روایت فتح را باید ساخت

 روایت فتح را باید ساخت
  از شهریور ۱۳۵۹ که صدام می‌خواست سه روزه به تهران برسد تا خرداد ۱۴۰۴ که نتانیاهو با هدف نابودی فناوری هسته‌ای ایران حملات به کشورمان را آغاز کرد،ایران در هر دو توانسته در مقابل تجاوز بایستد.اما پیروزی را باید روایت کرد و مقهور مکر دشمن نشد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، کبری آسوپار در یادداشتی نوشت: گفتن از آنکه کدام طرف پیروز نبرد 12 روزه میان ایران و اسرائیل است، کار ساده‌ای نیست. چه آنکه طرف مقابل، اولین کنش پیرامون آتش‌بس - در واقع توقف حملات - را چنان قهرمانی که فاتح میدان است، انجام داد و همان‌گونه هم پیش برد. اما آنجایی که ترامپ و به تبع او نتانیاهو، دور افتخار می‌زنند و پرچم پیروزی بر فرازش می‌کوبند، میدان واقعی جنگ نیست، بلکه فضای رسانه و افکارعمومی است. هم از این رو تبیین اینکه چرا صهیونیست‌ها بازنده این هماورد تحمیلی بر ایران بودند، ضروری به نظر می‌رسد. حتی خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی، رسانه‌ای که از حامیان اسرائیل در این جنگ بود، اذعان دارد که «گفتن از اینکه پیروز چه کسی است، به تبلیغات گره می‌خورد.» و همین تبلیغات، کاری است که ترامپ، در غیاب حضور رسانه‌ای مقامات ایران با کنش‌های مجازی‌اش انجام می‌دهد. لذا روایت جنگ را باید درست ارائه داد تا حیله‌های عمروعاصی ترامپ اذهان عمومی را اشغال نکند. 

اسرائیل آمده بود که چه کند؟ پاسخ به این سؤال اهمیت دارد؛ از این جهت که قضاوت در مورد پیروزی و شکست را باید با توجه به میزان تحقق اهداف هر طرف انجام داد. رژیم صهیونیستی گرچه در اولین بیانیه خود پیرامون تجاوز به ایران، از بین بردن ذخایر اورانیوم غنی‌سازی شده و در کل انرژی هسته‌ای در ایران را به عنوان هدف اعلام کرد، اما اهداف او از این یک گزینه فراتر بود و حملات و ترور‌های این 12 روز و موضع‌گیری‌های مقامات صهیونیست نشان می‌دهد پای اهداف دیگر در میان بوده است. 

از بین بردن سامانه دفاع موشکی، نابودی برنامه هسته‌ای، فروپاشی سازمان رزم نظامی و ایجاد شورش اجتماعی همه اهدافی بود که به عنوان مقدمه دو هدف بزرگ‌تر در برنامه رژیم دنبال می‌شد. آن دو هدف بزرگ‌تر سرنگونی نظام و سپس تجزیه ایران بود که با توجه به عدم تحقق آن چهار هدف مقدماتی، صحبت از این دو هدف دیگر محلی از اعراب ندارد و همین برای آنکه اسرائیل را شکست‌خورده بدانیم، کفایت می‌کند. 

اول آنکه، در آغاز تجاوز صهیونیست‌ها تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی ایران ترور شدند. صحبت از آنکه تروریسم دولتی اسرائیل چطور از سوی جهان محکوم نمی‌شود، در کنار یکه تازی توحش صهیونیسم در جهان و حمایت غرب شاید یک شوخی تلخ باشد و بماند؛ اما آن حجم ترور قرار بود فروپاشی سازمان رزم نظامی ایران را رقم بزند تا ایران نتواند در برابر تجاوز نظامی صهیونیست‌ها از خود دفاع کند. اما نه تنها سیستم نظامی ایران به هم نریخت، بلکه سرزمین‌های اشغال شده توسط صهیونیست‌ها طی 12 روز نبرد با ایران، حجمی از حملات موشکی را دیدند که تاکنون آن را تجربه نکرده بودند. 

فقدان فرماندهان نظامی ایران که هر کدام تکیه‌گاهی برای ملت بودند، یقیناً برای ما حزنی ناگفتنی دارد؛ اما سیستم دفاعی ایران مبتنی بر اشخاص نیست و دفاع نظامی ایران در این 12 روز چنان پیشرفته عمل کرد که گویی همه فرماندهان شهید ما حیّ و حاضر در اتاق عملیات حضور دارند. واقعیت هم آن است که فکر را نمی‌توان ترور کرد و دانش نظامی امثال باقری و سلامی و حاجی‌زاده و رشید و... متکثر در کل نیرو‌های مسلح ایران است. شکست اسرائیل در این بخش را همه جهان به چشم دیدند وقتی موشک‌های ایران بر تل‌آویو و حیفا فرود آمد. 
دوم آنکه ترور دانشمندان و حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران بخشی از پروژه نابودی برنامه هسته‌ای ایران بود که در این 12 روز از سوی رژیم دنبال شد. تأسیسات که با حملات اسرائیل اتفاق خاصی برایشان نیفتاد. لذا نتانیاهو مجبور شد دست به دامن ترامپ شود که همین هم بخشی از دلیلی است که برای اثبات شکست اسرائیل بیان می‌شود. اگر اسرائیل موفق بود که نیازی نبود آمریکا با ژست منجی صهیونیست‌ها وارد میدان شود! 

اما همان تأسیساتی هم که ترامپ مدعی نابودی آن‌ها شد، تخلیه شده بودند؛ چه از نیروی انسانی، چه از تجهیزات و دستگاه‌ها و چه از اورانیوم غنی‌شده. لذا فناوری هسته‌ای گرچه آسیب دیده، اما نمی‌توان آن را جدی تلقی کرد و خیلی روشن است که ایران آنچه را که از صفر ساخته و بنا کرده، اکنون هم می‌تواند آسیب اندکش را برطرف کند. 

در این میان فقدان دانشمندان هسته‌ای ایران آسیب بیشتری است که درخصوص آن همان مطلبی که در مورد فقدان فرماندهان نظامی گفتیم، قابل بیان است. حزن ما از این فقدان بی‌نهایت است، اما در سوگواری متوقف نیستیم و می‌دانیم که دانش هسته‌ای ایران متکثر در همه بدنه است و قابل ترور کردن نیست. اورانیوم غنی‌شده ایران هم که فی‌الحال معلوم نیست کجاست و دست دشمن به آن نرسیده است. 

سوم آنکه اسرائیل تصمیم گرفته بود سامانه موشکی ایران را از بین ببرد و گاه ادعا‌هایی مبنی بر تخریب تونل‌های موشکی ایران هم مطرح کردند، اما ایران برای تکذیب این ادعا‌ها عجله نکرد و اجازه داد خود موشک‌ها به صهیونیست‌ها ثابت کنند که وجود دارند و تا اسرائیل هم می‌آیند! 

چهارم آنکه نتانیاهو کوشید فضای اجتماعی ایران را دچار به هم ریختگی، دوقطبی‌سازی و در نهایت آشوب کند. او شعار کذایی زن، زندگی، آزادی را تکرار کرد و از مردم ایران خواست ادامه کار حملات اسرائیل را تکمیل کنند و به خیابان‌ها بیایند. مردم ایران البته به خیابان‌ها آمدند، اما دقیقاً در مسیر مخالف هدفی که نتانیاهو می‌خواست، برای نمایش اتحاد ملی، برای دفاع از ایران و برای تجدید بیعت با رهبر به خیابان آمدند. آیا همین کافی نبود تا نتانیاهو شکست را بفهمد؟ او البته می‌فهمد، اما تلاش می‌کند در فضای رسانه‌ای و برای فریب افکارعمومی ژست قهرمان پیروز بگیرد. 

جدا از این چهار هدف اسرائیل که در این 12 روز گم شد، پدیده‌های دیگری در این نبرد روی داد که رد شکست بر صورت تل‌آویو را پررنگ‌تر می‌کند. تجاوز اسرائیل به ایران، فرصتی برای قدرت‌نمایی نظامی و نیز اجتماعی ایران فراهم کرد و نتانیاهو و ترامپ با عملیات‌های روانی تلاش می‌کنند این اتفاق دیده نشود. 

علاوه بر این، اسرائیل که خود را مقابل دفاع ایران، در مسیر ناتوانی دید، التماس ترامپ کرد تا به میدان بیاید و پس از آن هم پیشنهاد آتش بس را مطرح کرد. او همه این کنش‌ها را که دلیلی بر شکست اوست، با پوشش نمایشی رندانه و به کمک رسانه‌های حامی پیش برد تا بزک پیروزی داشته باشد. آیا ما باید فریب نمایش نتانیاهو و ترامپ را بخوریم و تصور کنیم آن‌ها همان‌قدر که در ظاهر نقاب پیروزی‌زده‌اند، در باطن هم خوشحال هستند؟ 

بخشی از پیروزی ایران هم نگاهی است که مردم جهان به این نبرد داشتند و پرچم‌های برافراشته ایران در لندن و آمستردام و نیویورک و دهلی و شهر‌هایی دیگر در مخالفت با تجاوز اسرائیل به کشورمان، سند حقانیت ایران در باور عمومی مردم بود. از سویی جدا از مردم منطقه، جهان هم تجربه جدیدی را پیش روی خود دید، کشوری که می‌تواند به خوبی مقابل اسرائیل بایستد و حتی پس از ورود آمریکا برای کمک به اسرائیل، بزرگ‌ترین پایگاه منطقه‌ای آمریکا را هم هدف قرار می‌دهد. نتانیاهو و ترامپ دشمنانی هستند که حداقل در این مورد سبب خیر شدند و ناخواسته و خلاف منافع خود، باعث شدند یک قهرمان به جهان معرفی شود که قدرتمندانه مقابل توحش اسرائیل و آمریکا می‌ایستد؛ قهرمانی به نام ایران! 

از شهریور 1359 که صدام می‌خواست سه روزه به تهران برسد تا خرداد 1404 که نتانیاهو با هدف نابودی فناوری هسته‌ای ایران حملات به کشورمان را آغاز کرد، 45 سال می‌گذرد؛ ایران در هر دو توانسته در مقابل تجاوز بایستد و از این هر دو جنگ تحمیلی بگذرد. اما پیروزی را باید روایت کرد و مقهور مکر دشمن نشد؛ روایت فتح باید گفته و ساخته شود تا مردم ایران بدانند چه قهرمانان بزرگی هستند. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

 

ویدیوها و محتوای چندرسانه‌ای را در خوشه خبر تماشا کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار