نرگس بیگدلی: به لحظه آخر زندگی مردهها فکر میکردم

نرگس بیگدلی در گفتوگو با خبرنگار برنا با اشاره به روزهای ابتدایی شیوع کرونا بیان کرد: در خانه نشسته بودیم و فقط آمار کشتهها را میدیدیم که همینطور بالا میرود و هیچکاری هم از دستمان برنمیآمد. با خودم فکر میکردم چطور میشود به بیماران و نیازمندانی که گرفتار کرونا شدهاند، کمک کرد.
وی اضافه کرد: در همین فکرها بودم که از طریق یکی از آشنایان متوجه شدم برای تغسیل اموات کرونایی نیرو لازم است.
این بانوی داوطلب با بیان اینکه نه ترس خاصی از کرونا داشتم و نه واهمهای از حضور در غسالخانه، گفت: از طرفی شنیده بودم که جسد ناقل بیماری نیست و همین باعث شد مصمم شوم که در این مسیر قدم بگذارم.بیگدلی درباره واکنش اولیه خانواده نیز چنین گفت: وقتی موضوع را در خانه مطرح کردم، مادرم مخالفت کرد. برای قانعکردنشان، تجربه پدرم در دوران جنگ را یادآوری کردم و گفتم شما آن زمان با اینکه تازه ازدواج کرده بودید و ممکن بود بابا دیگر برنگردد؛ پذیرفتید که او به جنگ برود.
بیگدلی با اشاره به صحبتش با مادرش گفت: در آن شرایط انتخابتان این بود که در جبهه کمک کنید، انتخاب من هم در این شرایط بحرانی این است که در غسالخانه کمک کنم. با این قیاس قانعشان کردم!
او همچنین افزود: در ابتدا فقط پدر و مادرم در جریان بودند. بعدها که یکی از آشنایانمان فوت کرد و من شخصاً در غسالخانه بالای سرش حاضر شدم، اطرافیان هم کمکم متوجه شدند.
این داوطلب تغسیل با اشاره به تجربهاش در روزهای اوج بحران، بیان کرد: واقعا آن روزها حس عجیبی داشت، وقتی غروبها تلویزیون دعای مخصوص پخش میکرد و زیرنویس آمار فوتیها را نشان میداد، با خودم فکر میکردم دیگر چه فرقی میکند که اصلا باشم یا نباشم؟ شاید نوبت من هم برسد... مهم فقط این است که کمکی کرده باشم.
بیگدلی با اشاره به سابقهای عجیب، اما واقعی خود اظهار داشت: از دوران نوجوانی به بهشت زهرا (س) علاقه زیادی داشتم و معمولا صبح جمعهها برای دعا و خیرات به آنجا میرفتم، یکی دو ساعت آنجا میچرخیدم و پس از آن سری به غسالخانه میزدم. اصلا ترس نداشتم.
او بخش سخت کار در غسالخانه را چنین توصیف کرد: آن لحظهای که قرار بود زیپ کاور جسد را باز کنی و نمیدانستی آن زیر چه خبر است؛ سنگینترین لحظات و سختترین بخش کار در غسالخانه بود، حس بسیار عجیبی داشت.
نرگس بیگدلی در پایان گفت: زمانی که درحال تغسیل میت بودم تمام فکر و ذهنم درگیر این بود که این آدم، آن لحظهای که داشته چشم از این جهان فرومیبسته، چه حسی داشته؟ آیا حسرتی داشته یا نداشته؟ غمگین بوده یا خوشحال؟ تنها بوده یا همراهی داشته؟ و زمانی که نوبت خودم برسد، من هم با حسرت از دنیا خواهم رفت یا نه؟ آیا به چیزهایی که میخواهم رسیدهام؟ این سؤال هنوز هم با من هست.
گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانهای صبا، با هدف تقدیر از فداکاریهای پرسنل این سازمان و همچنین نیروهای جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلمهای تولید شده در آن برهه زمانی در ۲۹ خردادماه برگزار میشود.