داستان‌های کوتاه و زیبایی که باید بشنوید/ منطق الطیر عطار، بخش 5؛ حکایت میخکوب‌کننده کبک و هُدهُد/ تنها راز رسیدن به اوج از زبان هدهد

داستان‌های کوتاه و زیبایی که باید بشنوید/ منطق الطیر عطار، بخش 5؛ حکایت میخکوب‌کننده کبک و هُدهُد/ تنها راز رسیدن به اوج از زبان هدهد
  ساعدنیوز: در ادامه با حکایت پنجم منطق الطیر عطار ( سفر پرندگان بسوی سیمرغ) همراه ما باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعد نیوز، فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (540 - 618 قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال 540 هجری برابر با 1146 میلادی در نیشابور زاده شد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده‌است.

حکایت هدهد و کبک

در این داستان مکالمه بین هدهد و کبک و همچنین حکایت سلیمان و نگین انگشتری او را میشنوید. حکایت آموزنده و عرفانی کبک در داستان سیمرغ | منطق الطیر شیخ عطار نیشابوری ( قسمت 5 ) منطق‌الطیر از مثنوی‌های تمثیلی عرفان اسلامی به‌شمار می‌آید. مراحل و منازل در راه پوییدن و جُستن عرفان یعنی شناختن رازهای هستی در منطق‌الطّیر عطار هفت منزل است. او این هفت منزل را هفت وادی یا هفت شهر عشق می‌نامد. هفت وادی به‌ترتیب چنین است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر که سرانجام به فنا می‌انجامد. در داستان منطق‌الطّیر، گروهی از مرغان برای جستن و یافتن پادشاهشان سیمرغ، سفری را آغاز می‌کنند. در هر مرحله، گروهی از مرغان از راه بازمی‌مانند و به بهانه‌هایی پا پس می‌کشند، تا این‌که پس از عبور از هفت مرحله، از گروه انبوهی از پرندگان تنها «سی مرغ» باقی می‌مانند و با نگریستن در آینه حق درمی‌یابند که سیمرغ در وجود خود آن‌هاست. در نهایت با این خودشناسی مرغان جذب جذبهٔ خداوند می‌شوند و حقیقت را در وجود خویش می‌یابند.

حکایت کبک و هدهد

خلاصه داستان کبک و هدهد

در منطق‌الطیر عطار نیشابوری، حکایت کبک و هدهد داستانی است که در آن کبک با اشتیاق به جستجوی گوهر و عشق به آن، در رنج و سختی‌های فراوان می‌افتد. هدهد، به عنوان راهنما، او را به سوی سیمرغ و حقیقت هدایت می‌کند. این حکایت نمادی از تلاش انسان برای رسیدن به کمال و رهایی از تعلقات دنیوی است.

خلاصه داستان:

کبک با اشتیاق فراوان به گوهر، در جستجوی آن در دل کوه‌ها و سنگ‌هاست. او از سختی‌ها و رنج‌هایی که در این راه می‌بیند، شکایت دارد و معتقد است که عشق به گوهر او را از مسیر اصلی دور کرده است. در این میان، هدهد با او سخن می‌گوید و او را به سوی سیمرغ، که نماد حقیقت و کمال است، راهنمایی می‌کند. هدهد به کبک می‌گوید که عشق به گوهر، در واقع یک رنگ است و حقیقت در پشت این رنگ پنهان است. او همچنین به کبک می‌گوید که اگر این رنگ از بین برود، تنها سنگی باقی می‌ماند. هدهد به کبک پیشنهاد می‌کند که از این عشق دنیوی دست بکشد و به سوی حقیقت پرواز کند.

کبک در نهایت با شنیدن سخنان هدهد، به تفکر وامی‌دارد و درمی‌یابد که باید از تعلقات مادی رها شود و به سوی حقیقت پرواز کند.

مفاهیم کلیدی حکایت:

  • کبک:

    نماد انسان در جستجوی معنویت و حقیقت است که در ابتدا در دام تعلقات دنیوی گرفتار می‌شود.

  • گوهر:

    نمادی از آرزوها، خواسته‌ها و تعلقات مادی انسان است.

  • هدهد:

    نماد راهنما و مرشد معنوی است که انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

  • سیمرغ:

    نماد حقیقت، کمال و وحدت وجود است.

  • سنگ:

    نمادی از مادیات و تعلقات دنیوی است که انسان را از حقیقت دور می‌کند.

نکات مهم:

  • این حکایت به ما می‌آموزد که عشق به گوهر (تعلقات دنیوی) می‌تواند انسان را از مسیر اصلی دور کند و در رنج و سختی بیندازد.

  • هدهد با سخنان خود، کبک را به تفکر وامی‌دارد و او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

  • این حکایت به ما یادآوری می‌کند که برای رسیدن به کمال و وحدت وجود، باید از تعلقات مادی رها شویم و به سوی حقیقت پرواز کنیم.

  • نکته مهم دیگر این است که هر چیزی که رنگ و لعاب ظاهری دارد، ممکن است ما را از حقیقت دور کند.

منبع ویدیو: یوتیوب آفتاب قصه های فارسی


مطالب خواندنی سبک زندگی را در خوشه خبر از دست ندهید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار