تیراژ پایین کتاب‌های حوزه کودک را تهدید می‌کند

 تیراژ پایین کتاب‌های حوزه کودک را تهدید می‌کند

  نویسنده و مترجم کتاب‌های نوجوان گفت: تا تیراژ کتاب‌های حوزه کودک پایین باشد، هیچ‌چیزی حل نمی‌شود و این برمی‌گردد به اینکه مردم هیچ نیازی به کتاب خواندن در مملکت ما نمی‌بینند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان ریشه در فرهنگ عامه دارد و آن طور که گفته می‌شود فرهنگ عامه ریشه تمام هنرهاست، به این ترتیب سرآغاز ادبیات کودک هم بوده است. لالایی‌ها، ترانه‌ها، قصه‌ها و اسطوره‌هایی که توسط مردم نقل می‌شدند، نقطه پیدایش ادبیات کودک و نوجوان بوده‌اند. برای مثال می‌توان به قدمت داستان‌های عامیانه ایرلند اشاره کرد که به قرن چهارم پیش از میلاد برمی‌گردد و یا داستان‌های مکتوب در هند و چین را مثال زد که قدمتی طولانی دارند. همچنین در هند، «پنجه تنتره» یا «پنج شعار» که متعلق به قرن دوم پیش از میلاد است؛ این اثر همان کتابی ا‌ست که بعد‌ها اساس نگارش «کلیله و دمنه» قرار گرفت‌. برخی پژوهشگران ازجمله توران مهرهادی معتقدند ادبیات کودک تا مرحله پیدایش به عنوان شاخه‌ای مستقل، چهار مرحله را گذرانده است. مرحله‌ آفرینش و انتقال آثار ادبی به صورت شفاهی، مرحله گردآوری و نوشتن آن‌ها، مرحله آفرینش ادبی با الهام از آن‌ها و مرحله آفرینش ادبی ویژه کودک و نوجوان. 

 

ادبیات کودک در غرب، زمانی هویت مستقل خود را پیدا می‌کند که طبقه متوسط به اندازه کافی قدرتمند می‌شود و به این آگاهی دست پیدا می‌کند که کودکان نیاز‌های متفاوتی دارند پس می‌توان بازاری متفاوت و مستقل برای رفع نیاز‌های آن‌ها در نظر گرفت. قبل از این، ادبیات برای کودکان بیشتر به صورت شفاهی بود. با انتشار اولین کتاب‌های کودکان، کم‌کم نویسندگان سعی کردند به جای اینکه در کتاب‌هایشان به فکر تعلیم و تربیت بچه‌ها و تحول اخلاقی آن‌ها باشند، لذت بردن آن‌ها را اولویت قرار بدهند. 

به بیان دیگر ادبیات کودک و نوجوان هنگامی پدید آمد که بزرگسالان متوجه شدند کودکان و نوجوانان به سبب گنجایش‌های شناختی و ویژگی‌های رشدی خود آمادگی پذیرش متن‌های بزرگسال را ندارند و به متن‌هایی نیاز دارند که پاسخگوی دوره رشد و نیاز‌های آن‌ها باشد. کودکان خردسال به متن‌هایی آهنگین و کوتاه مانند لالایی‌ها، ترانه، متل‌ها و ترانه‌های آهنگین واکنش بیشتری نشان می‌دهند. هرچه گروه سنی مخاطبان بالاتر برود، آن‌ها کم‌کم می‌توانند داستان‌هایی را با واژگان بیشتر بشنوند. ویژگی دیگر ادبیات کودک و نوجوان در این است که با سطح سواد کودکان پیوند دارد. کودک نوآموز تنها می‌تواند متن‌های ساده را بخواند و بفهمد. هرچه سواد او بیشتر می‌شود، متن‌هایی با دایره واژگانی گسترده‌تر را درک می‌کند. کودکانی که به مرز نوجوانی و پس از آن می‌رسند می‌توانند رمان‌های متناسب با نیاز‌های خود را مطالعه کنند. 

امروزه این رمان‌ها اغلب در قالب فانتزی‌ها یا داستان‌های علمی و تخیلی منتشر می‌شوند. البته داستان‌های واقع‌گرایی که بازتاب‌دهنده احساسات و درگیری‌های زیستی و اجتماعی نوجوانان در موضوعاتی مانند جدایی پدر و مادر، مرگ نزدیکان، بیماری‌ها و عشق‌های دوره نوجوانی است نیز به فراوانی منتشر می‌شود. ژانر مورد اشاره، گونه‌های مختلفی دارد؛ از داستان‌های مصور تا داستان‌های فانتزی که امروزه از رایج‌ترین گونه‌ها در این‌حوزه است. شعر و ادبیات منظوم نیز زیرمجموعه دیگری از این ‌ژانر است. همچنین افسانه‌های کهن گونه‌ای گسترده‌ است که به فراوانی در اختیار این گروه سنی قرار می‌گیرد. بخش قابل توجهی از ادبیات کودک را ادبیات غیرداستانی می‌سازد که اغلب به آن کم‌تر توجه می‌شود. حجم بزرگی از نوشته‌هایی که کودکان می‌خوانند ازجمله کتاب‌های درسی، کتاب‌های علمی-آموزشی و دانش‌نامه‌ها از گونه‌های مختلف ادبیات غیرداستانی است.  ایرج جهانشاهی با انتشار مجلات پیک و توران میرهادی همراه گروهی از متخصصان با انتشار فرهنگنامه کودک و نوجوان، ادبیات غیرداستانی کودک را در ایران رونق دادند. این‌روز‌ها فضای مجازی بخش زیادی از اوقات فراغت کودکان و نوجوان را دربرگرفته و ادبیات کودک و نوجوان هم برای خود ویترینی دارد اما...

برای بررسی وضعیت موجود ادبیات کودک و نوجوان به گفت‌وگو با سیامک گلشیری نویسنده و مترجم کتاب‌های نوجوان پرداختیم. 

جناب گلشیری در شرایط فعلی مهم‌ترین وجه داستان کودک و نوجوان چیست؟ 
درباره داستان کودک که من تخصصی ندارم. ولی در مورد رمان نوجوان باید بگویم مهم‌ترین ویژگی رمان نوجوان از نظر من این است که حتماً یک یا چند نوجوان به عنوان شخصیت‌های اصلی در رمان حضور داشته باشند. چون نوجوان احتیاج دارد که با یکی از شخصیت‌های اصلی درگیری عاطفی پیدا کند. و البته ویژگی دیگر فکر می‌کنم برون‌گرایی این نوع داستان‌هاست. در واقع اتفاقات بیرونی است که نوجوان را به خودش جذب می‌کند. موانع بیرونی که سر راه شخصیت اصلی قرار می‌گیرد و باید یکی‌یکی آن‌ها را از سر راهش بردارد. بنابراین بیشتر داستان عینی است تا ذهنی. 

ادبیات کودک و نوجوان امروز جامعه ما نسبت به دهه‌های گذشته تغییرات داشته است؟ 
بله؛ قطعاً تحولات بسیاری داشته است. یادم است دوران نوجوانی ما اینقدر کتاب کودک و نوجوان در کتابفروشی‌ها پیدا نمی‌کردی. فکر می‌کنم ناشران کمی بودند که سراغ این نوع رمان‌ها می‌رفتند. اما الان خیلی از کتاب‌های خوب کودک‌و‌نوجوان ترجمه شده‌اند. مترجم‌های این عرصه خیلی پیگیرند و مدام کتاب تازه منتشر می‌شود. این قطعاً روی کار‌های تألیفی تأثیر بسیار زیادی گذاشته است. نویسنده‌های زیادی در این حوزه کار می‌کنند و خب رمان‌های زیادی هم منتشرشده است. 

بسیاری از نویسندگان دهه‌های 60 و 70 را عنوان دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان می‌دانند، نظر شما چیست؟ جایگاه ادبیات کودک و نوجوان چه طور است؟ 
من با این حرف زیاد موافق نیستم. هر دوره‌ای سال‌ها بعد به دوره‌ طلایی تبدیل می‌شود. الان رمان‌های زیادی در این عرصه نوشته شده‌اند. هنوز البته زود است که درباره آن‌ها بشود قضاوت علمی کرد، چون من زیاد هم در حال حاضر منتقد حرفه‌ای و کاربلدی در این زمینه نمی‌شناسم. در حال حاضر در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که آثار آن‌طور که باید نقد و بررسی نمی‌شوند. بنابراین فکر می‌کنم سال‌ها بعد همه‌چیز درباره این آثار مشخص می‌شود. 

ادبیات بزرگسال چالش‌های بیشتری دارد یا ادبیات کودک و نوجوان؟ چرا؟ 
تنها چیزی که به نظرم می‌رسد این است که کار برای نویسندگان کودک و نوجوان بسیار جدی شده، بنابراین هر دو گروه سنی چالش‌های خودشان را دارند. 

چه چیز‌هایی ادبیات کودک و نوجوان امروز را تهدید می‌کند؟ 
هیچ تهدیدی وجود ندارد. فقط نکته مهم همان چیزی است که قبلاً اشاره کردم. ببینید در مملکتی که تیراژ کتاب‌ها رسیده به 500 و گاهی هم 200 نسخه، مشخص است که هیچ مجله جدی هم به وجود نمی‌آید و همین‌طور منتقدانی که به طور جدی به نقد آثار بپردازند. این مهم‌ترین نکته است. این مجلات می‌توانستند به دیده شدن کتاب‌ها کمک کنند. اما کجا را سراغ دارید که بشود به تبلیغ کتاب‌ها پرداخت. نویسندگان فقط صفحات مجازی خودشان را دارند که جور همه این‌ها را می‌کشد. این به نظر من مهم‌ترین معضل ادبیات امروز ماست. 

به نظر شما چرا ناشران نسبت به انتشار کتاب‌های ترجمه نسبت به تألیف استقبال بیشتری دارند؟ 
عوامل زیادی باعث شده مردم سراغ کار‌های ترجمه بروند. یکی از آن‌ها کیفیت بعضی از کتاب‌های تألیفی است. دوستی نویسنده اخیراً رمانی از خودش را برای من فرستاد که به سختی توانستم چهار فصل جلو بروم. داستان ذهن مالیخولیایی یک نوجوان است که تمام مدت صدای درونش را می‌شنویم. امکان ندارد یک نوجوان بتواند چهار خط از آن را بخواند. این همان‌طور که گفتم یکی از دلایلی است که باعث شده کمتر سراغ کتاب‌های تألیفی بروند. تبلیغات منفی هم همین طور. 

برای عبور از مشکلات ادبیات کودک و نوجوان چه باید کرد؟ 
تا تیراژ کتاب‌ها همین است که می‌بینید هیچ‌چیزی حل نمی‌شود و این برمی‌گردد به اینکه مردم هیچ نیازی به کتاب خواندن در مملکت ما نمی‌بینند. اگر قرار است این قضیه درست شود، باید بروید سراغ کتاب‌های درسی مدارس و کلاً مدارس. آنجا باید به بچه‌ها یاد داد کتاب بخوانند. من معلم‌های بسیار کمی را سراغ دارم که حتی اسم یکی از نویسندگان کودک و نوجوان ما را شنیده باشند. نویسنده‌ها را گزینشی وارد کتاب‌ها می‌کنند و کمترین کاری که در مدارس انجام می‌شود، علاقه‌مند کردن کودکان و نوجوانان به کتاب خواندن است. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها