همایش ملی کار؛گفتوگوی اجتماعی یا سالها تکرار بیحاصل

به گزارش خبرگزاری تسنیم، سمیه گلپور ، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران طی یادداشتی در نقد همایش ملی کار نوشت: در دهه اخیر، تعدد همایشهایی چون «همایش ملی کار» و نشستهای مشابه با محوریت مسائل روابط کار، سهجانبهگرایی و ارتقاء بهرهوری نیروی انسانی، بهصورت فزایندهای افزایش یافته است. این همایشها معمولاً با حضور نمایندگان دولت، کارفرمایان و نمایندگان کارگری برگزار میشوند و در قالب سخنرانیها، پنلها و صدور بیانیههایی که بیشتر متاسفانه به دلیل عدم ضمانت اجرا، جنبه تشریفاتی دارد، پایان میپذیرند.
اما آیا این نشستها توانستهاند در عمل سهمی در بهبود شرایط کار و تحقق مطالبات کارگری ایفا کنند؟ پاسخ به این پرسش، ما را با واقعیتی تلخ مواجه میسازد.نخست باید به ریشه فلسفه این گردهماییها بازگشت. در اصل، همایشهای ملی در حوزه کار و روابط کار باید مجالی برای تعمیق گفتوگوی اجتماعی و تعادلبخشی به منافع طرفین باشند. اصل سهجانبهگرایی، برگرفته از مقاولهنامههای سازمان بینالمللی کار، ایجاب میکند که سیاستگذاریها و تصمیمسازیها با مشارکت واقعی هر سه ضلع دولت، کارفرما و کارگر صورت گیرد. اما آنچه در عمل در این همایشها مشاهده میشود، چیزی فراتر از یک «مونولوگ دولتی» نیست؛ سخنرانیهای بدون پشتوانه اجرا، رویکردهایی تکراری و نادیدهانگاری دغدغههای اساسی جامعه کارگری رسمی و بویژه غیر رسمی، و تشکلهای مستقل، نتیجهای جز تکرار کلیگوییها و بیاثر ماندن مصوبات ندارد.
نگاهی گذرا به خروجی همایشهایی چون «همایش ملی کار» در طول سالهای گذشته گویای آن است که نه تنها شاخصهای امنیت شغلی، معیشت، و کرامت انسانی کارگران بهبود نیافته، بلکه در بسیاری از موارد، شکاف میان تصمیمات کلان و واقعیت میدانی بیشتر شده است. با وجود آنکه در بیانیههای پایانی این نشستها همواره بر ضرورت تقویت سهجانبهگرایی، اصلاح قوانین کار، و ارتقاء مشارکت اجتماعی تأکید میشود، در عمل، تشکلهای مستقل کارگری نه تنها سهمی در تدوین سیاستگذاریها ندارند، بلکه در برخی موارد با محدودیتهای قانونی و امنیتی نیز مواجهند.از سوی دیگر، بهنظر میرسد که برای بسیاری از برگزارکنندگان در یک دهه اخیر در دولتهای مختلف این همایشها بیش از آنکه ابزاری برای حل مسئله باشند، ابزاری برای نمایش کارآمدی یا بهرهبرداری سیاسی تلقی میشوند.
وقتی سخنرانان اصلی غالباً مقامات دولتی و مدیران ارشد وابسته به نهادهای اجرایی هستند و فرصت طرح مطالبات جدی و انتقادی به فعالان واقعی کارگری محدود و ضعیف است چگونه میتوان انتظار داشت که نتیجهای واقعی برای بهبود وضعیت کارگران حاصل شود؟برخی مدافعان این نشستها، بر نقش «تداوم گفتوگو» و «اعتمادسازی تدریجی» تأکید دارند.
این دیدگاه، در صورتی پذیرفتنی است که نشانگانی از تغییر در سیاستگذاریها و اقدامات ملموس پس از این نشستها مشاهده شود. اما در حالیکه همچنان مسائلی چون قراردادهای سفید، عدم امنیت شغلی، فقدان پوشش بیمهای کارگران فصلی و ساختمانی، و مقاومت در برابر اجرای کامل قانون کار و بویژه به فراموشی سپردن عمدی ضرورت تدوین و اجرای سند ملی کار شایسته در کشور پابرجاست، نمیتوان بهراستی گفت که گفتوگوها به نتیجهای ملموس انجامیدهاند.
هر چند بواقع تلاشهای علمی مدیران ، محققان و اساتید و بزرگان حوزه کار و تولید که از دیرباز تاکنون در موسسه کار و تامین اجتماعی تحقیقات ارزشمندی ارائه دادند را از نظر دور داشت و باید اذعان کرد که برگزاری همایشها میتواند بستری برای تبادل نظر و طرح دیدگاهها فراهم کند، اما در صورتی که این فضاها از ساختار نمایشی و دولتی رهایی نیابند، و به مشارکت واقعی اجتماعی بدل نشوند، نه تنها کمکی به حل بحرانهای کارگری نمیکنند، بلکه موجب فرسایش سرمایه اجتماعی و تضعیف امید به اصلاح خواهند شد.
سهجانبهگرایی، امری صرفاً شکلی نیست؛ قلب تپنده آن، مشارکت واقعی، شفاف و مستند به منافع واقعی طرفین است. تا زمانی که این جوهره نادیده گرفته شود، همایشهای پرزرقوبرق، تنها بر بستر بحران، نمک خواهند پاشید.به امید روزی که شاهد بهرهمندی جامعه کار و تولید از محتواهای فاخر علمی دانشمندان در حوزه تخصصی کار در کشور عزیزمان باشیم.
انتهای پیام/