پشت‌پرده عصیان علیه کتاب‌های درسی

 پشت‌پرده عصیان علیه کتاب‌های درسی
  هر سال در این روزها شاهد دانش‌آموزانی هستیم که بعد از آخرین امتحان‌ کتاب‌های درسی را با شادمانی پاره می‌کنند، اما امسال در ویدئویی که پخش شد ابعاد ماجرا فراتر بود و موجی از بحث و نقد درباره نظام آموزشی و نسبت نسل جدید با علاقه به تحصیل را راه انداخت.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، آخرین امتحان با فریاد شادی چند دانش‌آموز گره می‌خورد. جمعیتی بهت‌زده، تماشاچی صحنه‌ای است که قبلاً هم در ابعاد کمتری تکرار می‌شد؛ اما این بار ویدئویی منتشر شده که جامعه را در بهت فرو برد؛ دانش‌آموزان از در مدرسه بیرون می‌آیند و کتاب‌های درسی خود را، ورق به ورق، به آسمان پرت می‌کنند، تکه‌پاره‌ها زیر پا و بر سر عابران می‌ریزد. بعضی می‌خندند، بعضی فیلم می‌گیرند و عده‌ای در سکوت فقط نگاه می‌کنند. در شبکه‌های اجتماعی، ویدئوی این اتفاق ظرف چند ساعت دست‌به‌دست و بازنشر می‌شود؛ موجی از انتقاد شکل می‌گیرد و جامعه به تکاپو می‌افتد که پشت این عصیان علیه کتاب‌های درسی چیست؟ برخی این خشم را نشانه‌ای از فروپاشی رابطه دانش‌آموزان با مدرسه و کتاب می‌دانند؛ برخی می‌گویند این فقط یک مُد گذرا و پرهیجان برای دانش‌آموزانی است که فصلی تازه را آغاز می‌کنند؛ عده‌ای نظام آموزشی را مقصر می‌دانند و برخی خانواده‌ها را، طبق معمول گروهی هم هستند که این نسل را متهم به چیزهای مختلف می‌کنند. در ادامه به این موضوع می‌پردازیم که آیا صرفاً با هیجان چند نوجوان طرفیم یا آن‌چه دیدیم آینه بحران‌های بزرگ‌تر است؟

قصه یک شورش جمعی نوجوانانه
بچه‌های قدیم عادت داشتند قدر تمام چیزها را بدانند؛ همان‌طور که لباس‌هایی را که تنگ می‌شد برای خواهر و برادر کوچک‌تر نگه می‌داشتند؛ کتاب‌های درسی را هم به بچه‌های فامیل می‌دادند یا به‌عنوان یادگاری حفظ می‌کردند. در عوض طی سال‌های اخیر، پاره‌کردن و پرتاب دسته‌جمعی کتاب‌های درسی پس از آخرین امتحان، از رفتاری کوچک، به پدیده‌ای فراگیر بدل شده است. سابقه این رفتار در خاطرات دانش‌آموزان دهه‌های گذشته هم یافت می‌شود، اما دامنه و شدت آن، به‌ویژه با تقویت شبکه‌های اجتماعی و امکان وایرال‌شدن تصاویر، چندبرابر شده. بررسی رفتارهای جمعی و هیجانی نوجوانان نشان می‌دهد اغلب چنین کنش‌هایی تحت تاثیر الگوبرداری جمعی، میل به تجربه هیجان و همچنین نوعی انتقام‌جویی نمادین از فشار سال تحصیلی است. چه انتقام چه یک مد گذرا، هر دو گاهی در پیامدها می‌توانند یکسان باشند و برای همین پرسش اصلی همچنان باقی است: ریشه این رفتار کجاست و عوامل موثر در شکل‌گیری و ترویج آن چیست؟  

ابعادِ روانی و اجتماعی یک رفتار تازه
پاره‌کردن کتاب در نگاه اول یک عمل فردی است، اما وقتی به یک رفتار جمعی و رسانه‌ای‌شده تبدیل می‌شود، ابعاد اجتماعی و روانی آن برجسته می‌شود. از منظر جامعه‌شناسی، این رفتار می‌تواند نشانه‌ای از گسست بین نوجوانان و نهادهای سنتی مانند مدرسه و خانواده باشد. به باور برخی، نظام آموزشی خشک و ناکارآمد، فشارهای تحصیلی سنگین و بی‌توجهی به نیازهای عاطفی و روانی دانش‌آموزان، آن‌ها را به سمت رفتارهای اعتراضی سوق می‌دهد. از سوی دیگر، روان شناسان این پدیده را ناشی از «هیجان‌خواهی» و شاید تا حدی تمایل به تجربه‌های جدید در دوران نوجوانی می‌دانند. به ویژه این‌که نوجوانان در این سن به دنبال راه‌هایی برای ابراز وجود و تخلیه انرژی‌های انباشته‌شده هستند و پاره‌کردن کتاب می‌تواند از منظری نوعی تخلیه یا پالایش روانی باشد و از جنبه دیگری هم فعالیتی برای هویت‌یابی و همراهی با جمعی از گروه همسالان که کارشان جذاب به نظر می‌رسد و در جمع‌شان نبودن نوعی فشار اجتماعی و شاید تحقیر در پی داشته باشد. با این اوصاف بررسی ابعاد اجتماعی و روانی این پدیده نشان می‌دهد که با یک رفتار ساده و بی‌معنا روبه رو نیستیم. این رفتار می‌تواند نمادی از مشکلات و چالش‌های عمیق‌تری باشد که نوجوانان با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند و قرار نیست خودشان عامل آن چالش‌ها باشند و برای همین متهم کردن این نسل نادیده گرفتن چرخه کامل چنین برون‌دادی است.

نهاد خانواده و فروپاشی مفهوم احترام به کتاب
در گذشته‌های نه‌چندان دور، کتاب در خانه‌های ایرانی جایگاهی فراتر از یک وسیله‌ آموزشی و تزئینی برای عکس و استوری داشت. نسل‌هایی که بزرگ‌تر شده‌اند، خاطرات عمیقی از احترامِ نانوشته به کتاب در ذهن‌شان دارند؛ به‌طور مثال پرهیز از آسیب‌ رساندن به برگه‌های کتاب، درست ورق زدن آن، رعایت نظم کتابخانه خانواده و... بخشی از آداب زندگی با کتاب بود. در کنارش خانواده‌ها اهل خرید روزنامه و مجلات هم بودند؛ با دقت آن‌ها را آرشیو می‌کردند و خلاصه محصول مکتوب جایگاه مهمی داشت. اما مناسبات خانواده، ضرورت‌های معیشتی و دگرگونی در سبک زندگی، ارزش‌های جدیدی را وارد معادلات تربیتی خانواده‌های امروزی کرده است. در بسیاری از خانه‌ها، کتاب دیگر کارکردِ مرکزیِ گذشته را ندارد؛ چه به واسطه‌ ورود فناوری و دستگاه‌های دیجیتال، چه به‌دلیل تغییر اولویت‌ها و دغدغه‌های روزمره. خانواده‌ها، آگاهانه یا نا‌آگاهانه، دیگر فرصت و امکان کمتری برای انتقال حس تعلق و احترام به کتاب به فرزندان‌شان پیدا می‌کنند. بچه‌ها هم که در خانواده‌های عموماً تک فرزندی هرنوع امکاناتی را دارند و برای داشتن چیزی چندان انتظاری تحمل نمی‌کنند و بعد از آن‌که هروسیله‌ای دل‌شان را زد با آن بعدی جایگزینش می‌کنند. در این شرایط است که کتاب هم می‌شود کالایی مصرفی که می‌توانیم بعد که کارمان با آن تمام شد پاره‌اش کنیم تا شاد باشیم چراکه انتقال ناقص جایگاه کتاب در خانواده به‌تدریج آن را به ابزاری کاملاً کارکردی فروکاسته است. این‌جاست که پاره کردن کتاب نشان دهنده نداشتن تعلق و حس به آن است نه بی‌احترامی.

از آموزش تا انزجار: شکاف میان مدرسه و نوجوانی
نظام آموزشی با نظم خشک، برنامه‌ریزی فشرده و تأکید بر موفقیت‌ در آزمون‌های همگانی، دانش‌آموزان را به مسیر مشخصی هدایت می‌کند که در آن فقط نمره مهم است نه دانش و... هرچند در ظاهر برخی شرایط نسبت به قبل بهتر شده اما بازهم در این حجم عجیب از برنامه‌های درسی که موفقیت یک مدرسه را در تعداد قبولی‌های کنکورش جست‌وجو می‌کند کتاب درسی هم قرار نیست نسبتی با واقعیت زندگی و تجربه واقعی نوجوان داشته باشد. بخش مهمی از نوجوانان ایرانی، کتاب‌های درسی را نه منبعی برای رشد شخصی، بلکه ابزار رفع تکلیف و گذر از سد کنکور و امتحان می‌بینند. شیوه تدریس تکراری که تعاملی نیست و کنجکاوی دانش‌آموزان را تحریک نمی‌کند؛ کمبود گفت‌وگو درباره معنای کتاب و محتوای آن، اعمال فشار مداوم برای نتیجه‌گرایی و ترس از شکست، محیط مدرسه را به فضایی رقابتی، پرفشار و گاه بی‌روح بدل کرده و این روند زمینه‌ساز گسست عاطفی دانش‌آموز از کتاب و مدرسه است. در چنین شرایطی، کتاب پس از آخرین امتحان، برای بسیاری نماد سالی پر از اضطراب و اجبار است؛ پاره‌کردنش می‌تواند واکنشی غریزی در برابر شرایط تحمیل‌شده به‌نظر برسد. این واقعیت، ضرورت بازنگری اساسی در محتوا، شیوه‌های آموزش و حتی فلسفه مدرسه را یادآور می‌شود؛ تغییری که باید از مرز آموزش رسمی فراتر برود و تجربه زیسته دانش‌آموز را جدی بگیرد.

نسبت کتاب و نوجوانی در عصر دیجیتال
نوجوانان حالا نه در خلوت کلاس‌های درس، بلکه در «صحنه‌ عمومیِ اینترنت» هیجان خود را با دیگران شریک می‌شوند و بازخورد آنلاین دریافت می‌کنند. اصرار بر دیده شدن، تمایل به تجربه جمعی متناسب با ترند شبکه‌های اجتماعی و حتی به چالش کشیدن هنجارهای مدرسه، همگی در چنین اتفاقی موثر هستند. به‌خصوص این‌که باید بدانیم نوجوانان امروزی از لحظه‌ای که چشم باز کردند با دنیای دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و حالا هوش مصنوعی سروکار داشتند و زندگی پیش از آن را که توام با طمانینه بود تجربه نکردند. آن‌ها حسی را که ما به بریده یک کتاب و مجله داشتیم درک نمی‌کنند چون از نظر آن‌ها هرچیزی را دوباره می‌توان با سرچ پیدا کرد. برای آن‌ها نوستالژی جنس دیگری دارد و ضرورت حفظ خاطرات به شکل فیزیکی تجربه متفاوتی است.

بازاندیشی رابطه نوجوان، خانواده و مدرسه با کتاب
پدیده کتاب‌پاره‌کنی، صرفاً یک شورش هیجانی یا علاقه‌ به نمایش در فضای مجازی نیست. این رفتار نشانه‌ای است از شکاف عمیق‌ میان نوجوان و نظام‌های ارزشی سنتی مانند خانواده و مدرسه. شبکه‌ای از عوامل و زمینه‌ها در بروز چنین اتفاقی سهیم هستند برای همین نه سرزنش محض نوجوانان، نه نادیده‌گرفتن تحولات اجتماعی و تربیتی، نه نقد یک‌سویه خانواده یا نهاد آموزش، هیچ کدام نمی‌تواند فهم دقیقی از ماجرا را به ما بدهد. مسیر راه‌حل نیازمند صبر و بازاندیشی جمعی است: خانواده‌ها لازم است نقش فعال‌تر و همدلانه‌تری در بازسازی پیوند فرهنگی عمیق با کتاب ایفا کنند؛ نظام آموزشی باید محتوای درسی و رویکردهای خود را از رفع تکلیف و آزمون‌محوری به تجربه‌ای معنا‌دار، الهام‌بخش و انسانی نزدیک کند. در نهایت، آینده کتاب در جامعه نه با الزام که با بازسازی رابطه‌ای گرم، معنادار و پویا بین کتاب و تجربه زیسته نوجوان و خانواده شکل خواهد گرفت؛ و این، فرایندی است که نیازمند هوشیاری، مشارکت و باز کردن میدان برای شنیدن صدای نسل جدید خواهد بود.

منبع: خراسان

انتهای پیام/

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها