افزایش چالشهای سیاسی میان تهران و واشنگتن در رسانه؛ دو روایت از غنیسازی

برنا - گروه بینالملل؛ در آستانه دور پنجم مذاکرات هستهای، بار دیگر منازعهای فراتر از عدد و درصد، میان ایران و ایالات متحده در حال شکلگیری است؛ منازعهای بر سر معنا و روایت. آنچه به ظاهر اختلاف بر سر غنیسازی اورانیوم به وجود آمده، در سطحی عمیقتر بازتاب دو گفتمان متقابل درباره خطوط قرمز است. ایالات متحده، با تاکتیکهای فشار حداکثری، دیپلماسی رسانهای و تعیین خطوط قرمز، تلاش دارد روایتی از «تهدید» حول برنامه هستهای ایران بسازد؛ ادعایی که در آن، حتی یک درصد غنیسازی نیز میتواند به نماد جهش بهسوی بمب تعبیر شود. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، غنیسازی را نهتنها یک حق فنی و حقوقی، بلکه دستاوردی هویتی و سیاسی میداند که عقبنشینی از آن بهمعنای چشمپوشی از استقلال و مقاومت در برابر اراده نظم مسلط است.
استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، روز یکشنبه در مصاحبهای با شبکه ABC اعلام کرد «غنیسازی اورانیوم» در ایران، خط قرمز ایالات متحده است. او بر این نکته اصرار ورزید که هرگونه توافق با ایران باید شامل توقف کامل غنیسازی باشد، زیرا این فعالیتها میتوانند به تولید سلاح هستهای منجر شود. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، نیز در اظهاراتی مشابه درباره حق غنیسازی ایران، بیان کرد «اگر شما قادر به غنیسازی در هر سطحی باشید، عملاً توانایی رسیدن سریع به سطح تسلیحاتی را دارید.»؛ موضوعی که احتمالا به افزایش سطح غنیسازی در ایران پس از خروج ترامپ از برجام اشاره دارد.
در پاسخ به این مواضع، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، تأکید کرد که غنیسازی اورانیوم «غیرقابل مذاکره» است و ایران بهعنوان عضو انپیتی حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را دارد. مجید تختروانچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، نیز اعلام کرد «غنیسازی اورانیوم در داخل ایران یک خط قرمز روشن است که قابل مصالحه نیست.»
فشار حداکثری در کنار پیشنهاد مذاکره
دولت ترامپ از یکسو با اعمال تحریمهای شدید اقتصادی و تهدید به اقدام نظامی، فشار بر ایران را افزایش داده و از سوی دیگر، از طریق اظهاراتی مبنی بر تمایل به توافق، به دنبال مذاکره است. شب گذشته سخنگوی وزارت خارجه در گفتوگویی با خبرگزاری دولت در حالی که اعلام کرد زمان و مکان مذاکرات دور پنجم هنوز مشخص نشده، این نکته را مورد اشاره قرار داد که «جمهوری اسلامی ایران با در نظر گرفتن موضعگیریهای متناقض و دائما متغیر طرف آمریکایی، مشغول بررسی موضوع است.»
آنچه در دو ماه گذشته سیاست ترامپ را نمایان کرده، تلاش همزمانی است که او برای ایجاد خوشبینیها در دایره تهدید و فشار به کار گرفته. در این زمینه دو دیدگاه مطرح وجود دارد: بداهه بودن سیاست ترامپ در قبال ایران در حالیکه او همه گزینهها را فعال نگه داشته و محک زدن هزینه و فایده ابعاد توافق با ایران بر اساس چانهزنی تا دقیقه ۹۰.
هر دو دیدگاه میتواند در زمینه برخوردهای متناقض و تهاجمی ایالات متحده در شرایط فعلی مصداق داشته باشد، چرا که پروندههای باز اوکراین، غزه و ایران روی میز او همچنان با نوسان در رسیدن به نتیجه روبهرو هستند. اما اینکه چرا ترامپ در سفر به کشورهای عربی و پس از آن، نحوه مواجهه خود با ایران را تغییر داده یا حداقل در رسانهها اینگونه بازتاب میدهد، میتواند به عطش او در ازتباط با نمایش موفقیت بازگردد، نمایشی که او را در تحقق شعارهای انتخاباتی و وعدههای روزهای ابتدایی نشستن بر قدرت کامیاب معرفی کند. قراردادهای بزرگ درخاورمیانه فعلا مصارف داخلی او را تامین کرده و فرصتهای رئیسجمهور ایالات متحده برای طمانینه بیشتر در توافق با ایران و اتخاذ رویکرد مطمئنتر فراهم شده است.
تأثیر سفر ترامپ به کشورهای عربی
در قطر، ترامپ بر حل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران تأکید کرد، اما در عربستان سعودی خواستار همکاری کشورهای عربی در اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران شد، درحالیکه او با روشن کردن کلید جنگ ادراکی و هدف گرفتن افکارعمومی ایران تلاش جدیدی را در مواجهه با تهران آغاز کرده است.
برخی رسانههای غربی بعد از سفر ترامپ به خاورمیانه مدعی شدهاند که کشورهای عربی خواهان حل و فصل مسئله هستهای ایران با راهکارهایی غیر از مسئله نظامی هستند، رویکردی که در وهله اول رویه تاثیرگذار دیپلماسی ایران در منطقه و ازطرفی نگرش سود و زیان کشورهای عربی از تنشها را تداعی میکند. سخنان ویتکاف در این باره نیز میتواند همین نشانهها را تایید کند. استیو ویتکاف مدعی شده خاورمیانه میتواند از نظر اقتصادی از اتحادیه اروپا پیشی بگیرد. نماینده ترامپ اخیرا در اظهارنظری با ارزیابی سفر ترامپ به شبکه بلومبرگ گفته است: «اگر ترامپ ایران و کشورهای عربی را گردهم آورد، خاورمیانه میتواند از نظر اقتصادی از اتحادیه اروپا پیشی بگیرد. کشورهای منطقه به شدت کمارزش هستند. اروپا ناکارآمد است. یک خلیج فارس متحد میتواند از اروپا پیشی بگیرد.» اینکه در تعریف آمریکایی ازمنطقه جایگاه ایران چگونه ارزیابی میشود سوالی است که باید آن را در شیوه رفتار کاملا سیاسی و تبلیغاتی ترامپ در سفر به خاورمیانه دید. تغییر جهت از تهدید نظامی به جنگ ادراکی علیه تهران در اظهارت او این نگرش را تایید میکند که او پس از سفر به کشورهای عربی وزن فشار حداکثری و اجماع برای تحریمهای سخت را افزایش داده است.
اهرمسازی از طریق تعیین خطوط قرمز
اگر مفروضهای عنوان شده را بپذیریم، تعیین خط قرمز «غنیسازی صفر» از سوی آمریکا میتواند بهعنوان اهرمی برای فشار بر ایران در مذاکرات عمل کند. با توجه به قراردادهای اقتصادی و دفاعی با کشورهای عربی، ترامپ ممکن است توافق با ایران را در وضعیت کشمکش قرار داده تا از تهدید نظامی و فشار حداکثری متنوع بهعنوان ابزار بازدارنده بهره ببرد. این وضعیت، ترکیبی از تحریمها و دیپلماسی رسانهای است که هدف آن وادار کردن ایران به پذیرش شرایط سختتر در توافق هستهای جدید است تا ترامپ زیر فشار داخلی دستاوردهایی بیش از برجام را کسب کند.
اما در این چارچوب، اظهارات ویتکاف و روبیو، همراه با واکنشهای قاطع عراقچی و تختروانچی، نشاندهنده شکاف عمیق بین دو طرف و چالشهای پیشروی مذاکرات آینده است، موضوعی که میتواند سطح رسانهای پیامها را بر علیه گفتؤگو فعال کند، بدون اینکه نتیجه مورد نظر را برای دو طرف به همراه داشته باشد؛ بنابراین چنین رویهای درمسئله غنیسازی بیش از آنکه نزاع بر سر درصد باشد، به عنوان منازعهای بر سر مشروعیت روایات سیاسی و امنیتی در جریان است؛ نزاعی که در آن، هر درصد از غنیسازی تبدیل به نشانهای از ایستادگی یا تهدید میشود.
از نگاه آمریکاییها، غنیسازیِ ایران ذاتاً تهدیدزاست، چون جمهوری اسلامی بازیگری است که در نظم جهانی واشنگتن «نرمال» تلقی نمیشود. این نگاه بهطور ناگفته، مفروض میگیرد که مشروعیت فنی یا حقوقیِ یک فعالیت، در صورتی پذیرفتنی است که از سوی بازیگری «قابلپیشبینی» یا «همسو» انجام شود. در غیر این صورت، حتی یک درصد غنیسازی هم میتواند «پلهای بهسوی بمب» باشد.
این گزاره، از سوی ایران نه تنها رد میشود، بلکه با زبان و منطق متفاوتی پاسخ میگیرد. سیدعباس عراقچی میگوید: «غنیسازی یک دستاورد علمی است که با خون دانشمندان بهدست آمده»، او در حال ترجمه یک فناوری به زبان مقاومت است. این موضع، بیانگر آن است که غنیسازی برای ایران نه فقط تکنولوژی، بلکه هویت و اعتبار سیاسی است. در این روایت، درصد غنیسازی هرچه باشد، درنفس پذیرش حق غنیسازی، محل مناقشه است.
سناریوهای میانه تایید نشد
اما این سوال مطرح میشود که آیا در این مناقشه و تضاد سنگین راهحلهای میانهای هم وجود دارد؟ اگرچه تاکنون هیچیک از طرفین به طور رسمی درباره نحوه خروج از بنبست کنونی سخن نگفتهاند، اما رسانهها گمانههایی را طرح میکنند. روزنامه نیویورک تایمز ادعا میکند: «چهار مقام ایرانی گفتهاند ایران پیشنهاد همکاری مشترک برای غنیسازی اورانیوم با مشارکت کشورهای عربی منطقه و سرمایهگذاری آمریکایی را به عنوان جایگزینی برای درخواست برچیدهشدن برنامه هستهای ایران مطرح کرده است»، موضوعی که سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به آن میگوید: «ایران چنین موضوعی را هیچگاه طرح نکرده، اما تهران از ایجاد کنسرسیومی با مشارکت کشورهای منطقه استقبال میکند، در صورتیکه این کنسرسیوم جایگزینی برای غنیسازی در داخل ایران نباشد.»
سناریوی دیگر، تعلیق سهساله غنیسازی اورانیوم در ایران است که بهگفته روزنامه گاردین، میتواند بهعنوان اقدامی برای اعتمادسازی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران مطرح باشد. به گفته این رسانه، این تعلیق میتواند به ایران فرصت دهد تا با همکاری آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شفافیت بیشتری در برنامه هستهای خود ایجاد کند. اما این سناریوها نیز از سوی دو طرف مذاکرهکننده تایید رسمی ندارد. مجید تختروانچی، معاون وزیر خارجه صراحتاً ادعای مطرحشده در روزنامه گاردین را رد میکند. تخت روانچی درباره اینکه آیا ادعای غنیسازی صفر اورانیوم به مدت حداکثر سه سال برای اعتمادسازی مطرح شده، یا ایران چنین طرحی را پذیرفته است گفت: «درست نیست و چنین چیزی مطرح نشده است.»
با این اوصاف، گمانههای رسانهای و روایتهای متضاد مطرح شده از سوی ایالات متحده، همانقدر که بر زبان دیپلماتیک سایه میاندازند، مسیر هر راهحل میانهای را نیز پر از سوءتفاهم نشان داده است. باز شدن گره مذاکرات، شاید بیش از آنکه نیازمند امتیاز دادن فنی باشد، در گرو توانایی برای دیدن جهان از بیرون از لنزهای امنیتی و پیشداوریهای ریشهدار است؛ کاری که در شرایط التهاب، دشوار، اما ضروری است. دور پنجم مذاکرات در حالی برگزار خواهد شد که این بار مذاکرهکنندگان بر اساس آنچه که در رسانهها روایت شده باید در میزمذاکره به تقابل بپردازند، تقابلی که بیرون از میز مذاکرات اوج گرفته، ممکن است همه تلاشهای چهار دور از مذاکرات گذشته را تحت تاثیر خود قرار دهد.
انتهای پیام