داستان سیدحسن نصرالله‌ ـ ۳۶|ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان

 داستان سیدحسن نصرالله‌ ـ ۳۶|ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان
  خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و محور مقاومت می‌پردازد، در این قسمت به نقش ارتش سوریه در معادلات جنگ داخلی لبنان می‌پردازیم.

خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد، در همین راستا بازخوانی حیات «سیدحسن نصرالله»، رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت سی‌‌وششم آن پیشِ‌روی شماست.

تاکنون سه فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است؛ فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت، علی‌رغم اهمیت موضوع، ما با سرعت از این فصل عبور کردیم تا به بحث‌های بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشه‌یابی علل شکل‌گیری جنگ داخلی لبنان» بود، هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیده‌ای خلق‌الساعه نبود و ثانیاً باید ریشه‌های شکل‌گیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به صورت مستقیم باعث شکل‌گیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد. ضمن این‌که حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به صورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهم‌ترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، به جای تمرکز بر ریشه‌ها، به صورت خاص خود وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
از نبرد هتل‌ها، هدف قرار دادن ساختمان‌ها در بیروت به امری عادی تبدیل شد

فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر صور خاتمه دادیم. از قسمت قبل وارد فصل چهارم شدیم که نسبت به فصل‌های قبل کوتاه‌تر خواهد بود. در فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور خواهیم کرد. این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکل‌گیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است. به همین علت، به صورت کوتاه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.

 

اختلاف میان سازمان آزادیبخش فلسطین و حکومت سوریه

در سال 1963 حزب بعث در سوریه دست به کودتا زد و قدرت را به طور کامل در اختیار گرفت. پرچم حزب بعث، همان پرچم فلسطین بود و آن‌ها از نظر گفتمانی و ایدئولوژیک، مشروعیت خود را به میزان حمایت خود از آرمان فلسطین گره می‌زدند. در آن زمان، رهبری حزب بعث سوریه بر عهده «صلاح جدید» و «حافظ اسد» بود. صلاح جدید در مقام ریاست جمهوری وقت سوریه، حامی سرسخت جنبش فتح و از اصلی‌ترین پشتیبانان یاسر عرفات بود و در مقابل حافظ اسد که رقیب صلاح جدید محسوب می‌شد، نگاه چندان خوشبینانه‌ای نسبت به عرفات نداشت.

به طور خلاصه باید گفت در آن زمان، رئیس جمهور وقت سوریه (صلاح جدید) بر حمایت از سازمان آزادیبخش فلسطین تأکید داشت؛ اما فرمانده وقت نیروی هوایی (حافظ اسد) – که دارای بیش‌ترین نفوذ در دستگاه‌های امنیتی بود – تلاش می‌کرد تا جریان وابسته به دمشق را در میان فلسطینی‌ها ایجاد کرده و سازمان آزادیبخش و شخص یاسر عرفات را رقیب و بلکه مانعی بر سر ایجاد شبکه وابسته به سوریه در میان فلسطینی‌ها می‌دانست.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
یاسر عرفات در کنار حافظ اسد

«حنا بطاطو» در کتاب معروف «فلاحو سوریا: أبناءُ وجهائهم الریفیین الأقل شأنًا وسیاساتهم» نمونه‌های قابل توجهی در این زمینه گردآوری کرده است. به عنوان نمونه، در سال 1964، جنبش فتح یک کانتینر حاوی مواد منفجره را از لبنان به اردن منتقل می‌کرد تا از طریق اردن وارد سرزمین‌های اشغالی کرده و علیه صهیونیست‌ها مورد استفاده قرار دهد. طبعاً این کانتینر برای رسیدن به اردن باید از خاک سوریه عبور می‌کرد. در سوریه، اداره حفاظت و امنیت (رکن 2) ارتش، کانتینر را متوقف و راننده آن را به اتهام «اقدامات تخریبی علیه امنیت سوریه» بازداشت کرد. برای حل این پرونده، یاسر عرفات شخصاً با صلاح جدید، رئیس جمهور وقت سوریه تماس گرفت؛ اما در تحقیقات مشخص شد که حافظ اسد، فرمانده وقت نیروی هوایی، شخصاً دستور توقف کامیون و بازداشت راننده را داده است.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
 کتاب « فلاحو سوریا: أبناءُ وجهائهم الریفیین الأقل شأنًا وسیاساتهم» نوشته «جنا بطاطو»
این کتاب ارزنده، شرح دقیقی از بستر اجتماعی و روند شکل‌گیری حکومت بعث در سوریه ارائه می‌دهد

در سال 1966 بدبینی عرفات به حافظ اسد به اوج رسید؛ زیرا اطرافیان رئیس وقت سازمان آزادی‌بخش فلسطین مدعی شدند حافظ اسد به دنبال ترور رهبر جنبش فتح بود. «آلان هارت» در کتاب «عرفات .. السیرة السیاسیة» در این خصوص می‌نویسد: در سال 1966، تلاش‌های حافظ اسد برای ایجاد نیروی فلسطینی تابع خود تا حد زیادی نتیجه داده بود و «احمد جبریل» راه خود را جدا و از «جبهه دموکراتیک» انشعاب کرد.

در چنین بستری، یاسر عرفات برای رایزنی با احمد جبریل به دمشق رفت؛ اما تنها لحظاتی قبل از برگزاری جلسه، یک منبع به عرفات هشدار می‌دهد که قصد ترور وی را دارند و همین موضوع باعث می‌شود تا رهبر جنبش فتح به دیدار احمد جبریل نرود! در همین کتاب نمونه‌های پرشماری از تلاش حافظ اسد برای تقویت احمد جبریل و نیروهای وابسته به خود در سازمان آزادیبخش فلسطین و در مقابل مقاومت یاسر عرفات با نفوذ دمشق در این سازمان بازگو شده است.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
به ترتیب از سمت چپ: معمر قذافی، یاسر عرفات و احمد جبریل
کمی پایین‌تر نیز تصویر صلاح خلف (ابو ایاد) مشخص است
احمد جبریل، مهم‌ترین مهره حافظ اسد در میان گروه‌های فلسطینی بود

در قسمت نوزدهم با عنوان «سرایت جنگ از اردن به لبنان»، ماجرای «سپتامبر سیاه» و عملیات گسترده ارتش اردن علیه سازمان آزادیبخش فلسطین شرح داده شده است. در بخشی از آن قسمت، در تشریح نبرد ارتش اردن با فلسطینی‌ها نوشتیم: «در روز 20 سپتامبر 1970 برابر با 29 شهریور 1349 ارتش سوریه در شمال به خاک اردن حمله کرد. این حمله به نام دفاع از مقاومت فلسطینی صورت گرفت و عملاً باعث شد تا ارتش اردن در دو جبهه متفاوت بجنگد.»

در این ماجرا، ارتش سوریه و متحدین فلسطینی آن وارد شهر «اربد» در شمال اردن شدند؛ اما حافظ اسد در برابر فرمان رئیس جمهور وقت (صلاح جدید) تمرد کرد و اجازه نداد نیروی هوایی سوریه از عملیات در اربد حمایت کند. همین موضوع، باعث شد تا نهایتاً فلسطینی‌ها و سوری‌ها در اردن شکست بخورند و یاسر عرفات به صورت مخفیانه به قاهره پناه ببرد. در آن زمان، تقابل میان حافظ اسد و سازمان آزادی‌بخش فلسطین کاملاً مشهود شد. همان طور که در همان قسمت نوزدهم شرح دادیم، چند ماه بعد حافظ اسد در دمشق دست به کودتا زد و با برکناری صلاح جدید، قدرت را به طور کامل در اختیار گرفت.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
یاسر عرفات در دیدار با حافظ اسد
از سال 1974، اتحادیه عرب، رسما سازمان آزادی‌بخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات را به عنوان «تنها نماینده مشروع ملت فلسطین» به رسمیت شناخت و همین موضوع باعث شد تا حافظ اسد نیز با وی تعامل رسمی‌تری برقرار کند. با این حال، رابطه میان آن‌ها دست کم تا سال 1978 پرتنش بود و حتی در دیدارهای رسمی و در برابر دوربین نیز می‌شد اختلافات آنان را ملاحظه کرد!

در سال 1971 و بعد از تثیبت قدرت حافظ اسد در دمشق، رئیس جمهور وقت سوریه پیوستن اهالی سوریه به جنبش فتح را ممنوع کرد. همزمان تلاش‌ها برای بدیل‌سازی علیه سازمان آزادی‌بخش فلسطین نیز با جدیت بیش‌تری دنبال شد که شرح آن در این مقال نمی‌گنجد. مجموع این موارد نشان می‌داد حافظ اسد گرچه حاضر نبود با رژیم صهیونیستی کنار بیاید و به دنبال تقویت گروه‌های فلسطینی بود؛ اما تلاش می‌کرد گروه‌های تابع یا تحت حمایت خود را در میان فلسطینی‌ها ایجاد و از آن‌ها در برابر دیگر جریانات مبارز فلسطینی حمایت کند. همین رویکرد باعث تشدید اختلاف میان وی و یاسر عرفات شده و عملا یک رقابت – و بعضاً جنگ زیرپوستی –  بین حکومت دمشق و سازمان آزادی‌بخش فلسطین ایجاد می‌کرد.

 

ورود بازیگران جدید در نبرد هتل‌ها و تغییر معادلات

در قسمت پیشین با عنوان « ارتش لبنان و نبرد هتل‌ها در بیروت» ماجرای شروع دور دوم «نبرد هتل‌ها» در بیروت را شرح دادیم. در این دور از نبردها، حسب ترتیب زمانی سه رویداد مهم به وقوع پیوست:

نخستین مسأله مهم، ورود «قوات الصاعقه» به نبردها بود که موازنه را به سود مرابطون تغییر داد و باعث شد تا آنان موفق شوند هتل‌های «سن جورج» و «فینیسیا» را تصرف کرده و شبه‌نظامیان «نمور الاحرار» را به فرار از منطقه وادار کنند.

دومین نقطه عطف، ورود ارتش لبنان به نبردها و حمایت علنی از فالانژهای حزب کتائب بود. ارتش لبنان با استفاده از توپخانه و تیپ زرهی، مواضع مرابطون و صاعقه را زیر آتش شدید قرار داد و توانست هتل «فینیسیا اینترکونتینانتال» را تصرف کند. آن‌ها بعد از تصرف هتل فینیسیا، آن‌جا را به فالانژهای کتائب تحویل داده و به مواضع مرابطون در هتل «سن جورج» حمله کردند.

سومین نقطه عطف، ورود میدانی جناح چپ به فرمان «کمال جنبلاط» به نبردها بود که باعث شد طی چند روز نبرد شدید، نهایتاً «هتل هیلتون» به تصرف چپگرایان درآید.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
نمونه‌ای از روایت روزنامه‌های لبنان در نبرد هتل‌ها

در پایان قسمت پیشین نوشتیم: «با این حال، از همین روز (10 دسامبر 1975 برابر با 19 آذرماه 1354) روند دیگری نیز آغاز شد که در قسمت آینده تشریح خواهد شد.» اما ماجرای این روند بعدی چه بود؟ ابتدا باید این نکته مهم را مورد توجه قرار داد: «درخواست ابراهیم قلیلات (رهبر مرابطون) از سازمان آزادیبخش فلسطین برای ورود به نبرد»

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
نمونه‌ای از گزارش روزنامه‌های آن زمان لبنان از دور دوم نبرد هتل‌ها
طی روزهای 8 تا 18 دسامبر، ساختمان هتل‌ها نه به صورت روزانه بلکه به صورت ساعتی میان طرفین جابجا می‌شد!

بعد از ورود جدی ارتش لبنان به نبرد هتل‌ها در حمایت از فالانژهای حزب کتائب، «ابراهیم قلیلات» رهبر گروه المرابطون درخواست کمک فوری از همپیمانان خود در جناح چپ (جبهه ملی) و سازمان آزادیبخش فلسطین کرد. کمال جنبلاط، رهبر جبهه ملی به نیروهای خود دستور داد تا به هتل هیلتون به عنوان مقر فرماندهی حزب کتائب در بخش چهارم بیروت حمله کنند. همزمان یاسر عرفات نیز به نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین دستور داد تا به دو هتل «سن جورج» و «فینیسیا» حمله و آن را از کنترل ارتش لبنان و فالانژها خارج کنند.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
تصویری از نیروهای مرابطون
نیروهای مرابطون به تنهایی نبرد هتل‌ها را کلید زدند؛ اما در مرحله دوم درگیری گروه‌های چپگرای لبنانی و فلسطینی نیز به کمک آن‌ها آمدند

این تدبیر قلیلات جواب داد و – با ورود جناح چپ لبنان و هم‌چنین سازمان آزادیبخش فلسطین به میدان نبرد - موازنه به میزان محسوسی به سود آن‌ها تغییر کرد. با این حال، پیامدهای سیاسی این تدبیر به سرعت دامنگیر قلیلات شد.

 

تلاش سوریه برای آتش‌بس

پیش‌تر در قسمت سی و چهارم با عنوان «بازخوانی جنایت دامور» به معرفی گروه «قوات الصاعقة» پرداخته‌ایم. نیروهای صاعقه را باید یکی از بازوهای حکومت سوریه در میان مبارزین فلسطینی دانست. به عبارت دیگر، باید آن‌ها را پراکسی‌های دمشق در صفوف فلسطینی‌ها خواند. همان طور که در قسمت قبل تشریح شد، همپیمانی صاعقه با مرابطون باعث اشتعال دوباره نبرد هتل‌ها شد. در نتیجه سوریه به نوعی در شکل‌گیری این جبهه نبرد نقش داشت.

اما در ادامه و بعد از ورود مستقیم ارتش لبنان به درگیری‌های بخش چهارم بیروت، محاسبات رهبر مرابطون تغییر کرد و او درخواست رسمی و فوری کمک را برای «جبهه ملی» (به ریاست کمال جنبلاط) و «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» (به ریاست یاسر عرفات) فرستاد. این دو دسته، در زمره رقبای حافظ اسد و حکومت دمشق به شمار می‌رفتند و این موضوع برای سوریه قابل تحمل نبود.

دقیقاً از همین جا بود که فعالیت‌های سیاسی سوریه برای خاتمه دادن به نبرد آزاد شد. برای توضیح بیش‌تر باید گفت، ابتدا «رشید کرامی» نخست‌وزیر وقت تلاش وافری انجام داد تا به این نبردها پایان دهد و حتی در روز 10 دسامبر از برقراری فوری آتش‌بس خبر داده بود؛ اما طرفین درگیری زیر بار آن نرفتند! در فضای جدید و بعد از ورود چپ‌ها و سازمان آزادیبخش فلسطین به میدان نبرد، حکومت حافظ اسد برای برقراری آتش‌بس فشار آورد.

سید حسن نصرالله , لبنان , حزب‌ الله لبنان , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
حافظ اسد در کنار حکمت الشهابی
حکمت الشهابی را باید یکی از ارکان اصلی قدرت حافظ اسد در دمشق دانست که طی سه دهه دوشادوش یکدیگر بر سوریه حکمرانی کرده و در معادلات داخلی لبنان نیز نقش‌آفرین بودند

به این ترتیب از روز 12 دسامبر، «قوات الصاعقة» که نقش محوری در آغاز نبرد داشت؛ تغییر موضع داد و خواستار آتش‌بس فوری شد. از طرفی دیپلماسی دمشق فعال شده و اتحادیه عرب به حمایت از طرح سوریه برای آتش‌بس پرداخت. با موضع‌گیری اتحادیه عرب، سازمان آزادی‌بخش فلسطین هم خواستار آتش‌بس شد؛ اما گفت تا زمانی که کمال جنبلاط با آتش‌بس موافقت نکند، میدان نبرد را ترک نخواهد کرد! اما در سطح رایزنی‌های سیاسی، کمال جنبلاط و ابراهیم قلیلات را تحت فشار قرار دادند تا با آتش‌بس موافقت کنند.

به این ترتیب نهایتاً در روز 15 دسامبر، آتش‌بس در این منطقه برقرار و نیروهای امنیتی وابسته به حکومت مرکزی در بخش چهارم بیروت مستقر شدند. سه روز بعد، یعنی در روز 18 دسامبر 1975 برابر با 27 آذرماه 1354، «ژنرال حکمت الشهابی» رئیس ستاد مشترک ارتش سوریه در قامت فاتح (ضامن) و برادر بزرگ‌تر به بیروت آمد و در همین منطقه حضور یافت. حکمت الشهابی بر ضرورت حفظ آتش‌بس و پرهیز از کشاندن سوریه به جنگ داخلی تأکید کرد.

 

سخن پایانی

در جمع‌بندی این ماجرا باید سه نکته را مورد توجه قرار داد. نخستین و مهم‌ترین نکته این بود که دور دوم نبردها باعث شد تا سوریه خود را «بازیگر بزرگ‌تر» یا «قدرتی که – در لبنان - اراده خود را تحمیل می‌کند» نشان دهد. به تعبیری می‌توان این ماجرا را نقطه عطفی دانست که برخی در دمشق خود را در حد «پدرخوانده لبنان» بپندارند.

دومین نکته این ماجرا به موضع سرسختانه «کمال جنبلاط» و بدبینی توأمان وی نسبت به دمشق و ارتش لبنان برمی‌گردد. کمال جنبلاط کسی بود که در دور اول نبرد هتل‌ها مطلقاً وارد میدان نشد و از تصمیم مرابطون برای حمله به برج المر حمایت نکرد؛ اما در دور دوم زمانی که ارتش لبنان وارد میدان شد، فرمان حمله به مقر فرماندهی حزب کتائب را صادر کرد و فراتر از آن، علیرغم اصرار طرف‌های فلسطینی زیر بار آتش‌بس نمی‌رفت. او در این راستا، به چرخش مواضع حکومت سوریه نیز بدبین بود و اختلافاتی که از سال 1974 شعله‌ور شده بود، در این مرحله به اوج خود رسید.

 

و بالاخره سومین نکته این ماجرا را باید «دوراهی سخت سازمان آزادیبخش فلسطین» دانست. آن‌ها از سویی خود را موظف به حمایت از چپ‌های لبنان می‌دانستند؛ زیرا بقای خودشان را وابسته به پشتیبانی چپ‌ها و هم‌پیمانی با آن‌ها می‌دیدند. از سوی دیگر می‌خواستند حمایت اتحادیه عرب را حفظ کرده و به خواسته‌های آن پاسخ مثبت دهند. ضمن این‌که یاسر عرفات تلاش می‌کرد تا حد زیادی اختلاف خود با حافظ اسد را مهار و نگرانی‌های دمشق را در ملاحظات خود در نظر بگیرد.

انتهای پیام/

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها