مرور ماجرای تلخ آوا؛ گریههای سوزناک پدر و امیدهایی که پرپر شد + فیلم

به گزارش سرویس حوادث پایگاه خبری ساعدنیوز، در پاییز سال 1402، قلب ایران با شنیدن داستان دردناک آوا قهرمانی، دختر چهارساله ارومیهای، به درد آمد. آوا، کودکی معصوم که قربانی شکنجههای بیرحمانه نامادریاش شد، پس از تحمل روزها درد و رنج در بیمارستان شهید مطهری ارومیه، سرانجام در سوم دیماه 1402 برای همیشه چشم از جهان فروبست. این تراژدی تلخ، نهتنها خانواده آوا، بلکه میلیونها ایرانی را در غم و اندوه فرو برد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که فیلمی تکاندهنده از دوربین مداربسته خانهای در ارومیه در فضای مجازی منتشر شد. در این ویدئو، نامادری 27 ساله آوا دیده شد که او را با خشونت از پلههای ایوان به حیاط پرت کرد. این صحنه وحشتناک، که نشاندهنده شدت آزار و اذیت این کودک بود، موجی از خشم و ناراحتی را در میان مردم برانگیخت. پدر آوا، که برای کار به تبریز رفته بود، پس از اطلاع از وضعیت دخترش به سرعت به ارومیه بازگشت و با بررسی دوربینهای مخفی خانه، از شکنجههای هولناک نامادری آگاه شد.
آوا، که بر اثر ضربات شدید دچار مرگ مغزی شده بود، حدود دو هفته در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری بود. پزشکان از همان ابتدا امیدی به بهبودی او نداشتند، اما پدرش، که در گوشهای از بیمارستان در انتظار معجزه بود، بارها با گریه از مردم خواست برای زنده ماندن دخترش دعا کنند. ویدئویی از گریههای سوزناک او مقابل بیمارستان، که در آن با صدایی شکسته از امیدهایش برای بهبودی آوا سخن میگفت، به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و قلبها را لرزاند.
حسین مجیدی، دادستان مرکز استان آذربایجان غربی، بلافاصله پس از انتشار خبر، دستور بازداشت نامادری را صادر کرد. این زن، که به اتهام ضرب و جرح عمدی و شروع به قتل بازداشت شده بود، به بند نسوان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد. پدر آوا در گفتوگو با رسانهها، خشم و اندوه خود را پنهان نکرد و گفت: «اگر قانون از من حمایت نکند، خودم عدالت را اجرا میکنم. من قصاص قاتل دخترم را میخواهم.»
در میان این غم بزرگ، بحث اهدای عضو آوا نیز مطرح شد، اما خانوادهاش به شدت با آن مخالفت کردند. یکی از بستگان آوا در این باره گفت: «این بچه آنقدر شکنجه شده بود که دلمان نمیآمد با اهدای عضو، بدن زخمیاش دوباره درد بکشد.»
مرگ آوا نهتنها یک فاجعه خانوادگی، بلکه هشداری بود برای جامعه درباره اهمیت نظارت بر کودکان در محیطهای خانوادگی و لزوم برخورد قاطع با کودکآزاری. این ماجرا، که با گریههای تلخ پدر و امیدهای پرپرشدهاش در یادها ماند، درس بزرگی بود که هیچ کودکی نباید قربانی بیتوجهی یا خشونت شود.