به گزارش رکنا، رویا، دختر ۷ ساله‌ای که هنوز دنیای کودکی‌اش را تمام و کمال تجربه نکرده بود، قربانی یکی از نخستین و تکان‌دهنده‌ترین پرونده‌های جنایی ایران شد. پرونده‌ای که به دلیل موقعیت اجتماعی و اقتصادی مقتول و خانواده‌اش، جنجال بسیاری در آن زمان به پا کرد.

در واپسین روزهای اسفند ۱۳۴۳، زمانی که خانواده‌ها در تب‌وتاب نو شدن و آغاز سالی جدید بودند، تراژدی تلخی در خانه‌ای مجلل رخ داد. خانه‌ای که باید مأمن و پناهگاه کودکی معصوم می‌بود، به صحنه‌ای از یک کابوس بدل شد.

رویا، دختر زیبا و معصوم خانواده‌ای اشرافی، در همان خانه‌ای که انتظار امنیت و آرامش داشت، قربانی یکی از نزدیک‌ترین افراد به خانواده شد. عباس، خدمتکار ۳۸ ساله‌ای که سال‌ها مورد اعتماد این خانواده بود، با سوءاستفاده از موقعیتش، شنیع‌ترین جنایت را مرتکب شد.

این فاجعه از جهات مختلف با دیگر پرونده‌های جنایی زمان خود تفاوت داشت. پیش از این، اغلب قربانیان جنایات مشابه از اقشار فقیر و حاشیه‌نشین جامعه بودند و اخبار این پرونده‌ها کمتر توجه عمومی را به خود جلب می‌کرد. اما قتل رویا، با جایگاه خانوادگی او و وضعیت اقتصادی ممتاز خانواده‌اش، در مرکز توجه افکار عمومی و رسانه‌ها قرار گرفت.

photo_2025-06-03_11-21-22

photo_2025-06-03_11-21-33 (2)

photo_2025-06-03_11-21-33

photo_2025-06-03_11-21-38

کابوسی که با بهار به پایان نرسید

در روز حادثه، خانه بزرگ و آرام خانواده رویا به یکباره در سکوت سنگینی فرو رفت. همه چیز عادی به نظر می‌رسید، اما پشت درهای بسته، صدای فریادهای خاموش دختری به گوش هیچ‌کس نرسید. عباس که وظیفه داشت از او مراقبت کند، به جای حفظ امنیتش، تاریک‌ترین شب زندگی‌اش را رقم زد.

ماجرای تلخ این پرونده، یادآور بسیاری از تراژدی‌های دیگر در تاریخ است، تراژدی‌هایی که در آن‌ها کودکان، قربانی اعتماد و موقعیت‌هایی شدند که هیچ کنترلی بر آن نداشتند. این داستان همچنین شباهت‌های بسیاری با روایت فیلم "هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند" دارد، جایی که متجاوز، فردی از نزدیکان کودکان بود و از جایگاهش برای آسیب زدن به آن‌ها بهره برده بود.

رویا، با چشمانی بسته و آرزوهایی ناتمام، در همان سال دفن شد. اما پرونده او برای همیشه به‌عنوان یکی از جنجالی‌ترین و تأمل‌برانگیزترین پرونده‌های جنایی ایران باقی ماند. پرونده‌ای که برای بسیاری از خانواده‌ها، زنگ خطری بود تا از امنیت محیط زندگی فرزندانشان اطمینان بیشتری حاصل کنند.

این ماجرا، با تمام غم و اندوهش، سوالی عمیق و بی‌پاسخ را برای همیشه در ذهن‌ها باقی گذاشت: چگونه دنیای پاک و معصوم کودکان می‌تواند در یک لحظه، با ناپاکی و خیانت کسانی که به آن‌ها اعتماد شده، به پایان برسد؟