مشکل، آموزش است نه یادگیری!

به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مشخص نیست حرفهایشان برای توجیه اشتباهشان است یا تازه کردن داغ دل دانشآموزان. میانگین نمره امتحانات نهایی، فقر آموزشی را به رخ میکشد، اما حتی این سند مشهود هم نمیتواند دردی دوا کند، وقتی رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزشوپرورش جای اندیشیدن راهحلی برای مقابله با فقر آموزشی در عین ناباوری توپ را به زمین دانشآموزانی انداخته و آنها را بابت یادگیری زیر سؤال میبرد؛ یعنی صراحتاً میگوید مشکل از دانشآموزان است نه سیستم آموزشی، اما آیا واقعاً دانشآموزان ایران آنطور که زارعی سعی دارد جلوه دهد، کم یا کند ذهنند؟! پاسخ این سؤال را میتوان با نگاهی گذرا به افرادی دریافت که در سرتاسر دنیا در پستها و جایگاههای قابلتوجه حضور دارند. برخلاف نظر این مقام مسئول، ایران دانشآموزان برتر به لحاظ ذهنی دارد، نخبههایی که سالهاست تمام دنیا، دنبال آنها هستند، اما متأسفانه کجفهمی یا شاید هم کجسلیقگی آقایان نهتنها نخبههایی را که سالهاست دنیا در حال ربودن آنهاست، ندیده، که گنجینهپیشرویش را هم نمیبیند. تکتک دانشآموزانی که فردا میتوانند نخبهای باشند که دیگران برای داشتنشان سر و دست میشکنند، اما در عین ناباوری نخبههای فردا به زعم برخی در یادگیری مشکل دارند.
پرواضح است برخی مسئولان نظام آموزشی، جای پذیرش ضعفها و تلاش برای اصلاح آن، سعی در نادیده گرفتن مشکلات و شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت دارند. دانشآموزی که با هزاران مشکل آموزشی، دستوپنجه نرم میکند، در کلاسهایی که گاهی معلمانش خسته و بیانگیزهاند، در مدارسی که امکاناتش حداقلی است و در شرایطی که کتابهای درسیاش بیشتر شبیه معماهای پیچیده است تا ابزار یادگیری، ناگهان باید در آزمونی شرکت کند که سخت، سرنوشتساز و حتی بیرحم است. با وجود این، رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزشوپرورش با نادیده گرفتن تمام این مصائب، مشکل را از دانشآموزان میبیند و در عین ناباوری میانگین نمره 10 در امتحانات نهایی را، نه نشانه ضعف مطلق آموزش، بلکه نمایندهای از واقعیت توزیع سطوح یادگیری در جمعیت دانشآموزی میخواند، اما این ادعا نمیتواند واقعیت تلخ فقر آموزشی را پنهان یا حتی کمرنگ کند.
فقر آموزشی، زخمی است که هر سال عمیقتر میشود، اما همچنان درمانی برای آن یافت نشدهاست، شاید، چون کسی هنوز نمیخواهد این زخم را ببیند و باور کند. بر اساس گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس، کیفیت آموزش در ایران دچار افت شدید شده و میانگین نمرات دانشآموزان پایه دوازدهم طی دو سال گذشته به کمتر از 10 رسیدهاست. این آمار به وضوح نشاندهنده محرومیت بسیاری از دانشآموزان، از یک نظام آموزشی استاندارد و عادلانه است. در چنین شرایطی، سختتر کردن امتحانات نهایی نهتنها باعث یادگیری بیشتر نمیشود، بلکه دانشآموزان را دچار سرخوردگی و ناامیدی میکند و مسیر تحصیلی بسیاری از آنها را به بنبست میکشاند. حال چگونه میتوان انتظار داشت که دانشآموزی، بدون آموزش کافی، در آزمونی سخت، سربلند بیرون آید؟!
سالهاست نتایج این امتحانات، دانشآموزان را دچار اضطراب و ناامیدی کردهاست، اما آیا مسئولان از این تجربه درس گرفتهاند؟ آیا روشهای آموزشی را اصلاح کردهاند؟ پاسخ واضح است؛ خیر! هر سال، همان آزمونهای سخت برگزار میشود، بدون آنکه تغییری در کیفیت آموزش ایجاد شود. بدتر اینکه به جای حل مشکل از بیخ و بن، از آن دفاع هم میکنند!
در هیچ نظام آموزشی موفقی، آموزش ضعیف ارائه نمیشود و سپس از دانشآموزان انتظار موفقیت در آزمونهای سخت را داشته باشند، اما در کشور ما، این روند پرعیب و ایراد همچنان ادامه دارد و نتیجه آن، افزایش نرخ ترک تحصیل و کاهش انگیزه دانشآموزان است و بس. آخر سر هم، دانشآموزان را مقصر به ضعف در یادگیری دانسته و از نحوه آموزش و ارزیابیهایشان، تمامقد، دفاع میکنند! در چنین شرایطی مسئولان باید به این سؤال مهم پاسخ دهند که وقتی آموزش مشکل دارد، چرا از دانشآموزان انتظار معجزه دارند؟! بیتردید این دانشآموزان آینده این کشور هستند، نه آزمونی برای آزمایش روشهای شکستخورده. اگر قرار است یادگیری واقعی اتفاق بیفتد، باید امید و انگیزه را به آنها بازگردانیم، نه اینکه با امتحانات سخت، رؤیاهایشان را از بین ببریم. دیگر وقت آن رسیده، به جای امتحانات سخت و طاقتفرسا، کیفیت آموزش بهبود پیدا کند، معلمان، آموزشهای لازم را دریافت کنند، مدارس مجهز شوند و آموزش عادلانه و استاندارد در اختیار همه دانشآموزان قرار گیرد. این همان کاری است که باید با همت و توجه بیشتری انجام شود و در اولویت کاری مسئولان قرار گیرد.
منبع: جوان
انتهای پیام/