«بزرگترین هنر مادر، انسانسازی است»؛ گفتوگوی خواندنی با فرخنده گلافشان، همسر اول استاد شجریان

به گزارش سرویس هنر و رسانه پایگاه خبری ساعدنیوز، فرخنده گلافشان، بانویی که در سایه نام بزرگی چون محمدرضا شجریان کمتر از او سخن گفته شده، خود داستانی پنهان و درخشان از مهر، مادرانگی و همراهی در دل تاریخ موسیقی ایران دارد. او نهتنها همسر نخست استاد شجریان است، بلکه مادری است که در سکوت و آرامش، بذر عشق و استعداد را در دل همایون شجریان پروراند؛ بیآنکه خود را در قاب شهرت بگنجاند. این گفتوگو دریچهای است نادر و صمیمی به درون دنیای او؛ زنی که نه با ساز و آواز، بلکه با محبت و ایثار، نقشی بیبدیل در تربیت یکی از ماندگارترین چهرههای موسیقی معاصر ایران ایفا کرده است.
گفتوگو با فرخنده گلافشان، همسر اول محمدرضا شجریان
پیش از ازدواج به چه هنرهایی علاقهمند بودید؟
پیش از ازدواج به هنر گلسازی علاقه داشتم و به آن میپرداختم. اما پس از ازدواج، به دلیل مسئولیتهای زندگی مشترک و نقشهایی که در مقام همسر و مادر داشتم، دیگر نتوانستم آن را ادامه دهم.
آیا خانوادهتان با فعالیت هنری شما مخالفتی داشتند؟
خیر، خانوادهام هیچگونه مخالفتی با هنر و فعالیتهای هنری من نداشتند.
دلیل اصلی ادامه ندادن فعالیت هنریتان چه بود؟
واقعیت این است که در جریان زندگی، مسئولیتهایی بر دوش زن، بهویژه در مقام مادر قرار میگیرد که گاهی مهمتر از هر هنر دیگری است. به باور من، بزرگترین هنر یک مادر، انسانسازی است.
پس از ازدواج و ورود به زندگی با استاد شجریان، آیا گرایشهای هنری شما دستخوش تغییر شد؟
آنچه اهمیت دارد این است که اگرچه من در هنر موسیقی نقشی نداشتم، اما عشق و مهر مادریام تأثیر زیادی در پرورش استعدادهای همایون داشت. ژن هنری از سوی پدر به او منتقل شد و من کوشیدم با محبت مادری، آن را شکوفا سازم.
در جوانی آرزو داشتید همایون چه مسیری را انتخاب کند؟
آرزوی من و پدرش این بود که همایون بتواند به عنوان یک هنرمند، دین خود را به جهان ادا کند و مایه افتخار مردم ایران شود.
آیا همایون تنها پسر شماست؟ شما دوست داشتید فرزند پسری داشته باشید؟
برای هیچ مادری فرقی نمیکند که فرزندش دختر باشد یا پسر. اما پس از داشتن سه دختر، احساس میکردم جای یک پسر در خانوادهام خالی است.
چه زمانی متوجه استعداد هنری همایون شدید؟
در حدود چهار یا پنج سالگی، اولین بارقههای استعداد هنری همایون در ریتمنوازی نمایان شد. پس از آن، نزد استاد فرهنگفر شاگردی کرد. او در کلاسهای استاد دادبه نیز تصنیفهایی را فرا میگرفت و زیر نظر پدرش اجرا میکرد. حتی ما چند نمونه از آنها را ضبط کردهایم. با وجود شیطنتهای کودکانه، علاقهاش به موسیقی و تقلید صداها کاملاً مشهود بود. دخترانم نیز مستعد بودند، اما هیچگاه به صورت رسمی فعالیتی ارائه ندادند.
چه کسی استعدادهای او را کشف کرد؟
کشف آن دشوار نبود. علاقهاش به ریتم و موسیقی روزبهروز پررنگتر میشد. پدرش برایش یک تنبک تهیه کرد و اصولی تشویقش کرد. آموزش آواز را هم پدرش آغاز کرد.
واکنش شما چه بود؟
احساس غرور میکردم و خود را موظف میدانستم که هر آنچه در توانم هست برای تحقق اهدافش انجام دهم.
آیا شما ترجیح میدادید همایون به شاخهای دیگر از هنر بپردازد؟
مگر فرزند باید آنچه را که پدر و مادر میپسندند دنبال کند؟ استعداد، مسیر خود را انتخاب میکند. همایون به مسیر پدرش کشیده نشد، بلکه به فرمان نهاد خویش حرکت کرد. هنر، چیزی نیست که بتوان آن را تزریق کرد.
با توجه به اینکه همایون مدتی فقط ساز مینواخت و نمیخواند، آیا شما اصراری برای خوانندگی او داشتید؟
خیر، همانطور که گفتم او تحت تعلیم پدرش بود و تصمیمگیری درباره اجرا برعهده خودش و پدرش بود.
آیا در کنسرتهای همایون شرکت کردهاید؟
بله، در هر کنسرتی که امکانش را داشتم، حتماً شرکت میکردم.
کدام قطعه از آثار همایون را بیشتر دوست دارید؟
همه آثارش را دوست دارم.
تا به حال به او نگفتهاید که قطعهای برای مادر بخواند؟
وقتی او میخواند، برای همه میخواند، برای من هم، برای همه مردم. گاهی هم دلنوشتههایی دارد که تنها برای دل من است. هنر سفارشی نیست. او ارزش مادر را خوب میداند و شاید روزی آن را بیان کند.
آیا دوست دارید نوهتان از همایون، موزیسین شود؟
دوست دارم در هر مسیری که انتخاب میکند، موفق و مؤثر باشد؛ چه موسیقی باشد، چه عرصهای دیگر.
از همسر همایون چه انتظاری دارید؟ آیا این انتظارات برآورده شدهاند؟
بسیار سپاسگزارم از او که با مهربانی و آرامش، همسری شایسته برای همایون است. انتظارم این است که هر دو پشتیبان و همراه واقعی یکدیگر باشند.
برخی میگویند ارتباط مادر و پسر، حتی پس از ازدواج هم ویژه میماند. شما چه احساسی دارید؟
احساسی که من دارم، غرور است، نه حسادت.
آیا نگران کمرنگ شدن رابطه عاطفی با فرزندتان نیستید؟
هر نفس همایون برای من زندگی است. هر زمان صدایش را میشنوم، در قلب من حضور دارد. پیوند مادر و فرزند، عشقی دارد که هیچگاه کمرنگ نخواهد شد.
همایون چند وقت یک بار به شما سر میزند؟
اگر فرصتش را داشته باشد، هر روز؛ در غیر این صورت هر زمانی که بتواند. خوشحالم که به آرزوهایم رسیدهام. آرزوی من، افتخار کردن به فرزندانم بود.
در پایان این گفتوگو، آنچه روشن و درخشان باقی میماند، نه فقط تصویر مادری فداکار و عاشق، بلکه نمادی از زنانگی آگاهانه در سایه هنر و تاریخ است. فرخنده گلافشان، بیآنکه در پی دیده شدن باشد، سهمی بزرگ در شکلگیری یکی از نابترین صداهای موسیقی ایران دارد. از صدای همایون تا نفسهای مادریاش، پیوندی است که نه تنها در خاطرات او، بلکه در جان هر شنوندهای ردپایی از مهر و ماندگاری به جا میگذارد. گفتوگویی که ثابت میکند پشت هر هنرمند بزرگ، دلی بزرگتر ایستاده است.