مدلهایم علیه سنتها شورش کردند/ سانسورها عامل شكلگیری مجموعه عکسهایم است

تبسم کشاورز_ مریم سعیدپور، عکاس معاصر ایرانی با نگاهی نو و رویکردی انسانی در آثارش، توانسته است جایگاه ویژهای در عرصه عکاسی معاصر ایران پیدا کند.
او با مجموعههای مطرحی، چون «قرنطینه»، «نیم فاصله» و «پشت نقوش» به بررسی روابط انسانی، تنهایی، جنسیت و هویت در بسترهای اجتماعی و فرهنگی پرداخته است.
سعیدپور با استفاده از نورپردازی دقیق، طراحی صحنههای مفهومی و ترکیببندیهای هنری، تصاویری خلق کرده است که علاوه بر زیباییشناسی، بار مفهومی و اجتماعی دارند.
در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا، مریم سعیدپور درباره رویکرد هنریاش، انتخاب سوژهها، چیدمان صحنه، استفاده از عناصر فرهنگی ایرانی و پروژههای آیندهاش سخن گفت.
در ادامه، متن کامل گفتوگوی مریم سعیدپور با خبرنگار برنا را میخوانید.
برنا: در آثار شما ترکیب جالبی از عکاسی با طراحی صحنه، نورپردازی و انتخاب رنگ و بافت دیده میشود؛ ترکیبی که کاملاً شخصی و متفاوت به نظر میرسد. این ترکیب چه مفهومی را به مخاطب منتقل میکند؟
سعیدپور: برای من هر ترکیب، حامل یک مفهوم خاص نیست که الزماً مستقیم به مخاطب منتقل شود. خیلی وقتها فقط میخواهم فرمی را بیان کنم. انتخاب رنگ، بافت و حتی استفاده از فرشهای ایرانی در پسزمینه، برایم مسیری است برای بیان یک حس یا مفهوم که شاید خیلی شخصی باشد.
ممکن است مخاطب آن را دقیقاً همانطور که من در نظر داشتم دریافت کند یا اینکه با ذهنیت خودش به تفسیری دیگر برسد. هنر همین است؛ من عاشق رنگ، طرح و نقش هستم و دوست دارم این علاقه را به شکلی بصری و ملموس منتقل کنم.
وقتی طراحی صحنه به کلاژ بصری بدل میشود
برنا: در برخی آثار، حس تلفیق کلاسیک و مدرن، یا چیزی شبیه به کلاژ به مخاطب القا میشود. آیا این تکنیکها در کار شما نقش دارند یا این ترکیب صرفاً حاصل طراحی صحنه است؟
سعیدپور: کار من کاملاً کلاسیک است. از کلاژ و فتوشاپ برای ایجاد عناصر جدید استفاده نمیکنم. تنها در مرحله پایانی، تنظیم نور و رنگ انجام میدهم. اگر بیننده حس تلفیق یا کلاژ دریافت میکند، ناشی از طراحی صحنه است. مثلاً وقتی یک پارچه هم در پسزمینه و هم روی تن مدل قرار دارد، این هماهنگی باعث نوعی درهمتنیدگی بصری میشود که شاید شبیه کلاژ به نظر برسد.
گاهی دهها تصویر میگیرم که هیچکدام را منتشر نمیکنم
برنا: آیا طراحی صحنهها از پیش انجام میشود؟ یا فرآیند عکاسی برای شما بداههپردازانه است؟
سعیدپور: فرآیند طراحی برای من با یک ایده اولیه آغاز میشود، اما در ادامه، مسیر کاملاً برنامهریزیشده طی میشود. گاهی ۱۰ تصویر تولید میکنم که حتی هیچکدام را منتشر نمیکنم، اما برای من این تصاویر شکل گرفتهاند و تجربه آنها برای خلق اثر نهایی ضروری بوده است. ممکن است نتیجه نهایی با طرح اولیه تفاوت داشته باشد ولی همهچیز از همان ایده اولیه نشأت گرفته است.
مدلهایی را انتخاب میکنم که درک کنند عکس میتواند مفهومی را متوقف کند
برنا: در انتخاب مدلها و چهرههایی که در تصاویر شما دیده میشوند، چه معیارهایی دارید؟
سعیدپور: برای من، مدلهایی مهماند که واقعاً درگیر هنر باشند. افرادی که هنر را میفهمند و برایشان عکس هم به اندازه فیلم اهمیت دارد. باید درک کنند که عکس میتواند مفهومی را متوقف کند. از کسانی استفاده میکنم که زاویه دید متفاوتی نسبت به هنر دارند و این نگاه را در عکس بروز میدهند.
با نسلی کار میکنم که شجاعت بیان خود را دارد
برنا: در دو مجموعهی آخرتان، مشخصاً از چهرههای نسل جدید استفاده کردهاید. آیا این انتخاب آگاهانه و بر اساس ویژگیهای این نسل بوده است؟
سعیدپور: بله، در دو مجموعه اخیرم، یکی با عنوان «دومینیک» و دیگری «پشت نقوش» عمدتاً با نسل جدید کار کردم؛ جوانهایی ۱۶ تا ۲۰ ساله که علیه سنتهای خانواده یا جامعهشان ایستادهاند. این نسل، برخلاف من که سعی کردهام خودم را تطبیق بدهم، جسارت زیادی دارد. آنها صریح میگویند: «من اینم و باید همین را بپذیرید.»
قصههای زندگیشان را شنیدهام، قصههایی واقعی، پیچیده و تأثیرگذار. چهرههایی که در عکس میبینید، فقط یک مدل نیستند؛ هرکدام پشتشان یک داستان است؛ داستانی که شاید در عکسها گفته نشود اما حضورش حس میشود.
مجموعه عکسهای من براساس سانسورها شکل میگیرند
برنا: در صحبتهایتان اشاره کردید که عکاسی فقط یک حرفه یا انتخاب نیست، بلکه بخشی از وجود شماست و گاهی خودتان را سانسور کردهاید. آیا طی این سالها شما هم به خود واقعیتان نزدیکتر شدهاید و سانسورها را برای خودتان کمتر کردهاید؟
سعیدپور: نه، من نمیتوانم سانسورها را بردارم. مجموعه عکسهای من براساس سانسورها شکل میگیرند و نمیتوانم آنها را ذهنم بیرون کنم. اگر قرار باشد روزی به هنر بدون سانسور فکر کنم حتما در این زندگی نیستم.
امتناع از نگاه مستقیم به دوربین بازتاب خشم درونی است
برنا: در آثار جدیدتان، چهرههایی را میبینیم که نگاه مستقیم به دوربین ندارند. این نکته آگاهانه است؟ چه مفهومی برای شما دارد؟
سعیدپور: به نظرم آدمها خیلی وقتها مجبور شدهاند همرنگ زمینه شوند. حتی وقتی درونشان پر از خشم فروخورده است. نسلی که امروز از آنها عکاسی میکنم، در جاهایی مجبور بوده که بپذیرد، تطبیق پیدا کند، اما آن خشم هنوز وجود دارد و یکی از نشانههایش همین نگاه نکردن مستقیم به دوربین است؛ نوعی امتناع از مواجهه مستقیم با جامعه.
برنا: در حال حاضر مشغول چه پروژهای هستید؟ نمایشگاه یا سفر جدیدی در برنامه دارید؟
سعیدپور: بهتازگی برای نمایشگاهی گروهی با عنوان «نگاه به ایران» به پاریس دعوت شدهام. پیش از این هم نمایشگاههایی در خارج از کشور داشتم، از جمله سال گذشته در هامبورگ که یکی از آثارم در ابعاد بزرگ در سطح شهر چاپ و نمایش داده شد.
الان به دلیل برخی مشکلات شخصی، مثل تمدید اجارهخانه، نمیتوانم روی پروژه جدیدی تمرکز کنم، اما بعد از بازگشت از پاریس، قطعاً کار خواهم کرد. بسته به حال و هوای آن زمان، مسیر پروژه را انتخاب میکنم.
برنا: در مورد پروژهای که بهتازگی به پایان رساندهاید بیشتر توضیح دهید؟
سعیدپور: آخرین پروژهام درباره زنان و آشپزخانه بود؛ فضایی که هم گرم است و هم محل تنهایی. جایی که خشونت خانگی، خشم فروخورده، حس فقدان و آرزوهای از دسترفته به شکل خاصی بروز پیدا میکند. آشپزخانه با تمام صمیمیتش، مکان تنهایی زنانی است که در نظام مردسالار ایران، چه در جامعه و چه درون خانوادهها نادیده گرفته شدهاند. متأسفانه فقط ساختار حکومتی نیست؛ سنت و ساختارهای خانوادگی هم بهشدت نقش دارند. این عکسها برای من بسیار مهم بودند و چندتای آنها را در صفحه اینستاگرامم منتشر کردهام.
برنا: در نمایشگاه پاریس کدام آثار شما به نمایش درمیآید؟
سعیدپور: در این نمایشگاه گروهی در فرانسه، چند اثر از دو مجموعه «دومینیک» و «پشت نقوش» به نمایش درمیآیند. این دو مجموعه برایم اهمیت زیادی دارند و تجربه زیستهی نسل جدید در ایران هستند.
مهم تخیلات و ایده است نه ابزار
برنا: با توجه به گسترش ابزارهای دیجیتال و فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، آینده هنر عکاسی را چگونه میبینید؟ آیا تهدیدی برای اصالت هنر محسوب میشود؟
سعیدپور: من اصلاً بدبین نیستم. فکر میکنم هوش مصنوعی میتواند به هنر کمک کند، نه اینکه جای آن را بگیرد. آنچه در آینده اهمیت دارد، ایده است و ایده از تجربه شخصی، زندگی زیسته و جهان ذهنی هر فرد نشأت میگیرد. اینها چیزهایی نیستند که هیچ فناوریای بتواند جایگزینشان شود.
تجربههایی که ما در طول زندگی داشتهایم، اتفاقهایی که برایمان افتاده همه اینها وقتی در قالب هنر تجلی پیدا میکنند چه عکس باشد، چه شعر، چه موسیقی یا فیلم چیزی منحصربهفرد خلق میشود. مهم نیست ابزار چه باشد؛ مهم آن خیالات، تخیلات و زایش ذهنی هنرمند است که بیتکرار و یگانه است.
انتهای پیام/