدانند که کارهای نیک به زندگی شما نیکی و ارزش می آورند.