خوش به حال دهههای ۵۰ و ۶۰ که فوتبال و بازیکن واقعی داشتیم

پنجشنبه شب خیمهشببازی لیگ برتر با نمایشهای مسخره همیشگی آن به اسم فوتبال تمام شد و درست ساعاتی بعد میتوانستی از تماشای بازی بارسلونا و اسپانیول لذت ببری.
روزنامه جوان: پنجشنبه شب خیمهشببازی لیگ برتر با نمایشهای مسخره همیشگی آن به اسم فوتبال تمام شد و درست ساعاتی بعد میتوانستی از تماشای بازی بارسلونا و اسپانیول لذت ببری. شاگردان فلیک تمام آنچه پرسپولیس ، استقلال، سپاهان و بقیه به اسم فوتبال به خوردمان داده بودند را شستند و بردند.
ولی این سؤال همچنان باقیست که چرا با وجود در دسترس بودن تماشای فوتبال باکیفیت، ما مجبور به دیدن توپبازی عدهای هستیم که خودشان را فوتبالیست نامیدهاند؟ عدهای که متأسفانه خودمان آنها را گنده کردیم. حکایت ما با این جماعت مثلاً فوتبالیست حکایت پدری است که اسم پسرش را رستم گذاشت و بعد میترسید صدایش کند. ما این جماعت را بزرگ کردیم و حالا از دیدن فوتبالشان فقط زجر میکشیم!
لیگ تمام شد؛ لیگی که هیچ بار فنی ندارد. لیگی که حتی از کشورهای درجه چندم آسیایی هم عقبتر است، لیگی که حتماً فحشها و ادبیاتش برای فصل بعد رکیکتر از این هم خواهد بود. لیگی که تیمهای مثلاً بزرگش ابزاری شدهاند برای تاراج بیتالمال. لیگی که پروندههای فسادش هر روز بیشتر از قبل میشود، بدون اینکه قبلیها به سرانجام رسیده باشد.
اما نه هنوز تمام نشده، هنوز جام حذفی هست و فرصت برای پنجه کشیدن به روح ورزش باقیست. لیگ تمام شد، ولی افسوس که جماعت سیریناپذیر فوتبال از همین حالا برای فصل بعد آماده میشوند. از همین حالا مشغول نشان دادن چنگ و دندان به هم هستند و از همین حالا در حال خرج کردن از جیب مردم. کاش یکی این بنای فساد گرفته را خراب میکرد و از نو میساخت. کاش یکی ما را از دست فوتبال نجات میداد. لیگ تمام شد، چه خوب که تمام شد و صدحیف که دوباره با همین روند شروع میشود.
یک نکته بسیار مهم در مورد لیگ ایران این است که امروز به طور وحشتناکی از بازیکن تهی شده است. لیگ امروز برخلاف لیگ دهههای ۵۰ و ۶۰ بازیکنساز نیست. این را ما نمیگوییم این نظر تمامی کارشناسانی است که بهدور از تعصبات رنگی لیگ را تماشا میکنند، لیگی که تقریباً تمام تیمهایش بازیکنسازی را فراموش کردهاند و فقط مصرفکننده هستند، لیگی که دلالها برایش تعیین تکلیف میکنند و حتی بازیکن خارجی باکیفیت به آن راه نمییابد.
در دو دههای که عنوان شد فوتبال هرچند ساده، ولی سرشار از زیبایی و استعداد و جنب و جوش بود و مثل امروز خبری از این همه پول فسادآور نبود. فوتبال ایرانی بود، فوتبالی که پشتوانه آن فوتبال خیابانی و زمین خاکیهای جنوب شهرها بود، نه پول بانکها و هلدینگها و نه بنگاههای اقتصادی که تمام سوءمدیریتهایشان را پشت فوتبال و تیمهای بزرگ و کوچک آن پنهان میکنند؛ و باز هم کاش یکی پیدا میشد و ما را از این فوتبال نجات میداد. کاش یکی پیدا میشد و ما را به همان فوتبال خودمان برمیگرداند. کاش فوتبال همان اندازه ساده و ایرانی میشد، مثل دهههای ۵۰ و ۶۰. کاش میشد؛ چقدر خوب که لیگ تمام شد و چقدر بد که دارند برای شروع دوبارهاش لشکرکشی میکنند. کاش یکی نجاتمان میداد.