۱۵ خرداد؛ خروج از فرودستی

خبرگزاری تسنیم ـ جواد کاوندی؛ عصر عاشورای سال 61 یادآور بزرگترین مصیبتها برای اهل بیت اباعبدالله (علیه السلام) بود؛ زیرا در آن ساعات تقریبا، کار سپاه حضرت تمام شده و دشمن در صدد شبیخون به خیمهها بود و کار به پایان خود رسیده بود. لکن عصر عاشورا سال 1342 آغازی بر یک نهضت عاشورایی دیگر بود. بیتردید متن کامل سخنرانی امام خمینی(ره) در آن روز تاریخی خواندنی است.
مهمترین مسالهای که امام در آن سخنرانی مورد تأکید قرار می دهند و با همزادپنداری در نسبت با عاشورای حسینی، پایههای نهضت خود را پیریزی کرده در آن معرفی میکند، این مطلب است که رژیم شاه مانند بنی امیه با اساس اسلام مشکل داشته و در صدد است ریشه اسلام و روحانیت را بخشکاند.
این همان نقطهای است که حضرت امام تکلیف خود را نه در سکوت بلکه در قیام میبینند. اگرچه تقیه یکی از ارکان شکل دهنده هویت اجتماعی شیعه است، اما آنجا که اساس اسلام در معرض خطر باشد، تقیه از فلسفه خود تهی میشود، زیرا فلسفه تقیه حفظ اساس اسلام است و آنگاه که با تقیه و سکوت اساس اسلام در معرض خطر قرار بگیرد، شرایط متفاوت خواهد شد.
در اینجا دو مسأله به ظاهر متضاد به نظر میرسد، از سویی قیام نیازمند قدرتی است که بدون آن قیام نیز از فلسفه خود تهی است، و از سویی پایان تقیه در جایی است که اساس اسلام در خطر باشد. با این وصف چنین سوالی در ذهن بوجود میآید که اگر قدرت قیام وجود دارد، چگونه اساس اسلام در خطر است؟
آری این عجیب است؛ اما باید بدانیم نقطه اوج گیری قدرت اسلام در دوران معاصر دقیقا از جایی آغاز شد که طاغوت آنچنان بر سرنوشت اسلام و ایران پنجه افکنده بود که اساس ملک و دین در معرض نابودی بود.
قیام امام خمینی نقطه عطفی در مناسبات اجتماعی و سیاسی تشیع بود. پیش از این قیام، نهاد مرجعیت متکفل حفظ و پاسداری از دین را بر عهده داشت. این نهاد قهرا در دوران فرودستی سیاسی تشیع شکل گرفته و کارکرد آن نیز متناسب با همین وضعیت بود. لکن پس از قیام حضرت امام، مناسبات اجتماعی تشیع تغییری جدی پیدا کرد. در این دوران جدید، شاهد نهاد نوپدیدی هستیم که کارکردی افزون بر نهاد مرجعیت داشت.
«نهاد ولایت» الگویی متکامل از الگوی مرجعیت بوده و ترسیم کننده نحوه خاصی از سامان دهی جامعه شیعی است که بتواند دین را به عنوان نسخهای برای مدیریت جامعه در تمام شئون خود مورد استفاده قرار بدهد. مهمترین وجه تکامل نهاد ولایت در نسبت با نهاد مرجعیت، اراده او برای تحقق دین در تمام ساحات اجتماعی است.
خوب است مسأله را اینگونه مورد دقت قرار دهیم که از سویی جامعه شیعی در یک چارچوب معنایی به بلوغی رسیده بود که میتوانست از دوران فرودستی سیاسی خارج شده و با قیام، زمینه اقامه دین که همانا تأسیس نظام سیاسی و حاکمیت بود را فراهم سازد. از سوی دیگر محیط پیرامون همین جامعه شیعی، قویترین حالت خود را تجربه میکرد. هیچ گاه دولتهای سلطهگر تا بدان اندازه نتوانسته بودند قدرت خود را در ایران مستقر سازند، تا جایی که شاه ایران رسما به عنوان نیروی گماشته ایشان نقش آفرینی مینمود.
15 خرداد، آغازی است که جامعه شیعی با ارتقای آرایش سیاسی-اجتماعی خود، از حالت فرودستی بدر آمده و با قیام خود بر طاغوت راهی را آغاز کرد که در نهایت منتهی به فروپاشی رژیم پهلوی گشته و بنای عظیم جمهوری اسلامی را بنیان نهاد.
انتهای پیام/