بیکاری قانون در حوزه کودکان کار

به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، در آستانه روز جهانی مقابله با کار کودک، جهان بار دیگر به یاد میلیونها کودکی میافتد که بهجای نشستن پشت نیمکت مدرسه، در خیابانها، کارگاهها و زمینهای کشاورزی مشغول کارند. کودکانی که نه بازی میشناسند، نه امنیت و نه فرصت رؤیادیدن! کشور ما نیز از این واقعیت تلخ جدا نیست و سالهاست با این معضل دستبهگریبان است، پدیدهای که هر سال گستردهتر میشود، آمارهایش متناقض است اما پیامش روشن: کودکی برای بسیاری از بچهها، زود تمام میشود!
این روزها قرار است سازمان بهزیستی پویش «نه به کار کودک» را با محوریت حق اساسی کودک شامل حیات، هویت (سن، جنس، نژاد)، مراقبت و امنیت، رفاه، آزادی بیان و حق بر سلامتی و تحصیل را با هدف آگاهیرسانی در خصوص حقوق کودکان و مواجهه مردم با آنها برگزار کند تا شاید در میان اقدامات مختلف و البته کماثر این سالها، گامی مثبت در جهت بهبود این معضل اجتماعی برداشته باشد.
نبود آمار دقیق
براساس تعریف سازمان بینالمللی کار، کودک کار بهفرد زیر 18 سالی گفته میشود که درگیر فعالیتهایی است که سلامت جسمی و روانیاش را تهدید میکند، مانع تحصیل او میشود یا کودک را در معرض استثمار قرار میدهد. همه کارهای کودکان مصداق کار کودک نیستند اما هر نوع کاری که با سن کودک، ساعات کار زیاد، شرایط ناایمن یا فشارهای اقتصادی همراه باشد، در این تعریف قرار میگیرد. آمارها در حوزه کودکان کار در ایران قابل استناد نیست و متفاوت است. برای نمونه نتایج تحقیق مرکز تحقیقات مجلس در سال 1402 نشان میدهد حداقل 3 میلیون و 200 هزار کودک از چرخه تحصیل باز ماندهاند و براساس چنین آمارهایی برآورد شده تعداد کودکان کار ایران بین یک میلیون و 600 هزار تا دو میلیون و 100 هزار است. همچنین طبق اعلام سازمان بهزیستی در سال1403، 80درصد کودکان خیابانی تهران، تبعه غیرایرانیاند. علاوه بر این بیش از 700 هزار کودک مهاجر و پناهنده در ایران زندگی میکنند که بسیاری از آنها بهدلیل نداشتن مدارک هویتی، امکان ثبتنام در مدرسه یا دریافت خدمات اجتماعی را ندارند. همزمان، حدود 3.5میلیون کودک در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند که بخش عمدهای از آنها نیز در معرض ورود زودهنگام به بازار کار قرار دارند. اگرچه نهادهای مختلف درباره وضعیت کودکان کار اظهار نظر میکنند اما مسئولان اذعان دارند که آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. حسن موسوی چلک، معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی در این خصوص به جامجم میگوید: ما نظام ثبت دقیقی برای تعیین تعداد کودکان کار نداریم. آمارهای مختلفی اعلام شده، ولی این آمارها بیشتر برآوردی است.
آنطور که او توضیح میدهد اینکه چهدرصدی از کودکان کار مهاجر هستند نیز نسبت در استانهای مختلف متفاوت است. در برخی استانها، کودکان کار عمدتا ایرانیاند و در برخی دیگر، اتباع خارجی سهم بیشتری دارند اما برخلاف تصور عمومی، بسیاری از کودکان کار ایرانیاند و در ارتباط با خانوادههایشان زندگی میکنند.
خلا قانونی نداریم اما...
براساس قوانین داخلی و مقاولهنامههای بینالمللی، کار کودک در ایران ممنوع و محدود شده است. با این حال، واقعیتهای اجتماعی مانند فقر، مهاجرت و نبود نظام حمایتی مؤثر، باعث شدهاند کودکان زیادی همچنان در مشاغل پرخطر و خیابانی دیده شوند. معاون سلامت و اجتماعی سازمان بهزیستی در اینباره توضیح میدهد: ماده 79 قانون کار ایران بهصراحت تأکید کرده که بهکارگیری افراد زیر 15 سال در مشاغل ممنوع است. البته در ماده 80 تا 84 همین قانون، کار کودکان 15 تا 18 سال تحت عنوان «کارگر نوجوان» تعریف شده و شرایط خاصی برای اشتغال آنها تعیین شده است. آنطور که موسوی چلک میگوید ما به مقاولهنامه شماره 138 سازمان بینالمللی کار نیز پیوستهایم که براساس آن، کشورهای عضو، متعهد شدهاند سن قانونی اشتغال را براساس شرایط فرهنگی و اجتماعی خود تعیین و اعلام کنند و مشاغلی را که برای کودکان ممنوع است مشخص سازند. در همین راستا، آییننامه «محو فوری اشکال کار کودک» در سال 1383 تصویب و ابلاغ شد. در این آییننامه، فهرستی از مشاغل ممنوع برای کودکان مشخص شده است، از جمله: زبالهگردی، کار در معدن، کشتارگاه و دباغی.
علاوه بر این، آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی (مصوب 1384) و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان (مصوب 1399) نیز داریم. در قانون حمایت، به اصطلاح «وضعیت مخاطرهآمیز» اشاره شده است که بهرهکشی و استثمار کودکان را هم در بر میگیرد. همچنین، ایران به کنوانسیون جهانی حقوق کودک نیز پیوسته است؛ کنوانسیونی که یکی از اصول کلیدیاش حمایت از کودکان در وضعیت اضطراری و مخاطرهآمیز است. بنابراین با نگاهی به مجموعه قوانین داخلی، آییننامهها و مقاولهنامههای بینالمللی، میتوان گفت ایران درزمینه مقابله باکار کودک خلأ قانونی ندارد. از ممنوعیت کار کودکان زیر 15 سال تا تعریف شرایط کار برای نوجوانان، همهچیز در قوانین آمده است. با این حال، علیرغم این چارچوبهای قانونی، هنوز شاهد حضور گسترده کودکان در خیابانها و مشاغل سخت هستیم! به عقیده موسوی چلک مشکل اصلی در عوامل زمینهای مانند فقر، نابسامانی خانواده و مهاجرت است که همواره وجود دارند. بنابراین هر چقدر هم که تلاش شود، این عوامل مانع ریشهکنی کامل کار کودک میشوند و فقط مظاهر کار کودک را میتوان کاهش داد.
طرحهای ناکار آمد
با وجود قوانین متعدد داخلی و بینالمللی برای منع کار کودک، پدیده کودکان کار همچنان یکی از مسائل جدی و حلنشده اجتماعی در کشور است. فرشید یزدانی، فعال حقوق کودک و رئیس سابق انجمن حمایت از کودکان کار، در گفتوگو با جامجم معتقد است ریشه این بحران نه در خلأ قانونی، بلکه در فقدان نگاه عمیق، سیاستگذاری مؤثر و انکار واقعیت از سوی نهادهای دولتی است. به گفته وی طی سالهای اخیر، تنها در تهران بیش از 30 بار طرحهای جمعآوری کودکان کار اجرا شده که اغلب با دستگیری تعداد اندکی از آنها همراه بوده و در نهایت، این کودکان دوباره به چرخه کار در خیابان بازگشتهاند. نمونهای از این رویکرد مقطعی و بیبرنامه، مربوط به «طرح ساماندهی کودکان کار» در سالهای 1383 و 1392 است؛ طرحهایی که با هیاهو آغاز شدند اما خیلیزود به فراموشی سپرده شدند، زیرا هیچ پشتوانه برنامهریزیشده و علمیای نداشتند. این یعنی دولت بدون توجه به ریشههای شکلگیری کار کودک، صرفا با معلول مبارزه میکند؛ در حالی که فقر، مهاجرت و نبود نظام حمایت اجتماعی مؤثر همچنان پابرجاست.
از انکار تا تأیید سوداگران
در سالهای گذشته، برخی مسئولان و رسانهها بهدفعات از وجود سوداگرانی سخن گفتهاند که کودکان را بهشکل سازمانیافته بهکار میگیرند اما یزدانی این ادعا را رد کرده و خلاف واقعیت میداند. آنطور که او میگوید بیشتر کودکان کار در قالب ساختارهای خانوادگی فعالیت میکنند؛ خانوادههایی که از سر فقر، استراتژی بقای خود را در گرو کار کودکان میدانند. در برخی موارد، فردی واسطهگری میکند؛ مثلا کودک را با خودرو به محل کار میبرد یا در هماهنگی کار نقش دارد اما این با مفهوم سوداگری فاصله زیادی دارد و استفاده از مفهوم بیشتر به یک افسانه تبلیغاتی برای شانه خالیکردن از مسئولیت شباهت دارد تا یک واقعیت اجتماعی!
با پدیده کودکان کار چه کنیم؟
کارشناسان معتقدند اگر قرار است با کار کودک مقابله شود، باید از ریشه آن یعنی فقر کودکان شروع کرد. به گفته رئیس سابق انجمن حمایت از کودکان کار، یونیسف سالها پیش مطرح کرد که برای مقابله با فقر اجتماعی، باید در گام نخست، فقر کودکان را کاهش داد. این یعنی دولت باید برنامهای مشخص، جامع و خانوادهمحور برای مواجهه با فقر کودک تدوین کند. علاوه بر آن، تجربه برخی سازمانهای مردمنهاد در این زمینه نشان میدهد که آموزش میتواند یکی از مؤثرترین ابزارها برای کاهش کار کودک باشد. بازگرداندن کودکان به چرخه آموزش یا فراهمکردن آموزشهای حداقلی در کنار کار، میتواند فرصتهای بهتری برای زندگی آنها فراهم کند. دنیا در زمینه کاهش و حذف کار کودک تجربه دارد و ما نیز میتوانیم از آن الگو بگیریم. از طرفی، باید کار کودک را نه صرفاً بهعنوان یک مسأله اقتصادی، بلکه بهعنوان شکلی از خشونت علیه کودک در نظر گرفت. وقتی این نگاه غالب شود، سیاستگذاری برای کاهش و حذف آن جدیتر میشود.
منبع: جامجم
انتهای پیام/