گازکشی ۹۸ درصدی خانگی اشتباه بود؟

 گازکشی ۹۸ درصدی خانگی اشتباه بود؟
  آیا گازکشی ۹۸ درصدی به خانه‌های ایرانی، که روزگاری نماد پیشرفت و رفاه بود، اکنون به بزرگ‌ترین خطای استراتژیک انرژی کشور تبدیل شده است یا آنکه این تصمیم همچنان قابل دفاع و ارزشمند است؟

گازکشی ۹۸ درصدی خانگی اشتباه بود؟

به گزارش تابناک، ایران با دستیابی به ضریب نفوذ حدود ۹۸ درصدی در گازرسانی خانگی، یکی از پیشگامان جهانی در این حوزه محسوب می‌شود که بخش‌های وسیعی از مناطق شهری و روستایی را تحت پوشش قرار داده است. این دستاورد نتیجه سرمایه‌گذاری‌های عظیم طی چندین دهه گذشته است که با هدف دسترسی عادلانه به انرژی و بهبود کیفیت زندگی خانوار‌ها انجام شده است.


گازکشی ۹۸ درصدی به منازل در ایران، یکی از دستاورد‌های برجسته زیرساختی کشور طی دهه‌های گذشته، نه‌تنها به‌عنوان یک موفقیت فنی، بلکه به‌عنوان تحول عمیقی در زندگی روزمره مردم شناخته می‌شود. این پروژه عظیم، که بخش‌های وسیعی از مناطق شهری و روستایی را تحت پوشش قرار داده، با سرمایه‌گذاری بیش از ۶۰ میلیارد دلار و احداث بیش از ۳۷۰ هزار کیلومتر خط لوله، دسترسی به انرژی پاک‌تر را برای بیش از ۲۵ میلیون خانوار فراهم کرده است.

پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بهره مندی حداکثری منازل ایرانی از گاز طبیعی

گازکشی گسترده به منازل در ایران، به‌عنوان یکی از بالاترین ضریب نفوذ‌های جهانی، مزایای متعددی به همراه داشته است. از منظر اقتصادی، این پروژه دسترسی به سوخت ارزان را برای خانوار‌ها فراهم کرده و هزینه‌های انرژی را به‌طور قابل‌توجهی کاهش داده است.

بر اساس گزارش بانک جهانی (۲۰۲۳)، هزینه متوسط گرمایش با گاز در ایران برای یک خانوار شهری حدود ۰.۰۳ دلار به ازای هر کیلووات ساعت است، در حالی که استفاده از سوخت‌های جایگزین مانند نفت یا برق می‌توانست این هزینه را تا پنج برابر افزایش دهد. این امر به‌ویژه برای خانوار‌های کم‌درآمد، که ۴۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند (طبق آمار مرکز آمار ایران، ۲۰۲۴)، رفاهی اساسی فراهم کرده است.

از منظر اجتماعی، گازکشی به کاهش نابرابری منطقه‌ای کمک کرده است. مطالعه‌ای از دانشگاه تهران (۲۰۲۲) نشان می‌دهد که اتصال ۸۵ درصد روستا‌ها به شبکه گاز، مهاجرت از مناطق روستایی به شهری را ۱۵ درصد کاهش داده، زیرا دسترسی به انرژی مدرن، کیفیت زندگی را در این نواحی بهبود بخشیده است. این امر به حفظ فرهنگ‌های محلی و کاهش فشار بر کلان‌شهر‌ها منجر شده است. همچنین، از دیدگاه فرهنگی، گازکشی به‌عنوان نمادی از پیشرفت ملی تلقی می‌شود و حس خودکفایی و غرور جمعی را تقویت کرده است. پایان‌نامه‌ای از دانشگاه علامه طباطبایی (۲۰۲۳) اشاره دارد که ۶۸ درصد پاسخ‌دهندگان در یک نظرسنجی، گاز خانگی را عامل اصلی راحتی و ارتقای استاندارد زندگی خود دانسته‌اند.

گازکشی گسترده تأثیرات عمیقی بر فرهنگ روزمره ایرانیان داشته است. یکی از نتایج مثبت، تغییر الگو‌های پخت‌وپز و گرمایش است که به کاهش استفاده از سوخت‌های سنتی مانند چوب و زغال‌سنگ منجر شده است. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی (IEA، ۲۰۲۴) نشان می‌دهد که مصرف چوب برای گرمایش در روستا‌ها از ۳۰ درصد در دهه ۱۹۹۰ به کمتر از ۵ درصد در سال ۲۰۲۵ کاهش یافته، که به حفظ جنگل‌ها و کاهش آلودگی داخلی کمک کرده است. این تغییر، فرهنگ استفاده از انرژی پاک‌تر را ترویج داده و آگاهی زیست‌محیطی را در میان نسل جوان تقویت کرده است.

با این حال، پیامد‌های منفی نیز قابل‌توجه هستند. وابستگی شدید به گاز خانگی، فرهنگ صرفه‌جویی در مصرف انرژی را تضعیف کرده است. تحقیق دانشگاه صنعتی شریف (۲۰۲۱) نشان می‌دهد که یارانه‌های سنگین گاز (حدود ۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴) منجر به مصرف بی‌رویه شده و ۲۵ درصد خانوار‌ها از وسایل گرمایشی غیراستاندارد استفاده می‌کنند که به افزایش خطرات انفجار منجر شده است. از منظر فرهنگی، این وابستگی ممکن است به کاهش انگیزه برای پذیرش فناوری‌های نوین مانند پمپ‌های حرارتی برقی دامن زده باشد، که در کشور‌های توسعه‌یافته به‌عنوان بخشی از هویت مدرن انرژی شناخته می‌شود.

از نظر اجتماعی، گازکشی به تقویت انسجام خانوادگی و اجتماعی کمک کرده است. دسترسی به گاز، زمان صرف‌شده برای تهیه سوخت سنتی را کاهش داده و به‌ویژه زنان، که traditionally مسئول جمع‌آوری سوخت بودند، فرصت بیشتری برای آموزش و فعالیت‌های اجتماعی یافته‌اند. مطالعه‌ای از دانشگاه الزهرا (۲۰۲۳) نشان می‌دهد که نرخ ثبت‌نام دختران روستایی در مدارس پس از گازکشی ۱۲ درصد افزایش یافته، که به کاهش شکاف جنسیتی در آموزش منجر شده است. همچنین، کاهش زمان پخت‌وپز (از ۲ ساعت به ۴۵ دقیقه در روز) به بهبود سلامت خانواده‌ها، به‌ویژه کودکان، کمک کرده است.

با این حال، این سیاست پیامد‌های منفی نیز به دنبال داشته است. افزایش حوادث گازی، که سالانه بیش از ۶۰۰ مورد (طبق آمار وزارت کشور، ۲۰۲۴) گزارش می‌شود، نگرانی‌های اجتماعی را افزایش داده است.

پایان‌نامه‌ای از دانشگاه علوم پزشکی تهران (۲۰۲۲) نشان می‌دهد که این حوادث منجر به ۲۰۰ کشته و بیش از ۱۰۰۰ مصدوم شده که اعتماد عمومی به زیرساخت‌ها را کاهش داده است. همچنین، وابستگی به گاز، جامعه را در برابر قطعاتی مکرر (مانند زمستان ۲۰۲۴ با ۱۵ درصد کاهش عرضه) آسیب‌پذیر کرده و تنش‌های اجتماعی را در مناطق محروم تشدید کرده است.



گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس (۲۰۲۳) نشان می‌دهد که یارانه‌های گاز، معادل ۲۰ درصد درآمد سالانه یک خانوار متوسط، صرفه‌جویی کرده که به بهبود شاخص‌های فقر انرژی کمک کرده است. همچنین، توسعه شبکه گاز، فرصت‌های شغلی در بخش‌های ساخت‌وساز و نگهداری ایجاد کرده و حدود ۱۵۰ هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم (طبق تخمین وزارت نفت، ۲۰۲۴) به وجود آورده است.

با این حال، هزینه‌های کلان این پروژه، که بیش از ۶۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود، فشار مالی شدیدی بر بودجه عمومی وارد کرده است. مطالعه‌ای از دانشگاه صنعتی امیرکبیر (۲۰۲۲) نشان می‌دهد که اتلاف ۷.۵ میلیارد متر مکعب گاز در شبکه (معادل ۴ میلیارد دلار) و سوزاندن ۱۸.۵ میلیارد متر مکعب در فلرها، منابع ملی را هدر داده است.

پیامدهای اقتصادی سیاست گازکشی حداکثری خانگی

با این حال، سیاست گاز کشی حداکثری خانگی با انتقادات گسترده‌ای مواجه شده که آن را یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات استراتژیک کشور در حوزه انرژی می‌داند. استدلال اصلی این است که در بسیاری از کشور‌های پیشرفته، گاز طبیعی به‌جای انتقال مستقیم به منازل، به نیروگاه‌ها هدایت می‌شود تا برق تولید کرده و از طریق شبکه‌های الکتریکی توزیع گردد. این روش به دلیل ایمنی بالاتر، کاهش هزینه‌های زیرساختی، و سازگاری با فناوری‌های نوین، به‌عنوان الگویی کارآمد شناخته می‌شود. در مقابل، ایران با صرف میلیارد‌ها دلار برای توسعه شبکه لوله‌کشی گاز به خانه‌ها و حتی روستا‌های دورافتاده، نه‌تنها با چالش‌های زیست‌محیطی، تلفات جانی و مالی، بلکه با ناترازی فزاینده انرژی و قطعاتی مکرر برق و گاز مواجه شده است.


طبق گزارش مؤسسه مطالعات انرژی دانشگاه استنفورد، تولید گاز طبیعی ایران از سال ۲۰۰۰ با بهره‌برداری از میدان مشترک پارس جنوبی به‌طور چشمگیری افزایش یافته و از ۲۳۰ میلیون متر مکعب در روز به بیش از ۷۵۰ میلیون متر مکعب در روز در سال ۲۰۲۵ رسیده است. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که این میزان تا سال ۲۰۴۰ به ۱۱۵۰ میلیون متر مکعب در روز برسد، اما رشد تقاضای داخلی به دلیل استفاده گسترده در گرمایش خانگی، تولید برق و صنایع پتروشیمی، ظرفیت صادرات یا بازپرداخت گاز به میدان‌های نفتی را محدود کرده است.

این موضوع از ناکارآمدی در مدیریت منابع انرژی حکایت دارد، به‌ویژه زمانی که با کشور‌های دیگر مقایسه می‌شود. برای نمونه، روسیه با وجود داشتن منابع گازی عظیم (بیش از ۳۸ تریلیون متر مکعب ذخایر اثبات‌شده)، ضریب نفوذ گاز خانگی خود را بین ۵۰ تا ۶۰ درصد نگه داشته که به دلیل پراکندگی جغرافیایی گسترده (۱۷.۱ میلیون کیلومتر مربع) و تمرکز بر صادرات گاز (حدود ۲۰۰ میلیارد متر مکعب در سال) قابل توجیه است.

در آمریکا، با ضریب نفوذ ۶۰ تا ۶۵ درصد، استفاده ترکیبی از گاز (برای ۴۸ درصد خانوارها)، برق (۳۵ درصد) و نفت (۱۷ درصد) مدیریت شده و وابستگی به یک منبع واحد کاهش یافته است. کانادا نیز با ۵۵ تا ۶۵ درصد نفوذ، به دلیل آب‌وهوای سرد و استفاده از گاز برای گرمایش (حدود ۶۰ درصد خانوارها)، همچنان از شبکه برق برای بخش‌های دیگر بهره می‌برد. این داده‌ها از گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) و پایان‌نامه‌های دانشگاهی استخراج شده و نشان‌دهنده فاصله ایران از الگو‌های بهینه جهانی است.


از منظر اقتصادی، هزینه‌های مرتبط با لوله‌کشی گاز به منازل در ایران به‌طور قابل‌توجهی بالا بوده است. بر اساس تخمین‌های غیررسمی و گزارش‌های وزارت نفت، دولت ایران از دهه ۱۹۹۰ تاکنون بیش از ۶۰ میلیارد دلار در توسعه شبکه گازرسانی سرمایه‌گذاری کرده که شامل احداث بیش از ۳۷۰ هزار کیلومتر خط لوله بوده است. این رقم می‌توانست برای ارتقای ظرفیت نیروگاه‌ها (که در حال حاضر تنها ۸۵ هزار مگاوات تولید دارند) و شبکه برق (با اتلاف ۱۵ درصدی) به‌کار رود.

مطالعه‌ای از مجله مانارا نشان می‌دهد که اتلاف گاز در شبکه توزیع ایران سالانه حدود ۷.۵ میلیارد متر مکعب است، معادل ۴ میلیارد دلار هزینه برای جایگزینی یا جبران آن. این اتلاف، همراه با خطرات انفجار و گازگرفتگی که سالانه بیش از ۶۰۰ حادثه (طبق آمار وزارت کشور در سال ۲۰۲۴) به دنبال دارد، هزینه‌های غیرمستقیم سنگینی بر اقتصاد و سلامت عمومی تحمیل کرده است. در مقابل، آمریکا با بیش از ۳.۲ میلیون مایل خط لوله گاز، ۴۰ درصد از برق خود را از گاز تأمین می‌کند و با سرمایه‌گذاری در شبکه‌های هوشمند، اتلاف را به کمتر از ۵ درصد رسانده است. این مقایسه نشان می‌دهد که تمرکز بر تولید متمرکز برق می‌تواند هزینه‌ها را کاهش داده و ایمنی را افزایش دهد.

ظرفیت تولید برق ایران از سال ۱۹۹۰ با نرخ متوسط ۲.۴ گیگاوات در سال رشد کرده، اما تقاضا با ۹.۱ تراوات ساعت در سال افزایش یافته که شکافی ۳۰ هزار مگاواتی در پیک مصرف (۸۰ هزار مگاوات در تابستان ۲۰۲۵) ایجاد کرده است. این ناترازی منجر به استفاده از سوخت‌های جایگزین مانند مازوت شده که سالانه ۱۲.۵ میلیارد دلار هزینه و آلودگی ۷۰ میکروگرم بر متر مکعب PM۲.۵ در شهر‌ها را به دنبال دارد. گزارش بانک جهانی (۲۰۲۴) نشان می‌دهد که تنها ۴ میلیون کنتور هوشمند (کمتر از ۱۰ درصد خانوارها) نصب شده، در حالی که نصب کامل آنها می‌توانست مصرف را ۱۵ درصد کاهش دهد. این عقب‌ماندگی، همراه با سوزاندن ۱۸.۵ میلیارد متر مکعب گاز در فلر‌ها (طبق IEA)، نشان‌دهنده ضعف در مدیریت منابع است که ریشه در تمرکز بیش از حد بر گاز خانگی دارد.

مقایسه با مدل‌های موفق جهانی نشان می‌دهد که انتقال به سیستم متمرکز بر تولید برق می‌تواند راه‌حلی پایدار باشد. در کشور‌های اروپایی مانند آلمان، بیش از ۵۵ درصد گاز برای تولید برق (با راندمان ۶۰ درصد در توربین‌های مدرن) استفاده می‌شود و تلفات شبکه و خطرات خانگی به حداقل (کمتر از ۰.۵ درصد حوادث) رسیده است.

پایان‌نامه‌ای از دانشگاه فنی مونیخ پیشنهاد می‌کند که ایران با سرمایه‌گذاری ۲۰ میلیارد دلار در توربین‌های گازی مدرن و شبکه‌های هوشمند، می‌تواند بهره‌وری را تا ۳۵ درصد افزایش دهد و ۵۰ هزار مگاوات به ظرفیت برق اضافه کند. این تغییر نه‌تنها هزینه‌های جاری (که در حال حاضر سالانه ۸ میلیارد دلار برای یارانه انرژی است) را کاهش می‌دهد، بلکه ایران را برای آینده‌ای آماده می‌کند که انرژی‌های تجدیدپذیر (پیش‌بینی ۲۵ درصد از سبد انرژی تا ۲۰۵۰) و برقی‌سازی حمل‌ونقل (با ۵ میلیون خودرو برقی تا ۲۰۳۵) نقش کلیدی خواهند داشت. آژانس بین‌المللی انرژی پیش‌بینی کرده که تقاضای برق جهانی تا ۲۰۵۰، ۵۰ درصد افزایش یابد و تکیه بر گاز خانگی ممکن است ایران را از این تحولات عقب نگه دارد./ کریم رامه

نظر شما چیست؟ گاز کشی خانگی 98 درصدی به منازل ایرانیان، یک تصمیم درست است یا غلط؟ چرا؟

اتفاقات روز جامعه را اینجا بخوانید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها