بررسی دو نوبت اصلاحات پول ملی در کره جنوبی

گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ پرونده "باجِ باجه"؛ بخش 227 ــ کره جنوبی، در اوایل دهه 1950، درگیر جنگ با همسایه شمالی و نمایهای از ویرانی، فقر و آشفتگی بود. جنگ داخلی میان شمال و جنوب ساختارهای فیزیکی کشور را نابود کرده، و اعتماد اجتماعی و انسجام نهادی را فروپاشانده بود. اما آنچه این کشور را از بسیاری دیگر متمایز ساخت، اراده سیاسی برای اصلاحات و بهرهبرداری نهادی از بحران بود. در این میان، تجربه دوگانه اصلاح پولی در سالهای 1954 و 1963، بازتابی از همان اراده بازسازی در عرصه سیاستگذاری پولی است.
معرفی کوتاه کره جنوبی
کره جنوبی، کشوری با مساحتی بالغ بر 100٬378 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 52 میلیون نفر، در شرق آسیا و در همسایگی ژاپن، چین و کره شمالی واقع شده است. اما آنچه این کشور را از بسیاری دیگر متمایز میسازد، معماری بینظیر توسعه آن طی هفت دهه گذشته است. کشوری که در اوایل دهه 1950 از فقیرترین اقتصادهای جهان به شمار میرفت، امروز در میان بیست اقتصاد برتر جهان ایستاده و در صنایع الکترونیک، خودروسازی، کشتیسازی، فناوری اطلاعات، داروسازی و فرهنگ جهانی پیشرو است.
درآمد اصلی کره جنوبی از صادرات کالاهای با فناوری بالا مانند نیمهرساناها، خودروها، و محصولات پتروشیمی، در کنار فرهنگ صادراتی چون K-pop و درامای کرهای ناشی میشود. تکیهگاه اقتصادی کره، تولید دانشبنیان، سرمایه انسانی تحصیلکرده و برنامهریزی دولتی هماهنگشده با بخش خصوصی است. اما در عین حال، نقاط ضعفی نیز دارد: وابستگی بالا به صادرات، شکنندگی در برابر رکود جهانی، چالش جمعیتی ناشی از کاهش نرخ باروری، و تمرکز قدرت اقتصادی در ابرشرکتهای خانوادگی موسوم به "چِبُل"(chaebol).
شرایط اقتصادی کره جنوبی در زمان دو اصلاح پولی مهم خود (1954 و 1963) بسیار متفاوت از امروز بود. در سال 1954، تنها یک سال از آتشبس در جنگ ویرانگر کره گذشته بود. کشور با تورم شدید، فروپاشی زیرساختها، و وابستگی کامل به کمکهای خارجی ــ خصوصاً از سوی ایالات متحده ــ دست و پنجه نرم میکرد. در این بستر، دولت اقدام به معرفی واحد پولی جدیدی به نام «هوان» کرد تا نظم پولی نسبی ایجاد شود.
اما این واحد نیز نتوانست در برابر موج کسری بودجه و تورم مقاومت کند و نهایتاً در سال 1963، در آغاز برنامه پنجساله صنعتیسازی، بار دیگر «وون جدید» معرفی شد. این اقدام اینبار همراه با کنترل نقدینگی و سیاست پولی انقباضی، و در متن سیاستگذاری صنعتی توسعهمحور اجرا شد؛ و در نتیجه، توانست پایهای برای ثبات بلندمدت فراهم کند. کشوری که در دهه 1950 جزو فقیرترین کشورهای جهان بهشمار میرفت، ظرف سه دهه به یکی از قطبهای صنعتی آسیا و جهان تبدیل شد. کمتر کسی به یاد میآورد که در سالهای نخست پس از جنگ کره (1950–1953)، اقتصاد این کشور دچار فروپاشی ساختاری، بیثباتی پولی و ابرتورم بود. در این میان، دو نوبت اصلاح پولی در سالهای 1954 و 1963 نقش مؤثری در بازسازی نظم مالی ایفا کرد.
اصلاحات پولی دقیقاً چه بود؟
در سال 1954، دولت کره جنوبی بهمنظور مقابله با تورم شدید ناشی از جنگ و هزینههای بازسازی، واحد پولی جدیدی به نام "هوان" (Hwan) را جایگزین "وون" (Won) قدیم کرد؛ با نرخ تبدیل 1 هوان = 100 وون. این تغییر، گامی اضطراری برای مهار تورم و بازسازی اعتماد عمومی به پول ملی بود.
اما این واحد نیز، به دلیل تداوم کسری بودجه، وابستگی به کمکهای خارجی و عدم استقلال بانک مرکزی، در کنترل بیثباتی پولی ناکام ماند. بنابراین، در سال 1962 دولت تصمیم گرفت وون جدید (KRW) را مجدداً به عنوان واحد پول ملی معرفی کند، و در سال 1963، دولت تازهتأسیس پارک چونگهی، با الگوبرداری از ژاپن و با تکیه بر «برنامهریزی توسعهگرا»، سعی کرد پول ملی جدید را در کنار یک بسته کامل از سیاستهای صنعتیسازی، جذب سرمایهگذاری و افزایش انضباط مالی پیادهسازی کند. و اینبار، برخلاف تجربه نخست، موفق شد اعتماد عمومی به نظام پولی را بازسازی کرده و آن را در خدمت اهداف توسعهای قرار دهد. این اقدام در کنار اصلاحات اقتصادی بزرگتر، یکی از اجزای کلیدی تثبیت مالی کشور شد.
چرا اصلاحات ضروری بود؟
در طول جنگ جهانی دوم، شبهجزیره کره، دستخوش تغییراتی بنیادین شد که مسیر تاریخ این منطقه را بهشدت دگرگون ساخت. پیش از وقوع جنگ، کره از سال 1910 تحت اشغال و سلطه کامل امپراتوری ژاپن قرار داشت. ژاپنیها با سیاستهایی سختگیرانه، تلاش کردند فرهنگ، زبان و هویت کرهای را سرکوب و مردم این سرزمین را بطور کامل در ساختار امپراتوری ژاپن ادغام کنند. آموزش به زبان ژاپنی، تغییر اسامی کرهایها به ژاپنی، مصادره زمینها و بهرهکشی از نیروی کار از جمله اقدامات آن دوره بود.
با آغاز جنگ جهانی دوم در سال 1939 و ورود ژاپن به صحنه جنگ در سال 1941، فشار ژاپن بر مردم کره برای مشارکت در ماشین جنگیاش بهشدت افزایش یافت. صدها هزار نفر از مردان کرهای به اجبار در ارتش ژاپن به خدمت گرفته شدند یا در کارخانهها و معادن ژاپن و چین به کار اجباری گمارده شدند.
اما پایان جنگ دوم جهانی در سال 1945، فصل تازهای برای کره گشود، که البته بهجای استقلالی آرام و یکپارچه، آغازگر شکاف و دو دستگی بود. با شکست ژاپن و تسلیم آن در اوت 1945، نیروهای متفقین تصمیم گرفتند برای اداره موقت کره، آن را به دو منطقه نفوذ تقسیم کنند: شمال خط عرضی 38 درجه به کنترل ارتش سرخ شوروی درآمد، و جنوب آن به کنترل ایالات متحده. این تقسیم ظاهراً موقتی بود، اما با شروع جنگ سرد، به رقابت ایدئولوژیک و نهایتاً تقسیم دائمی کره انجامید.
در شمال، شورویها از کیم ایلسونگ حمایت کردند و نظامی کمونیستی پایهگذاری شد؛ در حالی که در جنوب، آمریکا زمینهساز تأسیس جمهوری کره به ریاست لی سینگمان شد. این شکاف سیاسی به تشکیل دو حکومت مستقل و متخاصم در سال 1948 انجامید. در سالهای بعد، این جدایی به جنگ کره (1950–1953) منجر شد، جنگی خونین میان شمال و جنوب با حمایت قدرتهای بزرگ، که وضعیت فعلی دو کره را تثبیت کرد.
در مجموع، دوران جنگ جهانی دوم برای کره دورانی از استعمار، رنج، سرکوب فرهنگی و بهرهکشی نظامی بود. اما شکست ژاپن فرصتی برای پایان سلطه بیگانگان ایجاد کرد؛ هرچند به بهای تقسیم سرزمین و آغاز دورانی تازه از تنش و جدایی که تا امروز ادامه دارد.
بنابراین زمینه اصلاح اول، تورم جنگی، بیثباتی سیاسی، سقوط درآمد ملی و فروپاشی زیرساختهای اقتصادی بود. دولت تلاش داشت با تغییر واحد پول، گامی نمادین برای آغاز بازسازی بردارد. اما فقدان کنترل نقدینگی، فقدان تولید داخلی، و اتکای شدید به کمکهای خارجی موجب شد که هوان نیز بهسرعت دچار کاهش ارزش شود.
در اصلاح دوم در 1963، کره جنوبی وارد مرحلهای تازه شد: ظهور برنامهریزی اقتصادی دولتی، هدایت سرمایهگذاری، و ورود به صنعتیسازی صادراتمحور. در این فضا، بازگشت به وون، همراه با سیاستهای پولی انضباطی، امکان تثبیت واقعی ارزش پول ملی را فراهم کرد.
آثار مثبت این اصلاحات چه بود؟
بازسازی نسبی اعتماد به پول ملی؛ تسهیل مبادلات اقتصادی در دوره بازسازی؛ مقدمهسازی برای ورود به نظام ارزی با ثباتتر؛ و همزمانی با آغاز برنامهریزی توسعهمحور در دهه 60 از دستاوردهای مثبت اجرای این اصلاحات بود.
جمعبندی
از درس کره جنوبی چه باید آموخت؟ درس اصلی تجربه اصلاح پول ملی در کره جنوبی این است که اصلاح پولی، زمانی موفق میشود که بخشی از یک استراتژی جامع توسعهای باشد. حذف صفر یا تغییر واحد پول، اگر در فضای تورم مزمن، نبود رشد بهرهوری، و فقدان اعتماد عمومی انجام شود، تنها صورتی از اصلاح بیفرجام خواهد بود. ایران نیز اگر بهدنبال اصلاح پول ملی است، باید از تجربه کره جنوبی در 1963 بیاموزد که همراهسازی سیاست پولی با انضباط مالی، تقویت تولید داخلی، و حاکمیت نهادی مستقل و پاسخگو اثربخش خواهد بود. در غیر این صورت، اصلاح پول نهتنها پایدار نخواهد بود، بلکه ممکن است انتظارات تورمی را نیز تشدید کند؛ چه اینکه پول ملی، نمادی از اعتماد عمومی، کارآمدی حکمرانی، و یکپارچگی نهادی است. کره جنوبی زمانی به ثبات رسید که حاکمیت با شفافسازی نظام مالی، انضباط پولی، برنامهریزی صنعتی، و اتکای فزاینده به بخش خصوصی درونزا، اقتصاد کشور را در مسیر توسعه قرار داد.
انتهای پیام/