زیباترین شعر سهراب سپهری با صدای ماندگار خسرو شکیبایی، آرامشی که دل را می‌لرزاند + ویدئو /هر کجا هستم،باشم آسمان مال من است....

زیباترین شعر سهراب سپهری با صدای ماندگار خسرو شکیبایی، آرامشی که دل را می‌لرزاند + ویدئو /هر کجا هستم،باشم آسمان مال من است....
  ساعدنیوز: در این فیلم دکلمه شعر نو سهراب سپهری "صدای پای آب" با صدای زیبای خسرو شکیبایی را گوش کنید و برای چند دقیقه ای از زندگی دور شوید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، خسرو شکیبایی در فروردین ماه 1323 در خیابان مولوی تهران متولد شد. وی که یکی برجسته ترین هنر پیشه های سابق ایرانی است تا قبل از انقلاب فقط در تئاتر به ایفای نقش می پرداخت. خسرو بازیگری را از تئاتر در سن 19 سالگی آغاز کرد و پس از آن فیلم های سینمایی و تلویزیونی زیادی را بازی کرد. ماندگار ترین نقش خسرو شکیبایی ، حمید هامون بود که در فیلم هامون اجرا کرد و پس از آن فیلم های زیادی را در قالب این کاراکتر اجرا کرد.

خسرو شکیبایی در ساعت 5 صبح روز جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی بر اثر ایست قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. او مدت‌ها از عارضه دیابت و همچنین سرطان کبد رنج می‌برد.


سهراب سپهری (15 مهر 1307 – 1 اردیبهشت 1359) شاعر، نویسنده و نقاش بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌است.

و حال شب شده بود

چراغ روشن بود و چای می خوردند
_ چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی؟
_ چقدر هم تنها!
_ خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
_...دچار یعنی
_ عاشق...
_و فکر کن که چه تنهاست ، اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد!
_چه فکر نازک غمناکی!
_ و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
_ خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه آن هاست
_ نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگرچه منحنی آب بالش خوبی است ، برای خواب دلاویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد
و عشق سفر به روشنی اهتزاز خلوت اشیاست
و عشق صدای فاصله هاست ، صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
_ نه ، صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند و با شنیدن یک "هیچ" می شوند کدر
همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیه ها روی نور می خوابند
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز
و او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را به آب می بخشند
و خوب می دانند ، که هیچ ماهی هرگز هزار و یک گره رودخانه را نگشود
و نیم شب ها با زورق قدیمی اشراق ، در آب های هدایت روانه می گردند
و تا تجلی اعجاب پیش می رانند
_ هوای حرف تو ، آدم را عبور می دهند از کوچه باغ های حکایت
و در عروق چنین لحنی
چه خون تازه محزونی

حیات روشن بود و باد می آمد
و خون شب جریان داشت در سکوت دو مرد

سهراب سپهری


برای مطالب سبک زندگی در خوشه خبر کلیک کنید

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها