ترجیح میدهم گرسنه بمانم اما فیلم خوب بسازم/ هزینه فیلم ما اندازه یک سکانس فیلم کارگردان مشهور بود

برنا- گروه فرهنگ و هنر: علیزاده، طراح صحنه سینما گفت: ترجیح میدهم گرسنه بمانم اما فیلم خوب بسازم و هزینه یک فیلم ما معادل یک سکانس فیلم میلیاردی کارگردان مشهور در جشنواره فجر بود.
تبسم کشاورز_ رسول علیزاده، طراح صحنه و لباس، با سه فیلم اخیر خود یعنی «سونسوز»، «فریاد» و «رها» که همگی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند، تصویری دقیق و خلاقانه از دنیای سینما ارائه کرده است. فیلم «رها» این روزها با بازی شهاب حسینی و غزل شاکری در حال اکران است و بار دیگر نشان میدهد که طراحی صحنه چطور میتواند به یکی از ارکان روایت تبدیل شود. در این گفتوگو، علیزاده از تجربههای متفاوتش در این سه پروژه، چالشهای طراحی فضاهای منحصربهفرد و اهمیت درک روانی شخصیتها برای خلق جهان بصری فیلم سخن میگوید؛ نگاهی که طراحی صحنه را نه فقط یک بخش فنی، بلکه عنصری حیاتی در جانبخشی به داستان میداند.
در ادامه متن کامل گفتوگوی رسول علیزاده با خبرگزاری برنا را میخوانید.
وقتی فیلمنامه جان داشته باشد، میشود جهان ساخت
برنا: طراحی صحنه را چطور تعریف میکنید؟ نقش شما در روایت سینمایی چیست و چقدر اهمیت دارد؟ به نظر میرسد در جشنوارهها بیشتر به بخشهای اصلی فیلم توجه میشود و عوامل پشت صحنه، از جمله طراحی صحنه و لباس، کمتر دیده میشوند...
علیزاده: طراحی صحنه یکی از مهمترین بخشهای یک فیلم است، چون فضای بصری فیلم را شکل میدهد. شاید در جشنوارهها این بخش نادیده گرفته شود اما در فیلمهای هنری بسیار تأثیرگذار است. طراحی صحنه، جهانی را خلق میکند که بازیگر، فیلمبردار و کارگردان در آن حرکت میکنند. اگر این فضا درست ساخته نشود، پروژهای که میبینیم هرگز به شکل مطلوبش درنمیآید. وقتی یک فیلم ساخته میشود، سؤال این است که چرا مثلاً نمیتوان آن را در یک خیابان معمولی یا یک آپارتمان ساده فیلمبرداری کرد؟ پاسخ این است که طراحی صحنه همان چیزی است که دنیای فیلم را از واقعیت روزمره متمایز میکند. فیلم، یک جهان مستقل دارد و اگر این جهان درست شکل نگیرد، بیننده را وارد داستان نمیکند. طراحی صحنه مثل یک تیم ورزشی است؛ همانطور که کارگردان مربی تیم است، فیلمبردار و طراح صحنه هم باید مانند یک زوج مکمل هم باشند تا فیلم جان بگیرد.
برنا: پیش از طراحی صحنه، چه مراحلی را طی میکنید؟
علیزاده: اولین و مهمترین مرحله، مطالعه فیلمنامه است. فیلمنامه و قصه تکراری جذابیتی ندارد. من دنبال داستانهایی هستم که فضای خاصی داشته باشند و امکان خلق یک جهان تازه را بدهند. بعد از خواندن فیلمنامه، باید آن را از نظر روانشناسی بررسی کنیم. ما در ایران هنوز به این مرحله نرسیدهایم که فیلمنامه را عمیقتر تحلیل کنیم اما من همیشه تلاش میکنم شخصیتها را از لحاظ روانشناختی بررسی کنم تا بفهمم چه نوع فضایی برای آنها مناسب است. هر کاراکتر در یک دنیای خاص زندگی میکند و این دنیا باید در صحنهپردازی به درستی نمایش داده شود.
برنا: در کار چه اندازه آزادی عمل دارید؟
علیزاده: در مورد آزادی عمل، بستگی به پروژه دارد. خوشبختانه امسال در فیلمهای رها و فریاد کارگردانها دست ما را کاملاً باز گذاشتند و این باعث شد بتوانیم بهترین نتیجه را بگیریم. هر چقدر یک فیلمنامه قویتر باشد، من هم میتوانم جهان آن را با جزئیات بیشتری بسازم و در نهایت، فیلم تأثیرگذارتر خواهد شد.
در یک مرغداری هم میتوان سینما ساخت
برنا: راجع به فیلمهایی که امسال در جشنواره فیلم فجر داشتید صحبت کنید. «سونسوز»، «رها» و «فریاد». تفاوت این فیلمها در چیست؟
علیزاده: «سونسوز» قصهای در یک روستاست که هیچکس در آن بچهدار نمیشود. این موضوع برای مردم روستا مسئلهای جدی شده و آن را به گردن زنان میاندازند. پرداختن به این قصه واقعاً برای ما سخت بود، چرا که باید زندگی مردمی را به تصویر میکشیدیم که با چنین معضلی دستوپنجه نرم میکنند. خوشبختانه نتیجه خیلی خوبی گرفتیم و فیلم تاکنون در حدود ۲۰ جشنواره جهانی حضور داشته است.
«فریاد» فضای خاص خودش را دارد و در یک مرغداری اتفاق میافتد. این فیلم را پارسال تمام کردیم و کارگردان آن هم که تجربهی اولش بود، نگاه و اندیشهی تازهای به سینما آورده است. همکاری خیلی خوبی داشتیم و خوشبختانه دست ما را باز گذاشت.
«رها» هم فیلمی اجتماعی است که در شرق کشور روایت میشود. این فیلم که این روزها روی پرده سینماست در فضایی کاملاً متفاوت از «فریاد» ساخته شده و هر دو دنیای خاص خودشان را دارند.
فیلمهای سخت را بیشتر دوست دارم
برنا: از بین این سه فیلم، کار بر روی کدامیک چالشبرانگیزتر و سختتر بود؟
علیزاده: برای من هیچ فیلمی راحت بهوجود نمیآید. هر پروژهای که کار میکنم، سختیهای خودش را دارد. من فیلمهای سخت را دوست دارم، فیلمهایی که نیاز به تلاش و خلاقیت دارند. پروژهای برایم جذاب است که مجبور شوم برایش بجنگم، بسازم و تغییر دهم.
با بودجه یک پلان از فیلمی در جشنواره ما کل فیلممان را ساختیم
برنا: چطور طراحی صحنه میتواند جایگاه هنری یک فیلم را در جشنوارههایی مثل فجر تقویت کند؟ آیا بودجهی فیلم عامل مهمتری در این جایگاه است؟
علیزاده: اگر یک هنرمند واقعاً هنرمند باشد، حتی در بدترین شرایط هم میتواند اثری ماندگار خلق کند. همیشه ابزار و بودجهی اولیه لازم است اما مهمترین چیز خلاقیت است. برای مثال یکی از پلانهای فیلم کارگردان مشهور که در جشنواره فجر امسال اکران شد، هزاران میلیارد برایش هزینه شده بود که به اندازه کل بودجه فیلم سونسوز بود. در واقع با پولِ یک سکانس آن فیلم ما کل فیلممان را جمع کردیم.
برای من مهم این است فیلمی بسازم که بعد از ۲۰ سال هم ماندگار باشد نه اینکه فقط بودجهی زیادی صرفش شده باشد.
برنا: پس از نظر شما، پول مهم است اما تعیینکننده نیست؟
علیزاده: اصلاً مهم نیست. من با شرایطی زندگی کردهام که گاهی پولی در بساط نداشتم اما باز هم فیلم ساختم. هیچوقت کار را برای پول انجام ندادهام. چون خودم تصمیم میگیرم که با چه کسی کار کنم. من ترجیح میدهم گرسنگی بکشم اا یک فیلم خوب بسازم. برایم مهم است که وقتی زندهام، اثری از من در این دنیا باقی بماند.
هوش مصنوعی؟ نه، هنوز دنیای خودم را دارم
برنا: چقدر در کارهایتان از تکنولوژیهای جدید استفاده میکنید؟
علیزاده: یکی دو سال اخیر بحث هوش مصنوعی خیلی مطرح شده و بعضی از دوستان شاید نگاهی به آن داشته باشند اما من هیچوقت از آن استفاده نکردهام و حمایتی هم از آن نمیکنم. من دنیای خودم را دارم. معتقدم که باید به جهان خودم برسم. برای همین تا زمانی که توان دارم، ترجیح میدهم همهچیز را خودم خلق کنم.
برنا: به نظر میرسد که در انتخاب تیم و گروهی که با شما کار میکنند، خیلی حساس هستید؟
علیزاده: بله، برای من این موضوع بسیار مهم است. وقتی یک پروژه را شروع میکنم، باید بدانم که چه کسانی در کنارم هستند. هیچوقت صرفاً برای اینکه یک کار انجام شود، وارد پروژهای نمیشوم. بارها به من گفتهاند: «فقط این را انجام بده و برو»، اما من چنین رویکردی ندارم. هر کاری که انجام میدهم، باید به آن ایمان داشته باشم.
وقتی همه با دل کار کنند، حتی فیلمبردار هم جارو میزند
برنا: در این سه فیلمی که امسال در جشنواره داشتید، همین نگاه را حفظ کردید؟
علیزاده: قطعاً! از همان روزهای اول پیشتولید، همه اعضای گروه درگیر کار بودند. فیلمبردار با من میآمد، کمک میکرد، حتی جارو میزد. چرا؟ چون ما یک خانواده شده بودیم. خودم از صبح تا شب لباس کارگری به تن دارم و با همین نگاه پیش میروم. هیچکس از کار کردن معاف نیست، چون اعتقاد دارم که یک پروژه موفق نیاز به همدلی و تلاش جمعی دارد.
انتهای پیام/