کابوسی که قاره پیر را بیدار کرد! / «قدرت نرم اروپا» به پایان رسیده است؟

کابوسی که قاره پیر را بیدار کرد! / «قدرت نرم اروپا» به پایان رسیده است؟
 ظاهراً ترکیب ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ بالاخره اتحادیه اروپا را از خواب بیدار کرده است. اکنون پروژه‌های تسلیحاتی به ارزش ۸۰۰ میلیارد یورو (۹۲۰ میلیارد دلار) به جریان افتاده‌اند، قیمت سهام صنایع دفاعی صعودی و ظرفیت صنعتی دوباره فعال شده است.

به گزارش تجارت نیوز، هفته گذشته، در حالی که عدم قطعیت درباره احتمال مشارکت آمریکا در حمله اسرائیل به ایران شدت گرفته بود، گویدو کروستتو، وزیر دفاع ایتالیا، با لحنی اندوهگین از مرگ تدریجی «قدرت نرم اروپا» سخن گفت؛ گویی اروپا در جهانی که تنها زبان قدرت سخت را می‌فهمد، دیگر جایی ندارد. او گفت: «ما درباره اروپا طوری حرف می‌زنیم که انگار هنوز وزنی دارد. اما دورانش به سر آمده، و این را با اندوه می‌گویم.»

اظهارات وزیر دفاع ایتالیا پیش‌درآمدی بود بر وقایع آخر هفته، زمانی که آخرین تلاش‌های دیپلماتیک اروپا برای مذاکره با تهران شکست خورد و بمب‌افکن‌های آمریکایی در اقدامی تهاجمی تاسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار دادند.

اروپا بیدار شد!

به ادعای گروهی از ناظران، این وضعیت بازتابی است از اضطراب عمیق‌تری درباره آینده ژئوپولیتیکی اروپا؛ آن هم در شرایطی که پهپادها و موشک‌ها همچنان بر سر اوکراین می‌بارند، تنش‌ها در تنگه تایوان بالا گرفته و خاورمیانه نیز در آتش می‌سوزد.

به ادعای بلومبرگ، ظاهراً ترکیب ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ بالاخره اتحادیه اروپا را از خواب بیدار کرده است. اکنون پروژه‌های تسلیحاتی به ارزش ۸۰۰ میلیارد یورو (۹۲۰ میلیارد دلار) به جریان افتاده‌اند، قیمت سهام صنایع دفاعی صعودی و ظرفیت صنعتی دوباره فعال شده است.

برای نمونه، شرکت Rheinmetall آلمان در بورس عملکرد بهتری از غول فناوری Nvidia داشته و حتی جای شرکت Kering، مالک برند Gucci، را در شاخص Euro Stoxx 50 گرفته است. با این حال، اروپا هنوز راه درازی تا رسیدن به سیستم دفاع واقعی و مستقل در پیش دارد.

رویاهای بر باد رفته

هرچند بودجه نظامی کشورهای اروپایی از «قحطی» به «وفور» رسیده، اراده سیاسی دچار فرسایش شده است؛ زنجیره‌های تامین نیز که سال‌ها نادیده گرفته شده بودند، اکنون دچار ضعف‌اند. وابستگی شدید اروپا به امنیت آمریکا و قطعات ساخت چین، رویای «خودمختاری راهبردی» را بیشتر به یک توهم شبیه کرده است.

تجزیه ساختاری میان کشورهای عضو نیز مانع از بهره‌گیری از صرفه‌های اقتصادی در مقیاس وسیع شده است. بر اساس تحلیلی از مؤسسه کیل و اندیشکده Bruegel، تولید توپ و هویتزر در اروپا افزایش یافته، اما تولید تانک و خودروهای زرهی هنوز بسیار عقب‌تر از سطح روسیه است و از همین رو برای برابری با آن، باید تولید این تجهیزات ۶ برابر شود.

نمایشگاه هوایی اخیر در پاریس نیز این پیام دوگانه را منتقل کرد. در حالی‌ که جنگنده رافال ساخت Dassault Aviation در آسمان‌ها مانور می‌داد و شرکت Leonardo ایتالیا از ادغام صنایع حرف می‌زد، برخی در پشت‌صحنه از کندی سفارش‌ها و نبود همگرایی در پروژه‌های مشترک گلایه می‌کردند. همکاری Rheinmetall با استارت‌آپ آمریکایی Anduril نیز باعث تعجب شد؛ چراکه بسیاری ترجیح می‌دادند این سرمایه‌گذاری به شرکت‌های نوپای اروپایی برسد.

قاره سبز در سرازیری سقوط

به ادعای گروهی از تحلیلگران، اروپا در آستانه نشست رهبران ناتو در لاهه، جایی که قرار است درباره هزینه‌کردهای آینده تصمیم‌گیری و بودجه دفاعی ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی به حداقل تبدیل شود، به انقلابی در چندین سطح نیاز دارد. گرچه مؤسسه گلدمن ساکس پیش‌بینی کرده هزینه‌های نظامی اعضای منطقه یورو تا سال ۲۰۲۷ به ۲.۸ درصد تولید ناخالص داخلی برسد، اختلافات مالی میان کشورهایی که می‌خواهند ارتش‌های خود را گسترش دهند و آنهایی که توانایی آن را دارند، همچنان زیاد است.

آلمان اکنون با تبدیل شدن به چهارمین کشور پرهزینه نظامی جهان، تقریباً در سطحی مستقل از دیگر کشورها قرار گرفته است. مشوق‌هایی مانند استثنا از قواعد مالی اتحادیه اروپا و ایجاد صندوق دفاعی ۱۵۰ میلیارد یورویی تنها شروع ماجراست. اهرم‌های بیشتری باید فعال شوند: از ترازنامه بانک سرمایه‌گذاری اروپا گرفته تا بودجه دفاع‌محورتر در اتحادیه اروپا. حتی صندوق‌های بازنشستگی نیز باید در این مسیر همراه شوند؛ قاره‌ای که معمولاً پس‌اندازهای خود را در خارج سرمایه‌گذاری می‌کند، باید نگاهی دوباره به اولویت‌های خود بیندازد.

به باور گروهی از تحلیلگران، در حالی‌ که دفاع همچنان در اختیار کشورهای عضو است، باید تلاشی جدی برای رفع موانع شکل‌گیری بازار دفاعی یکپارچه در قاره سبز صورت گیرد. هم‌اکنون خریدهای مشترک نظامی کم است و همپوشانی‌ها زیاد؛ برای مثال، در اروپا ۱۷ مدل تانک جنگی عرضه می‌شود، در حالی‌ که طبق داده‌های BCG، آمریکا تنها یک مدل دارد.

به‌جای انتظار برای لحظه‌ای مشابه «یالتا» که رهبران مسئولیت‌ها را بین خود تقسیم کنند، کشورهای قدرتمندی مثل فرانسه باید با حمایت از همکاری‌های فرااروپایی پیشقدم شوند.

ادغام صنایع دفاعی می‌تواند مفید باشد؛ همان‌طور که ایرباس نتیجه همکاری فرانسه و آلمان بود. اما اروپا بیش از «ایرباس»، به نسخه اروپایی Anduril نیاز دارد؛ شرکتی آمریکایی که با فناوری‌های نوین دفاعی رشد کرده است.

آمریکا هم‌اکنون ۱۰ برابر اروپا در تحقیق و توسعه نظامی هزینه می‌کند و آینده جنگ، نه فقط در بمب‌افکن‌ها بلکه در پهپادها و هوش مصنوعی رقم خواهد خورد.

بنابراین، ترغیب همکاری میان صنایع دفاعی و استارت‌آپ‌ها، تقویت زیست‌بوم تحقیقاتی و یکپارچه‌سازی بازار سرمایه باید در اولویت قرار گیرد. هنوز برای بازگرداندن قدرت به قاره پیر، دیر نشده است.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها