غمگین ترین متن برای فوت دوست یا رفیق صمیمی

متن غمگین برای فوت رفیق یا دوست
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام
ضایعه درگذشت … مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم
خداوند متعال روح پاکش رابا مولایش علی «ع» محشور نماید
و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید
خداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود :
و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون
**********
از وقتی رفتی شبیه شمع شدم.
یک قطره اشک من میریزم، یک قطره اشک شمع میریزد.
او با شعله میسوزد. من بی شعله و آرام.
او آتشی بر سر و من آتشی در دل
خلاصه که نیسیتی و شبیه شمع شده ام در نبودنت.
شمع تمام می شود و شعله اش خاموش؛ من هم….
نگاه کن دوست من! ببین همه برایت یک دست مشکی پوشیده اند. این همه رنگ! چرا مشکی؟ ببین حتی در و دیوار هم رخت عزا بر تن کرده. نگاه کن همه دارند غصه نبودنت را میخورند؛ تو که میگفتی کسی نگاهت نمیکند. بلند شو و ببین چقدر همه دنبالت میگردند. تو که اینقدر ناگهانی رفتی، چرا حواست به من نبود؟ چرا با من خداحافظی نکردی. تو که اهل سلام بودی، تو که اهل خداحافظی نبودی! الان کجایی با معرفت ترین دوست من؟
*******
یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم
گردش به حریم با صفایت بکنم
آشوب دلم به من چنین فرمان داد
در سجده بیفتم و دعایت بکنم
*******
بی تو زندگی ام را چه کنم؟
بی تو با خاطره هایت چه کنم؟
بی تو درد سکوت را چه کنم؟
بی تو از دست بغض ها چه کنم؟
بی تو با این همه خیابان چه کنم؟
خودت بگو… بی تو چه کنم؟
*******
عرض تسلیت حقیر را بپذیرد
در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستن صبری می خواهد عظیم
برای شما و خانواده محترمتان صبر و شکیبایی
و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم .
فقدان ….بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت.
*******
میخواهم برایت نامه ای بنویسم. نامه ای که میدانم میخوانی و من هرگز نمیبینم. نامه ای که میدانم میخوانی و هرگز پاسخی از آن دریافت نخواهم کرد. اشکالی ندارد. من میگویم و تو بشنو.
« سلام رفیق! حال همه ما خوب است اما تو خوبی حال من یکی را باور نکن!»
*******
شبی از سوز دل گفتم قلم را
بیا بنویس غم های دلم را
گفتا برو بیمار عاشق
ندارم طاقت این همه غم را
**********
از دردهای کوچک است که آدم می نالد. ضربه که سهمگین باشد، تیر که مستقیم قلبت را نشانه برود، لال میشوی. آنقدر مبهوت میشوی که نمیدانی باید چه کنی. هنوز هم نمیدانم باید چه کنم. این ضربه ای که خوردم از کجا بود؟ خودمانیم رفیق، فکر یک روز نبودنت را هم نمیکردم، خوب غافلگیرم کردی! هنوز یادم هست قبلا وقتی قرار بود ببینمت، همیشه زودتر از من میرسیدی، همیشه گوشه ای پنهان میشدی و تا میرسیدم جلویم میپریدی و انگار عادت شده بود برایم که باید از این حرکت تو جا بخورم. بگذار ببینم…. نکند این بار هم گوشه ای پنهان شده ای؟ نکند این بار منتظر مانده ای من پیدایت کنم؟ نکند من دیر کرده باشم؟ کاش همین الان باز هم از گوشه پنهانی ات ناگهان بیرون بیایی، قول میدهم بیشتر از همیشه بترسم.
*******
ز هجران تو پرپر می زند دل
ز دل تنگی به هر در می زند دل
چو بلبل در فراق رویت ای گل
به دیوار قفس سرمیزند دل
**********
نشسته ام گوشه ای رو به روی باغ. چشم دوخته ام به باغ بی برگی که درختانش چنان خوابیده اند که انگار هرگز بیدار نخواهند شد. درست مثل تو! همه میدانند زمستان بار و بندیلش را جمع میکند و میرود، درخت ها دوباره بیدار میشوند. کاش باز هم میتوانستم بنویسم «درست مثل تو!».
*******
شاید هم داستان چیزی بیشتر از این باشد که من میبینم. شاید من در خزان اسیرم و تو بهار را چشیده ای. کاش می آمدی و کمی از روزگارت برایم میگفتی. یادت هست چقدر باهم گپ میزدیم؟ چقدر سنگ صبورم بودی، سنگ صبورت بودم؟ کاش باز هم می آمدی تا آن دورهمی کوچک رفیقانه را برپا کنیم، من به با تو بودن راضی ام، حتی اگر در خواب باشد!
من و یار و دل دیوانه بساطی داشتیم؛ این عقل نبود که سفره ما را بر هم زد. روزگار بود. از که گله کنم؟ اصلا گله هایم را نزد چه کسی ببرم؟ آمد، رفیق شد، ماند، همراه شد، سنگ صبور شد. دمی ماند کنارم، مست عطر خوش حضورش که شدم، رفت!
مرگ عجیب است، راز آلود است. آنی که میرود میشود آزاد و فارغ از هر آن که مانده، نمیدانم آن هایی که میروند، میبینند غصه هایی که در نبودنشان بر دل مینشیند؟ میبینند کسانی که دل به آن ها بسته بودند؟ آن هایی که میروند شاید پا میگذارند به دنیایی بهتر؛ آنقدر بهتر که می ارزد این فراموشی.
**********
روزی که رفتی از کنارم نمیدانی این خانه چه حال و هوایی داشت
نمیدانی حرف زدن با در و دیوار به جای تو چه حالی داشت
آخر همه رفتند و من ماندم و سکوتی سرد و تنها کسی که مرا تنها نگذاشت غم بود
*******
زدم فریاد خدایا این چه رسمی است
رفیقان را جدا کردن هنر نیست
رفیقان قلب انسانند خدایا
بدون قلب چگونه می توان زیست؟
**********
دلتنگت بودم، خسته بودم، کم داشتمت
اما جز پناه بردن به سنگ مزارت کاری از من بر نمی آید
من نمیتوانم کاری جز غصه خوردن انجام دهم
اما برای تو دعا میکنم در بهشت زندگی کنی
**********
درگذشت « نام درگذشته » چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می نشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره ای جز تسلیم و رضا نیست
این ماتم جانگداز رابه خانواده ارجمند تان صمیمانه تسلیت عرض نموده
و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات طلب می کنم
*******
پرنده آزاد را دیده ای؟
حالا فکر کن او را در قفس بیندازند.
تو بگو قفسش اندازه تمام دنیا باشد، آخر قفس است. دیگر رویای پریدن ندارد.
دل من با تو پرنده ای آزاد بود
رفتی و دلم در قفس گیر افتاد.
*******
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
*******
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
*******
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد
گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد
همه رفتند از این خانه بجز غم
باز این یار قدیمی چه وفایی دارد
*******
زدم فریاد خدایا این چه رسمی است ، رفیقان را جدا کردن هنر نیست ، رفیقان قلب انسانند خدایا ، بدون قلب چگونه می توان زیست.
*******
امروز روز آخر هست
فراموشت میکنم
دیروز هم روز آخر بود
هر روز من
به بهت زدگی می گذرد
من هر روز فراموشت میکنم
اما چه فایده که با هر طلوع خورشید
دوباره تمام من میشوی
مرگ هم تو را از خاطرات و ذهن من پاک نخواهد کرد
******
من امشب از فراق یار میگریم بسان عاشقان زار میگریم ، رفیق نیمه راه شد یار دیرینم ، دلم افسرده است بسیار میگریم.
*******
غم از تو
اشک از من
خواب از تو
شب بیداری از من
نبودن از تو
ماندن و سوختن از من
مرگ از تو
زندگی با غم نبودنت از من
*******
میگویند زندگی آدم قبل از مرگ جلوی چشمانش مرور میشود.
بگو ببینم رفیق مرا دیدی؟
شادی هایمان را دیدی؟
دیدی چقدر حالم با تو خوب است؟
دیدی بی تو بی رفیق و تنها هستم.
راستش را بگو: به خدا نگفتی تو را به من برگرداند؟
برای دلنوشته، پست اینستاگرام، استوری یا حتی مراسم ختم
رفیق رفتی و دلم جا موند...
انگار نصف منو با خودت بردی،
تو رفتی، ولی خاطراتت هنوز توی هر گوشهی دلم نفس میکشه...
رفیق خوبم، نبودنت یعنی سکوتی که هیچ فریادی نمیشکنه،
یعنی دلی که بیتو حتی واسه تپیدن خستهست...
رفاقتت شیرین بود، رفتنت تلختر از هر زخمی...
کاش خواب بود، کاش بیدار میشدم و دوباره میخندیدی...
دلم برای خندههات تنگ شده...
برای اون لحظههایی که دنیا با بودن تو آسونتر بود.
رفیق، بدون تو نفس کشیدن هم درد داره...
هرجا میرم یه خاطره از تو هست،
اما خودت نیستی...
و این نبودن، داره کمکم منو از پا میندازه...
رفیق عزیزم...
تو رفتی و من موندم با یه آسمون گریه،
با دلی پر از حرفای نگفته...
مرگ، تو رو از من گرفت،
ولی نمیتونه خاطراتت رو از قلبم پاک کنه...
تو همیشه با منی، حتی توی این سکوت سنگین نبودنت...
رفیق، دلتنگی اسم کوچیک این روزای منه…
بهخدا سخت میگذره بیتو...
کاش زمان عقب میرفت،
تا دوباره یه بار دیگه با هم میخندیدیم،
یه بار دیگه با هم حرف میزدیم...
تو رفتی، ولی هنوز صدای خندههات تو گوشمه،
کاش فقط یه لحظه برمیگشتی...
هیچکس جای تو رو نمیگیره...
هیچکس اون رفیقِ بیتکلفِ دلپاکی که تو بودی نمیشه.
بعد از رفتنت، دیگه هیچچی سر جاش نیست...
نه دل، نه حال، نه زندگی...
آسمون یه ستاره کم داشت که تو شدی...
ولی زمین یه آدم حسابی کم آورد...
رفیق یعنی کسی که با بودنش دنیا قشنگتره،
و با نبودنش، زندگی یه رنگ خاکستری بیروحه...
رفیق جون، بدون تو همه چی بیمعناست،
سکوت، تاریکی، و دلتنگی شده مهمون همیشگی قلبم...
یه عمر رفاقت، یه لحظه جدایی...
چطور کنار بیام با نبودنت، وقتی هنوز صدات تو ذهنمه؟
ای کاش بهت میگفتم چقدر دوستت دارم،
قبل از اینکه دیر بشه... خیلی دیر...
رفیق خوبم، جات همیشه تو دل منه،
هیچکس نمیتونه پر کنه جای خالی تو رو...
به خدا دلم برات یه ذره شده...
کاش یه بار دیگه برگردی، فقط یه بار...
رفیق قدیمیم، هنوز به نبودنت عادت نکردم،
و شاید هیچوقت نکنم...
امیدوارم مطالب ارائه شده مفید باشد و با استفاده از این متن و تصویر ها غم دلتان را گویا باشید.