چهار لحظه خاص از صبحانه با زرافه‌ها که مجازی را ترکاند

  چهار لحظه خاص از صبحانه با زرافه‌ها که مجازی را ترکاند

  در این مطلب به سراغ چند برش از "صبحانه با زرافه‌ها" می‌رویم که اتفاقا این روزها خیلی پربازدید شده.

برترین‌ها: آخرین ساخته سروش صحت اتفاقی عجیب و قابل مطالعه در سینمای ایران محسوب می‌شود. اگر بسیاری از فیلمسازان درجه دو با ساخت کمدی‌های دم‌دستی با آمیزه‌ای از شوخی‌های جنسی فیلم می‌سازند، سروش صحت تلاش کرده تا تعارف را کنار بگذارد و با انبوهی از ارجاعات، سینمای ایران را کمی تکان دهد؛ البته به همین ساخته صحت هم انتقاداتی نظیر خط روایی کمرنگ یا عدم تعادل در حفظ ریتم اثر وارد است. در این مطلب به سراغ چند برش از صبحانه با زرافه‌ها می‌رویم که اتفاقا این روزها خیلی پربازدید شده. با ما همراه باشید.

سایتچ

سکانس دارک دکتر و پویان

آنجا که هادی حجازی‌فر (دکتر) و هوتن شکیبا (پویان) بر سر یک میز نشستند و بر سر ماجرای خیانت نامزد پویان بحث می‌شود، لحظه‌ای خلق می‌شود که به اندازه بامزگی سایر سکانس‌های این فیلم، بار تراژیک دارد، حرف از بازگشت است؛ بازگشت اما همیشه اتفاق نخواهد افتاد، لحظه‌ای که با بازی به اندازه حجازی‌فر جلو رفته. البته کاش نقش مقابل حجازی‌فر یعنی هوتن شکیبا هم به اندازه جلو می‌رفت، کاش او هم از خط بیرون نمی‌زد تا سکانس قدرتمندتری را می‌دیدیم.


میز جذاب رستوران!

وایرال‌شده‌ترین سکانس از صبحانه با زرافه‌ها همین دو دقیقه است، همین که اصلا در ذهن مخاطب قلاب می‌اندازد تا خود فیلم را کامل تماشا کند، سکانسی که اتفاقا همه سرحال هستند و بلوغ طنزپرداز را به منصه ظهور می‌گذارد. به هر حال اگر برای نشان‌دادن بی‌بندوباریِ شخصیت‌های اصلی هم از این ترفند برای بالابردنِ بار کمدی اثر استفاده شده باید بگوییم که خوب از آب درآمده و از معدود لحظات کمدی باکیفیتی‌ست که دستکم طی ده سال گذشته در سینمای ایران خلق شده است.


بگیری یا نگیری، هزارتا حُسن داره!

هوتن شکیبا که در این فیلم عجیب درگیر عاطفه‌ی نیلو (نامزدش) شده. او در همان لحظات نخست ملاقات با دکتر بحث ازدواج قریب‌الوقوعش را پیش می‌کشد، طی سال‌های اخیر، از هوتن شکیبا، تیپیکالِ عاشق‌پیشه‌ خلق شده و چه خوب اگر او را در موقعیت‌‌های دیگر بیبشتر ببینیم، اینکه او همواره درگیر عواطف است و نمی‌تواند قدرت بازیگری‌اش را در نقشی متفاوت بروز دهد، احتمالا در بلند مدت او را در قالب این تیپ به خصوص محدود خواهد کرد، بنظر می‌رسد هادی حجازی‌فر باز هم در این سکانس تا حدود زیادی از شکیبا بالاتر ایستاده و او را مرعوب خود می‌کند.


آرزو، آرزو و آرزو

آنجا که بهرام رادان در سیر خیامی مسیر سروش صحت، لحظات آخر زندگی را سپری می‌کند، در ماشین دکتر صحبت از آرزوها می‌شود، صحبت از تماشای بازی بایرن در آلیانز آرنا یا سه‌تار زدن در کالا گودای بمبئی، اصلا همان جمله: "آرزو که قرار نیست واقعی بشه!"، البته که همین خوراک پیج‌های اینستاگرامی را با یک موزیک بی‌کلام غمگین به اندازه کافی فراهم می‌کند، به هر حال بازیِ بهرام رادان را می‌‌توان کپی‌برداریِ مستقیمی از بازیِ او در فیلم بی‌پولی حمید نعمت‌الله دانست. شکلِ ادای دیالوگ‌های او، با آن حال نگران و نزار، کاملا یادآور آن فیلم و کاراکتری است که از بس در تنگنای بی‌پولی قرار می‌گیرد که همه‌چیزش را از دست می‌دهد.

 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها