به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا ، وزارت آموزش و پرورش، نهادی که باید آیندهسازان کشور را پرورش دهد، امروز در باتلاق تغییرات مکرر مدیریتی و سیاستهای سلیقهای غرق شده است. نسل جدیدی که از این سیستم آموزشی خارج میشود، نه تنها سواد کافی ندارد، بلکه مهارتهای اجتماعی و تربیتی لازم برای ایفای نقش در خانواده و جامعه را نیز از دست داده است. آیا کشور ما به دست نسلی ناآماده و بیمسئولیت سپرده میشود؟
مرتضی کیارسی، کارشناس پدافند غیرعامل، در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، با نگرانی عمیق درباره وضعیت وزارت آموزش و پرورش ایران، از این وزارتخانه به عنوان یکی از حساسترین و مهمترین وزارتخانههای دولت یاد کرد که مسئولیت مستقیم تربیت و پرورش نسلهای آینده کشور را بر عهده دارد.
او توضیح داد: «وزارت آموزش و پرورش مانند خمیری است که هر طور شکل بدهی، همان شکل را به خود میگیرد. این وزارتخانه باید فرزندان ما را در دو بخش آموزش و پرورش به بهترین نحو آماده کند تا آنها بتوانند در آینده مسئولیتهای مهمی در خانواده و جامعه برعهده بگیرند.» کیارسی اشاره کرد که این اهمیت به ویژه در دوران حساس سنی دانشآموزان، نقش کلیدی دارد.
کیارسی به تجربه تاریخی اشاره کرد و گفت: «در ابتدای انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، نوجوانان و جوانانی که به جبههها رفتند و با جان و دل شهید شدند، متاثر از نظام آموزشی و تربیتی آن زمان بودند که ترکیبی از آموزش دوران پهلوی و نظام آموزشی پس از انقلاب بود.» اما او تاکید کرد که وزارت آموزش و پرورش امروز در ایران درگیر مشکلاتی جدی است.
یکی از نکات کلیدی که کیارسی مطرح کرد، تعداد بالای تغییرات مدیریتی در این وزارتخانه است: «در طول حدود ۲۰ سال گذشته، یعنی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۴، وزارت آموزش و پرورش ۱۵ وزیر و سرپرست مختلف را تجربه کرده است؛ تغییری که ثبات را از بین برده و منجر به تغییرات سلیقهای و مکرر در سیاستها، کتب درسی و اسناد آموزشی شده است.» این موضوع به گفته او بارها توسط مردم، کارشناسان و حتی مقام معظم رهبری به صورت جدی مورد انتقاد قرار گرفته است.
کیارسی به ابعاد بزرگ وزارت آموزش و پرورش اشاره کرد: «این وزارتخانه بیش از یک میلیون حقوق بگیر دارد که حدود ۳۶۰ تا ۳۷۸ هزار نفر آنها فقط کارکنان ستاد هستند.» او ضمن ابراز نگرانی از فضای فکری و مدیریتی حاکم بر این وزارتخانه، افزود: «موضوع فقط در تعداد نیست بلکه کیفیت آموزش و پرورش است که دچار مشکل شده است.»
او دو ماموریت اصلی وزارت آموزش و پرورش را به تفکیک توضیح داد: «اولین ماموریت، آموزش سواد کلاسیک یعنی دانش و اطلاعات پایه است. دومین ماموریت، آموزش سواد اجتماعی یعنی پرورش فرزندان ما برای ایفای نقش موثر در خانواده و جامعه.» به گفته کیارسی، وزارت آموزش و پرورش در بخش پرورش که همان سواد اجتماعی است، به شدت مردود است.
کیارسی تاکید کرد که عملکرد وزارت آموزش و پرورش در بخش آموزش رسمی نیز ضعیف است و به متوسط نمرات دانشآموزان در پایان هر سال تحصیلی اشاره کرد که وضعیت را به وضوح نشان میدهد. اما نکته اصلی نگرانی او درباره نسلی است که با این میزان سواد وارد جامعه میشود و باید مسئولیتهای اجتماعی، خانوادگی و شغلی را به عهده بگیرد.
او تصریح کرد: «نسلی که امروز از وزارت آموزش و پرورش فارغالتحصیل میشود، قرار است طی پنج سال آینده وارد جامعه و دانشگاهها شود، اما وزارت علوم نیز کیفیت مناسبی ندارد و نتوانسته محیطی آکادمیک و آموزشی مطلوب فراهم کند. این نسل با سطح کیفی پایین تحصیلات و تربیت باید جایگزین نسلهای قبلی شود؛ نسلی که خودشان در ادارات دولتی و بخش خصوصی تواناییهای پایهای مانند نگارش نامه اداری را ندارند.»
کیارسی با نگاهی انتقادی و دقیق گفت: «سوالی که امروز مطرح است این است که با چه معیاری میتوان به این نسل اطمینان کرد تا در نهاد خانواده، جامعه و دولت مسئولیت بپذیرند؟ با چه کیفیتی میتوان آینده کشور را به آنها سپرد؟»
او به انتقاد از سلیقهای بودن تغییرات در کتب درسی پرداخت و گفت: «موضوع بهروزرسانی نیست، بلکه نگاههای سلیقهای و غیرعلمی بوده است که وزارت آموزش و پرورش به خود دیده است. دیگر امکان بازگرداندن این نسل به عقب و اصلاح آموزشهای گذشته وجود ندارد.»
کیارسی خواستار ورود جدی دستگاههای نظارتی و قضایی به این موضوع شد و گفت: «نه تنها باید از ۱۵ وزیر و سرپرست این وزارتخانه سوال شود، بلکه باید از افرادی که در انتخاب و تایید این وزرا نقش داشتند نیز پاسخ خواست.»
او افزود: «خسارت این وضعیت جبرانناپذیر است. ما یک نسل را به بازی گرفتیم و نتوانستیم از ظرفیت آنها به درستی استفاده کنیم.» کیارسی بر لزوم توجه به سواد اجتماعی، عاطفی، ارتباطی، تربیتی و مالی تاکید کرد و گفت که این موارد شاخصهای فرد باسواد از نظر یونسکو هستند، اما چند نفر از فرزندان ما این شاخصها را دارند؟
او به انتقاد از نگاه کمی به سواد پرداخت و گفت: «ما روزی که مدرک کارشناسی ارشد و دکترا معیار استخدام شد، باید فاتحه توسعه کشور و سواد واقعی را میخواندیم. ما آموزش را صرفاً به عنوان طی مراحل گذراندن مقاطع تحصیلی دیدیم، نه کیفیت واقعی آموزش. امروز لیسانسیهها را مانند بیسواد میبینیم و در ادارات دکتری استخدام میشود که حتی توان نگارش یک نامه ساده را ندارد.»
کیارسی در پایان تاکید کرد: «این نگاه کمّی به آموزش باعث شده که تواناییها و مهارتهای ضروری برای اداره کشور و جامعه فراهم نشود و باید اصلاحات بنیادین در نگرش و عملکرد وزارت آموزش و پرورش و ساختار آموزش عالی صورت گیرد.»