داستان کودکانه: اندازه دنیا و دانلود قصه صوتی

داستان کودکانه: اندازه دنیا و دانلود قصه صوتی
 داستان زیبای سارا کوچولو که به دنبال فهمیدن اندازه دنیا می رود تا بفهمد مادرش چقدر او را دوست دارد.

قصه کودکانه کوتاه اندازه دنیا

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود . سارا کوچولو توی حیاط نشسته بود روی پله های جلوی ایوان چشماش رو بسته بود و انگشتاش رو می شمرد . یکی دو تا سه تا مورچه کوچولویی زیر پله ها لونه داشت . سرش رو از لونه بیرون آورد و سارا کوچولو رو دید و پرسید : خانوم کوچولو چی رو میشمری ؟

خب دنیا رو دیگه چون میخوام بدونم مامان چقدر دوستم داره چون اون گفت تو رو اندازه یک دنیا دوست دارم . تو میدونی دنیا چقدره ؟ مورچه گفت اره چرا نمیدونم ، دنیا اندازه لونه منه میبینی که چقدر بزرگه

سارا خم شد و لونه رو دید لونه بزرگ نبود اتفاقا خیلی هم کوچیک بود . سارا کوچولو خیلی ناراحت شد و گفت : مامانم من رو خیلی کم دوست داره حالا که اینجوری شد من قهر میکنم اصلا میرم توی باغچه گل بازی میکنم تا لباس هام کثیف بشه .

یک کرم گفت چکار می کنی دختر کوچولو؟ سارا گفت: مامانم منو اندازه دنیا دوست داره اما دنیا خیلی کوچیکه اندازه یه لونه مورچه ست. کرم گفت کی میگه کوچیکه دنیا اندازه این باغچه است ببین چقدر بزرگه.

سارا دید باغچه از لون بزرگتره ولی بازم دنیا زیاد بزرگ نیست. بازم غمگین شد و گفت این خیلی کمه حالا که اینجوری شد من قهر میکنم اصلا میرم لب حوض می شینم آب بازی می کنم تا لباس هام خیس بشه.

ماهی توی حوض گفت چیه خانم کوچولو؟ با من کاری داشتی؟ سارا گفت نه مامانم گفته منو اندازه دنیا دوست داره اما دنیا خیلی کوچیکه اندازه یه باغچه ست. ماهی خندید و گفت نه بابا دنیا اندازه این حوضه ببین چقدر بزرگه.

سارا دید حوض بزرگتر باغچه ست و خوشحال شد اما دید خیلی زود به انطرف حوض رسید دوباره غمگین شد و گفت این خیلی کمه حالا که اینجوری شد من قهر میکنم اصلا میرم لب دیوار زیر آفتاب تا سیاه بشم .

گربه سیاهی از لب دیوار رد می شد سارا رو دید و گفت خانم کوچولو چی شده چرا توی افتاب نشستی؟ سارا گفت مامانم گفته منو اندازه دنیا دوست داره اما دنیا خیلی کوچیکه اندازه یه حوضه . گربه گفت نه دنیا اندازه کوچه ست خیلی بزرگه.

سارا با خوشحالی گفت اندازه کوچه و رفت توی کوچه و تا آخر کوچه رفت و برگشت اما وقتی به خونه رسید خسته نبود چون راه زیادی نرفته بود سارا گریه اش گرفت و دم در خونه نشست و برای دنیا شکلک دراورد.

پرنده ی بزرگی کنار سارا روی زمین نشست و گفت خانم کوچولو میدونی وقتی شکلک در میاری زشت میشی حالا برای کی شکلک در میاری؟

سارا گفت برای دنیا که خیلی کوچیکه اگه کوچیک نبود مامانم منو خیلی دوست داشت. پرنده گفت دنیا که کوچیک نیست خیلی هم بزرگه اینقدر بزرگه که نمی تونی همش را ببینی و سارا رو پشتش سوار کرد و رفت و رفت و گشت و گشت و دنیا را به سارا نشان داد و سارا خوشحال شد که مامانش خیلی دوستش داره و بطرف مامانش رفت و بغلش کرد.

separator line

دانلود قصه صوتی اندازه دنیا

separator line

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها