قصه کودکانه تصویری چی میشد اگه...؟

قصه کودکانه تصویری چی میشد اگه...؟

 نادیا روی پله های آبی خانه اش نشسته و به دنیای پر از تخیلات کودکانه اش فکر می کند: چی میشد اگه...؟

داستان تصویری چی میشد اگه…؟ برای کودکان

نادیا روی پله های آبی جلوی خونشون نشسته!

قصه کوتاه

و اون فقط کنجکاو بود که بدونه…

داستان کودکانه

چی میشد اگه با خوردن پاستیل میتونستی خیلی بلند بپری؟

قصه آموزنده

اینجوری صبح ها با یه پرش میتونستی برسی به مدرسه!

داستان تصویری

چی میشد اگه مرغ ها و بزها میتونستن حرف بزنن؟

داستان کوتاه تصویری

یعنی میتونستن جک های خنده دار بگن؟

قصه کوتاه

چی میشد اگه خونه ها مثل سفینه ی فضایی بودن؟ اینجوری برای مسافرت میتونستیم بریم به ماه!

قصه بچگانه

چی میشد اگه هیچکس مجبور نبود آشپزی کنه و غذاهای مورد علاقمون همینجوری روی میز ظاهر میشد؟

داستان شب

چی میشد اگه بستنی ها هرگز آب نمیشدن و تا آخر تابستون سالم میموندن؟!

داستان جذاب

چی میشد اگه وقتی بابا برام کتاب داستان میخونه، عکس های کتاب دور سرم پرواز میکردن؟

قصه

چی میشد اگه چکمه های صورتیم جادویی بودن و باعث میشدن بتونم از داداش بزرگترم سریعتر بدوم؟

قصه باحال

چی میشد اگه چشم ها رو به هم فشار میدادم و…

داستان

نادیا تو همین فکرها بود که داداشش ازش پرسید: نادیا اینجا چیکار میکنی؟

قصه

نادیا خندید و گفت: فقط فکر میکردم که چی میشد اگه…؟

separator line

 

 منبع خبر