عجیب ترین شعر معروف به لکنت زبان از حکیم قاآنی شیرازی، شاعر دوره قاجار که امیرحسین مدرس بطرز باورنکردنی زیبا بجا آورد و بقیه مات و مبهوت ماند + ویدئو / پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن....

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی فرزند محمدعلی گلشن از شعرای نامدار عهد قاجار است. وی در سال 1223 هجری قمری در شیراز متولد شد، تحصیلات مقدماتی را در همان شیراز گذراند. او در اوان جوانی عازم مشهد شد تا در آنجا به ادامهٔ تحصیل بپردازد. در سفر به تهران شعری در مدح فتحعلی شاه سرود و از وی لقب مجتهد الشعرا گرفت. قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقهٔ سرشاری داشت. او با زبانهای فرانسه و انگلیسی نیز تا حد زیادی آشنایی داشت. همچنین در ریاضیات، کلام و منطق نیز استادی مسلم به شمار میرفت. دیوان اشعار وی بالغ بر بیست هزار بیت است. او کتابی به نام پریشان به سبک گلستان در نثر نگاشت. قاآنی در سال 1270 هجری قمری در تهران وفات یافت و درحرم حضرت عبدالعظیم مدفون شد.
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن
میشنیدم که بدین نوع همی راند سخن
کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک
وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت
صصصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن
طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن
گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن
ممیخواهی مممشتی به ککلت بزنم
که بیفتد مممغزت ممیان ددهن
پیرگفتا وووالله که معلومست این
که که زادم من بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون
گگگنگ و لالالالم به خخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصصدبار ششکر
که برستم به جهان از مملال و ممحن
مممن هم گگگنگم مممثل تتتو
تتتو هم گگگنگی مممثل مممن
در این شعر، پیرمردی لال در صبح به یک کودک میگوید که صدایش به خاطر زلف و چهرهی کودک روشن و تاریک میشود. کودک از پیرمرد میخواهد که به او تقلید نکند و تهدید میکند که ممکن است به او ضربه بزند. پیرمرد توضیح میدهد که او 83 سال دارد و همچنان لال است. کودک با خوشحالی از خدا تشکر میکند که به دنیا آمده و میگوید که او هم مانند پیرمرد لال است. این شعر به نوعی گفتگو بین نسلها و انعکاس حال و روز انسانها را نشان میدهد.