زیست اخلاقی و سبک زندگی دینی

زیست اخلاقی و سبک زندگی دینی

 تهران- ایرنا- توده قشر متوسط جامعه یعنی همان مردمی که اهل رعایت ارزش‌های اخلاقی و کرامت انسانی هستند از زیست اخلاقی لازم و مطلوب برخوردار هستند و واقعیت‌های آماری کشور و تجزیه و تحلیل وضعیت بخش‌های مختلف، مُهر تأییدی بر این نظریه است.

اخلاقی زیستن نیاز به آرامش روحی و روانی و امنیت دارد و این مهم از درون آدمی باید حاصل شود. یعنی اموری که روی روان انسان ها تأثیر می‌گذارد، نتواند آرامش درونی آدمیان را بر هم بزند و بدین ترتیب، در محیط آرامش، آموزش درست و بستر مناسب معنویت و ارزش های اسلامی، شخصیت انسان رشد پیدا می کند. حال اگر از این محیط دور شود و در فضای فرهنگی و رسانه ای، ساختار سیاسی و اجتماعی و حتی محیط های آموزشی همراه با چالش ها و آسیب های مختلف قرار گیرد، زیست اخلاقی آدمی محقق نمی گردد و به تبع آن آشفتگی درونی و مشکلات روحی و اخلاقی شکل می گیرد.

فرزندان طلاق، خانواده های گرفتار در خیانت و فساد اخلاقی، محیط های بازی آلوده به انواع مفاسد اخلاقی و حتی محیط آموزش سطح پایین از عواملی هستند که باعث می شود تا آرامش روحی و روانی یک انسان از سطح طبیعی و استاندارد، خارج شود که همه اینها به دلیل کاهش معنویت و دور شدن از سبک زندگی ایرانی و اسلامی است. مثلا کودکی که در محیط دعوای خانوادگی رشد می کند یا کودکی که در یک محیط آلوده به خشونت، مواد مخدر، فساد اخلاقی و مانند آن شخصیتش شکل می گیرد، در دوران نوجوانی و جوانی با انواع بحران های روحی و روانی مواجه می شود و به همین دلیل آرامش درونی وی تأمین نیست و کوچکترین حادثه یا مساله ای می تواند ساختار روانی وی را بهم بریزد.

سطح زیست اخلاقی چنین فردی با کسی که در یک زندگی آرام و مطلوب و متوسط رشد یافته، تفاوت بسیاری دارد. لذا باید توجه داشت که در مواجهه با دیگران اگر با برخی از آشفتگی های روحی و بهم ریختگی های ذهنی برخورد می کنید، حتماً قبل از قضاوت کردن، به دنبال عامل و ریشه های این آشفتگی درونی باید رفت. چرا که هیچ انسانی خانواده، فرهنگ، محیط و نژاد خود را انتخاب نکرده که بخواهد در مقابل آن مسئول باشد؛ همچون مانند کسی که از کودکی فلج یا کم شنوا به دنیا آمده که باید مراعات حال او را کرد. بر همین اساس باید حال انسان های آشفته را درنظر گرفت. پس در گام اول زیست اخلاقی باید آرامش روحی و درونی افراد تأمین شود.

در جهان عصر رسانه و اطلاعات و دنیای فضای مجازی و بازی های یارانه ای، فرزندان هر خانواده در معرض انواع بمباران های تبلیغاتی، رسانه ای و جنگ نرم قرار می گیرند که آرامش روحی و روانی آن ها تهدید می شود. در دنیای معاصر و خصوصاً در جامعه شهری و به ظاهر متمدن، کودکان قبل از اینکه وارد ارتباط با هم‌بازی های خود و هم سن و سال های خودشان شوند و قبل از اینکه به بازی های سنتی و جسمی و یاد گرفتن مهارت های زندگی در مبارزه با هم‌بازی های خود قرار گیرند، گرفتار فضای مجازی و بازی های یارانه ای می شوند و در رقابت با هوش مصنوعی که حریفی قدَر و با هوش در مقابل او قرار دارد، دچار انواع سرخوردگی ها می گردند. چرا که در حال حاضر غالب کودکان گرفتار بازی های فکری و سرگرمی های ذهنی و هوش مصنوعی هستند و عملاً از تعاملات اجتماعی و ارتباطات با هم سن و سال های خود دور هستند.

البته حضور در محیط مدرسه و نظام آموزشی که در این محیط ها نیز شرایط تربیت و آموزش و مهارت افزایی با چالش های جدی مواجه است، محتواهای درسی، شیوه و روش تدریس و تأکید بر حفظ مطالب بی ارزش و نادرست عملاً کودکان و نوجونان را از مهارت های زندگی و هنر زیست اخلاقی غافل کرده است. به همین دلیل تأمین آرامش روحی و شکل گیری شخصیت اخلاقی در چنین بستری کار ساده ای نیست. لذا کالبد شکافی شرایط فردی و اجتماعی و محیط شناسی دوران رشد و شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان بسیار حائز اهمیت است و در این خصوص نمی توان به سادگی قضاوت و نتیجه گیری کرد.

گام دوم، مساله امنیت انسان هاست. مقوله امنیت، فرآورده ای است که از بیرون طی فرایند زمان و شرایط خاص برای انسان ها حاصل می شود. با این توضیح که تأمین امنیت، بر مدار دو بُعد سلبی و ایجابی فراهم می شود.

بعد سلبی یعنی انسان از خطرها، تهدیدها، مصیبت ها و بلاها دور باشد. لذا وقتی یک کشور و یا جامعه با تهدید جنگ و یا خطرهایی نظیر بیماری ها، تورم و گرانی، شورش و سیل، زلزله و طوفان قرین است، عملاً امنیت محیط زندگی اش مخدوش می شود. لذا تا زمانی که به طور طبیعی خطرهایی وجود دارد که از بیرون آدمیان را تهدید می کند، امنیت روانی حاصل نمی شود و در نتیجه زیست اخلاقی آدمیان با مشکلات خاص خود همراه است.

بعد ایجابی یعنی این که یک انسان بداند که در یک بستر مناسب و منطقی نیازها و خواسته های زندگی او تأمین است. وقتی کسی درس می خواند، تلاش می کند تا مهارت و حرفه ای کسب کند، باید بداند که بستر کسب و کار و محیط شغلی مناسب برای آینده او فراهم است.

یکی از ارکان بر هم زدن امنیت در هر جامعه ای تهدیدهای بیرونی و مشکلات داخلی در تأمین امنیت شغلی و غذایی و امکانات زندگی است. وقتی یک جامعه با تهدید جنگ یا با تورم و گرانی کالاها و خدمات به صورت پیوسته و زنجیره ای مواجه می شود، امنیت روانی مردم از بین می رود. در چنین وضعیتی جامعه به راحتی نمی تواند در بستر زیست اخلاقی قرار گیرد. چرا که انسان ها با مشکلات اخلاقی و ابهام های متعدد و متنوعی در زندگی روبرو هستند و همین امور، زیست اخلاقی و روحی همزیستی مسالمت آمیز را از بین می برد.

در چنین وضعیتی انسان ها در ظاهر با احترام و ادب با هم مواجه می شوند ولی در باطن در اوج بی اعتمادی، شک و نگرانی در ارتباطات خودشان هستند و حتی فضای روانی ابهام از اینکه در آینده چه پیش می آید و چه شرایط و مسائلی، زندگی آنان را تحت الشعاع قرار خواهد داد، موجب نگرانی و اضطراب در افراد می شود و بر همین مدار امنیت آدمیان کاهش پیدا می کند. لذا نگرانی از آینده، ترس از جنگ و بحران معیشت، نگرانی از خطرها و تهدیدهایی که وجود دارد، می تواند زیست اخلاقی آدمیان را تهدید کند.

به همین دلیل و درهمین راستا است که زندگی یک کودک در جنوب شهر در سطح فقیر و متوسط پایین با زندگی کودکی دیگر در شمال شهر با سطح زندگی غنی بسیار متفاوت است. به همین دلیل سطح آرامش روحی و درونی و امنیت روانی و اخلاقی آدمیان با تفاوت های فراوانی مواجه است. سطح دسترسی به امکانات عمومی و خاص، فاصله طبقاتی، سطح برخورداری از رفاه و آسایش و داشتن محیط مناسب و امن همه از عواملی هستند که در زیست اخلاقی آدمیان تأثیر گذار است.

البته این یک واقعیت، غیر قابل انکار است که گرایش آدمیان به هنر و سیاست در رفاه و امکانات در اوج آرامش و امنیت خاطر از وضعیت معیشت و درآمد با گرایش آدمیان به کار و حرفه و نگرانی از تأمین امنیت تفاوت های فاحشی دارد. لذا این یک حقیقت است که علل و عوامل مختلف مادی و دنیایی در زیست اخلاقی، ادب اجتماعی، شکل گیری شخصیت، سطح سواد و بهره مندی از مهارت های مختلف زندگی منجر به تفاوت و تغییر سبک زندگی می شود. لذا در نگاه اخلاقی و قضاوت از سطح ادب، معرفت، اخلاق، هنر و مهارتهای هر انسانی باید به ریشه ها و علل و عوامل شکل گیری شخصیت و محیط رشد آدمیان توجه جدی داشت.

باید در ساختار روحی و روانی آدمیان به انواع عقده های روحی و روانی، آرزوهای سرکوب شده و یا خودشیفتگی و تکبر درونی، خودباختگی و نداشتن اعتماد به نفس و مانند آن مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد. حتی در مصرف امکانات، غذا خوردن، تمایل به تحصیل و معاشرت های اجتماعی، علل و عوامل مختلف زندگی هر انسانی لازم است به درستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

در کالبد شخصیت آدمیان، بخشی از حالات و اعمال انسان ها به هویت، تربیت، آموزش و محیط زیست آنها بر می گردد. لذا در سنجش میزان کرم و بخشش، بخل و خصاصت، رأفت و محبت، حسادت و کینه توزی، میزان مهر ورزی و شفقت به دیگران، میزان سخت گیری و بد بینی به دیگران، ریشه در علل و عوامل شکل گیری شخصیت دارد. البته قدرت اراده آدمی در تغییر رفتار و اصلاح نیت ها و اعمال، رکن اصلی است که نباید فراموش شود. چون انسان موجودی صاحب اختیار و اراده است و اصولاً رشد و کمال آدمی در اصلاح و تغییر معنا پیدا می کند، هر چند که نباید ریشه های شکل گیری شخصیت و علل و عوامل آنرا نادیده انگاشت. حتی سطح غذا خوردن، وضعیت تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه و مانند آن به میزان اطلاعات آنها از آینده و میزان برخورداری از امکانات رفاه و امنیت بر می گردد که نباید از این علل نیز غافل شد.

لذا انسانی که در محیط زندگی در فضاهای آشفته که امنیت روحی و روانی وجود ندارد، در جایی که ابهام و نگرانی نسبت به آینده فراوان است و یا در جایی که امکانات و بسترهای زیست اخلاقی وجود ندارد، باید پذیرفت که بخشی از هویت شخصیتی و ساختار زیست اخلاقی و سلوک عملی و سبک زندگی آدمیان متأثر از علل خارج از کنترل و اراده انسان ها می باشد ولی آدمی این قدرت و توان را دارد که با اراده خود دست به اصلاح و تغییر شرایط و محیط و بسترهای متعدد بزند و زمینه های مناسب برای یک زندگی مبتنی بر سبک اخلاقی و اسلامی را فراهم آورد؛ هر چند که بخشی از ساختار رشد و شخصیت آدمی به دوران کودکی باز می گردد. لذا هر آدمی با دو فرآیند مواجه است. یکی فرایند خارج از قدرت و کنترل که با اراده باید دست به اصلاح بزند و دیگری فرایند تحت اراده و کنترل که مستلزم شناخت و آگاهی برای اصلاح رفتار و اعمال است.

در جامعه ای نظیر ایران که به طور متوسط در نیم قرن گذشته فضای جنگ و تحریم، ترور و تهدیدهای نظامی و کمبود امکانات و رشد پیوسته قیمت ها و تورم و گرانی وجود داشته است، باعث شده تا علل و عوامل مختلفی در سبک زندگی شهری و روستایی و شکل گیری شخصیت و هویت ملی و دینی مردم تأثیر گذار باشد. در شرایطی که زیست اخلاقی بیشتر مردم به دلیل نگرانی های متعدد از حیث آینده شغلی، امنیت زندگی، زیست اخلاقی و مانند آن دچار بحران و چالش شده است. لذا به دنبال این وضعیت آسیب های متعددی از جمله سرخوردگی، یأس و ناامیدی و بی میلی برای بخش کمی از مردم جهت زندگی در ایران اسلامی شکل بگیرد.

به همین دلیل، تمایل به تحصیل و کار و مهاجرت به خارج از کشور در مقایسه با میزان آمار جهانی بالاتر است. وضعیت مهاجرت افراد تحصیل کرده و نخبگان و خروج سرمایه انسانی از کشور به دلایل بیان شده و رشد سبک زندگی غربی، گرایش به یک زندگی مبتنی بر سکولاریزم دینی و لیبرالیزم فردی شکل گرفته است. به همین دلیل بخش کمی از جامعه گرفتار ضعف های اخلاقی، دین گریزی و غرب گرایی شده اند و از زیست اخلاقی و سبک زندگی ایرانی و اسلامی فاصله گرفته اند ولی در مقابل نیز سطح فهم، دانش و تحلیل سیاسی مردم در درک مسائل و شرائط خاص کشور نیز افزایش یافته است؛ هر چند که در چنین جامعه ای زندگی آدمیان به مانند زندگی در جزیره های مستقل و دور از هم شکل می گیرد و بر همین مدار بخشی از جامعه از عدالت اجتماعی، خیرخواهی و احسان، رعایت احترام و آداب همزیستی اخلاقی دور می شوند.

در چنین فرایندی آستانه صبر و تحمل، میزان اعتماد و همراهی مردم با نظام سیاسی و اجتماعی پایین می آید. یعنی سرمایه اجتماعی اعتماد مردم به جامعه کاهش پیدا می کند. به دنبال این وضعیت، ضعف های اخلاقی و کاهش تعهد اجتماعی در کم‌کاری و کارشکنی، رشد رشوه و نگرش پارتی محوری و گسترش مفاسد اخلاقی نظیر ابتذال و فساد اخلاقی، کینه توزی و حسادت، افزایش دروغ و تهمت، زیرآب زنی و سخن‌چینی، فرهنگ چاپلوسی و فریب کاری تا حدودی رشد پیدا می کند؛ هر چند که به برکت رشد و توسعه اجتماعی نیز بخش زیادی از جامعه بر خلاف مولفه های فوق الذکر که بیان شد، در مسیر تعالی اخلاقی و رشد فضائل و کرامات انسانی قرار می گیرند و رویش های ارزشمندی از شخصیت اخلاقی و رشد فضائل انسانی در سطح جامعه شکل می گیرد.

نتیجه اینکه وقتی در یک جامعه سبک زندگی عادی روان و مطلوب و مبتنی بر تأمین نیازهای اساسی داشته باشد، زیرساخت مناسب برای آرامش درونی و امنیت بیرونی فراهم می شود. به طور طبیعی در چنین جامعه ای زیست اخلاقی رشد پیدا می کند. به همین جهت است که در سبک زندگی شهری بیشتر مردم که درآمد متوسط و مطلوبی دارند، به لحاظ برخورداری از ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی در سطح مطلوبی قرار دارند. البته به همان نسبت در دو جریان فقر و غنی شدید؛ ضعف اخلاقی و فساد رفتاری، ظلم و ستم و مانند آن مشاهده می شود. زیرا طبقات فقیر جامعه از روی فقر تن به هر فساد و گناهی می دهند و طبقات غنی و ثروتمند از سر سیری و طمع ورزی گرفتار فساد و تباهی و گناه می شوند. چون شرایط زندگی در دو وضعیت فقر و فلاکت شدید و ثروتمندی بسیار بالا آدمی را از تعادل و زیست اخلاقی دور می کند ولی قشر متوسط جامعه در پایبندی به ارزش های اخلاقی و رعایت قوانین و اصول و هنجارهای اجتماعی، تعهد مطلوبی دارد و این بخش از مردم خوشبختانه اکثریت توده مردم هستند و به همین جهت در زیست اخلاقی و شرایط بهتر و مطلوبی قرار دارند.

این که در حال حاضر توده قشر متوسط جامعه یعنی همان مردمی که اهل رعایت ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی هستند و باورهای دینی و مذهبی خودشان را دوست دارند و زیست اخلاقی مطلوبی دارند و اهل رعایت حلال و حرام هستند، این بخش از زیست اخلاقی لازم و مطلوب برخوردار هستند. واقعیت های آماری کشور و تجزیه و تحلیل وضعیت بخش های مختلف، مُهر تأییدی بر این نظریه است.

* پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار