تاریکی دوست ماست: داستانی مهربان برای کودکان

داستان کوتاه و تصویری 'تاریکی دوست ماست' به کودکان می آموزد که تاریکی نه تنها ترسناک نیست، بلکه مهربان و دوست داشتنی است.
داستان کوتاه تصویری تاریکی دوست ماست برای کودکان
یکی بود و یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود. بچه های گلم تاریکی دوست ماست!
وقتی که زمان خوابه و شب میشه، تاریکی منو بغل میکنه!
وقتی که چشم هایم رو میبندم، تاریکی نزدیک تر میشه و باعث میشه که من خواب های بهتری ببینم!
وقتی که یه روز گرم تابستونی باشه، تاریکی مهربون یه سایه ی خنک برای من درست میکنه!
وقتی که توی موج دریا شیرجه میزنم، اون بهم نشون میده که ابرها کجا هستن!
وقتی قایم باشک بازی میکنم، تاریکی بهم کمک میکنه که قایم بشم!
و همیشه توی سایه ی من قایم میشه و دنبال من میاد تا مطمئن بشه که من هیچ وقت تنها نیستم!
وقتی شب میشه، تاریکی مهربون باعث میشه ماه و ستاره ها خیلی زیباتر دیده بشن!
و توی سکوتی که تاریکی داره، من یه جای امن برای خوابیدن پیدا میکنم!
تاریکی مهربون کلی چیز توی خودش داره که من نمیبینم اما به اندازه ی چیزهایی که تو روز میبینم زیبا هستن! اسباب بازی، بالشت، کتاب، خونه و آسمون! اما توی شب میتونیم بازی کنیم!
اینجوری از روی شکل اشیا میتونم حدس بزنم که چی هستن!
خیلی از حیوونا هم میدونن که تاریکی مهربونه! جغدها و موش ها و خفاش ها شب ها میان بیرون چون میدونن بازی کردن در تاریکی خیلی باحاله!
تاریکی میتونه یه جای دنج باشه وقتی همه جا شلوغ و روشنه!
وقتی تاریکی میاد من رو آروم میکنه و باعث میشه به تاریکی آروم درون خودم فکر کنم. جایی که بی صداست! جایی که فقط خود خود من هستم!
وقتی تاریکی مهربون میاد و نمیذاره من جایی رو ببینم، من بهتر میتونم چیزها رو بو کنم و صداها رو بشنوم!
الماس ها و سنگ های گرون قیمت فقط زمانی پیدا میشن که ما توی تاریکی زمین حفاری کنیم!
تاریکی مهربون باعث میشه بتونیم با کسایی که دوستشون داریم خلوت کنیم و حرف بزنیم!
بدون تاریکی مهربون ما نمیتونستیم سایه بازی کنیم! تازه کرم شب تاب هم دیگه نداشتیم! چون کرم های شب تاب وقتی تاریکی نباشه، مثل کرم های معمولی هستن!
از همه مهم تر اینه که تاریکی مهربون شب ها ما رو بغل میکنه تا برای صبح آماده بشیم!
وقتی صبح میشه، تاریکی مهربون میره و پیش ستاره ها قایم میشه تا دوباره شب بشه و برگرده پیش ما!