حکایتهای سعدی در گلستان / باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 23 + فایل صوتی و نگاهی به نسخههای قدیمی

ساعدنیوز: در این بخش از مطالب فرهنگ و هنر ساعدنیوز اشعار کهن و شیرین گلستان سعدی باب اول در سیرت پادشاهان؛ حکایت شماره 23 را مطالعه می کنید همراه ما باشید. روزهای زوج منتظر بخش بعدی گلستان سعدی باشید.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، سعدی معلم بیچونوچرای همه ماست. از همان کودکی با حکایتهایش خو گرفته و نکات ریز اخلاقی و آنچه باید باشیم و نباید باشیم را از او فراگرفتهایم. ابیات نغز و داستانهای پرحکمتش بر سر زبان بزرگترهای ما و حتی نسل پیش از آنها بود و در کوچه و بازار هم نقل او را میشنیدیم. گاه حتی اگر پی ضربالمثلی را بگیریم به سعدی میرسیم که چه ساده اما پرمایه مفهومی را در بیت و یا مصرعی برای ما بازگو کرده است. سعدی نقش پررنگی نهتنها در آموزش که در پرورش ما دارد و کیست که وامدار این استاد سخنپرور نباشد؛ او که بهترین وصف برای آثارش سهلِ ممتنع بودن آنهاست. کافی است اندکی از این آثار را خوانده باشیم تا این وصف دکتر شفیعی کدکنی در باب آثار سعدی که گفته است «آثار سعدی دارای مخاطب انسانی است» برای ما بهوضوح مشخص شود. سعدی جامع و کاملا انسانی مینویسد و آنچه در ابیات و حکایاتش آمده همگی برخاسته از یک زندگی روزمره و قابلادراک برای همه اشخاص است.
جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.
بابهای گلستان سعدی
گلستان سعدی علاوه بر دیباچه شامل هشت باب است که «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت» و «آداب صحبت» نام دارند. حکایات سعدی در حین موجز بودن سرشار از پند هستند. او استاد خلاصه گفتن است و گاه حتی در یک جمله تمام معنا را به خواننده منتقل میسازد.
سعدی قصهگو!
و این شیوه اوست که حکایاتش را با ابیاتی عجین میسازد. گلستان سعدی آمیخته از داستان و حکایت است. اگرچه درون همان داستانها هم گاه پند و اندرزی نهفته است اما سعدی قالب داستان را برای بیان آن موضوع انتخاب کرده است. در کل اما میتوان گفت که نغز و شیرین بودن آنهاست که سبب شده تا نسل به نسل و دهانبهدهان نقل شوند و تا به امروز ماندگار باشند:
معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوبتر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.
شیوهی روایت در حکایتهای گلستان سعدی
سعدی در روایتهایش در گلستان گاه به شیوهای معمولی و از ابتدا تا انتهای ماجرا پیش میرود و در میانهها فرازوفرود دارد و جریان را برای مخاطب خود تعریف میکند اما در موارد اندکی به شیوهای هیجانانگیزتر اوج ماجرا را در ابتدای آن قرار داده و داستانش را از همان نقطه اوج شروع میکند.
ساختار بسیاری از حکایات گلستان سعدی ترکیبی از مسائل اجتماعی و نکات اخلاقی است. او طنز را در قالب این حکایات و روایات ریخته و گاه حتی خواننده را در تمام طول داستان میخکوب میکند. سعدی استاد قرار دادن تضادها در مقابل هم و در یک روایت است. بهخوبی از پس شرح و تفصیل هردو برآمده و به زیبایی هرچهتمامتر نتیجهگیری میکند. او از اینکه پند خود را بهصورت مستقیم به روی مخاطب بیاورد واهمهای ندارد، هرچند گاه اندرزهایش را در لفاف داستان میپیچد و همینطور که خواننده را پیش میبرد آنها را در جان او میریزد. استاد سخن مناظره را نیز میپسندیده و از این شیوه هم بهره برده است.
باب اول در سیرت پادشاهان: حکایت شماره 23
یکی از بندگانِ عَمْروِ لَیْث گریخته بود. کسان در عقبش برفتند و باز آوردند. وزیر را با وی غرضی بود و اشارت به کشتن فرمود تا دگر بندگان چنین فعل روا ندارند. بنده پیشِ عمرو سر بر زمین نهاد و گفت:
هر چه رود بر سرم چون تو پسندی رواست
بنده چه دعوی کند؟ حکم، خداوند راست
امّا به موجبِ آن که پروردهٔ نعمت این خاندانم، نخواهم که در قیامت به خونِ من گرفتار آیی. اجازت فرمای تا وزیر را بکشم آنگه به قِصاصِ او بفرمای خونِ مرا ریختن تا بهحق کشته باشی. ملِک را خنده گرفت. وزیر را گفت: چه مصلحت میبینی؟ گفت: ای خداوندِ جهان! از بهرِ خدای این شوخْدیده را به صَدَقاتِ گور پدر آزاد کن تا مرا در بلایی نیفکند. گناه از من است و قولِ حکما معتبر که گفتهاند:
چو کردی با کلوخانداز پیکار
سرِ خود را به نادانی شکستی
چو تیر انداختی بر رویِ دشمن
چنین دان کاندر آماجش نشستی
معنی حکایت شماره 23، باب اول گلستان سعدی
در داستان، یکی از بندگان عمرو لیث فرار کرده و به سرای او بازگردانده میشود. وزیر عمرو به خاطر این عمل، دستور کشتن او را میدهد تا دیگر بندگان از چنین ظاهری پرهیز کنند. بنده در مقابل عمرو میگوید هر چه بر سرش میآید پذیرفتنی است و از آنجا که او پرورده نعمت این خاندان است، نمیخواهد در قیامت به خاطر او گرفتار شود. بنابراین از عمرو اجازه میخواهد تا وزیر را بکشد و سپس به قصاص جان خود بپردازد. این درخواست با خنده عمرو روبرو میشود، و بنده از عمرو میخواهد که او را بخشوده و نجات دهد تا در بلایی نیفتد، چراکه اعتقاد دارد خودسلخی کرده و حکمتهایی در این باره وجود دارد.
برگردان به زبان ساده
# یکی از بندگانِ عَمْروِ لَیْث گریخته بود. کسان در عقبش برفتند و باز آوردند. وزیر را با وی غرضی بود و اشارت به کشتن فرمود تا دگر بندگان چنین فعل روا ندارند. بنده پیشِ عمرو سر بر زمین نهاد و گفت:
هوش مصنوعی: یکی از خدمتکاران عمرو لیث فرار کرده بود. عدهای به دنبال او رفتند و او را بازگرداندند. وزیر با این خدمتکار مشکل داشت و دستور قتل او را صادر کرد تا دیگر خدمتکاران جرأت چنین کاری را پیدا نکنند. خدمتکار در برابر عمرو سرش را به زمین گذاشت و گفت:
# هر چه رود بر سرم چون تو پسندی رواست
بنده چه دعوی کند؟ حکم، خداوند راست
هر ستمی که به صلاحدید تو بر من رود سزاست و منِ بنده را اعتراضی نیست زیرا حکمْ ویژهٔ سروران و خداوندگاران است.
# امّا به موجبِ آن که پروردهٔ نعمت این خاندانم، نخواهم که در قیامت به خونِ من گرفتار آیی. اجازت فرمای تا وزیر را بکشم آنگه به قِصاصِ او بفرمای خونِ مرا ریختن تا بهحق کشته باشی. ملِک را خنده گرفت. وزیر را گفت: چه مصلحت میبینی؟ گفت: ای خداوندِ جهان! از بهرِ خدای این شوخْدیده را به صَدَقاتِ گور پدر آزاد کن تا مرا در بلایی نیفکند. گناه از من است و قولِ حکما معتبر که گفتهاند:
هوش مصنوعی: من به خاطر نعمتهایی که از این خاندان دریافت کردهام، نمیخواهم در روز قیامت به خاطر خون من مجازات شوی. اجازه بده وزیر را بکشم، سپس به عنوان انتقام او، دستور بده خون من را بریزید تا من به حق کشته شوم. پادشاه خندید و از وزیر پرسید: چه پیشنهادی داری؟ وزیر پاسخ داد: ای خداوند جهانیان! به خاطر خداوند این آدم شوخطبع را از مشکلات رهایی ببخش تا مرا در دردسر نیندازد. این گناه از من است و حکمتهای حکما معتبر است که گفتهاند...
# چو کردی با کلوخانداز پیکار
سرِ خود را به نادانی شکستی
چون با کلوخافکنان به جدال و ستیزه برخیزی، از نادانی و غفلت سرت به سنگِ آنان خواهد شکست.
# چو تیر انداختی بر رویِ دشمن
چنین دان کاندر آماجش نشستی
هوش مصنوعی: وقتی که تیر را به سمت دشمن پرتاب کردی، بدان که تو خود به هدف او نزدیک شدهای.
تصاویر نسخه های قدیمی گلستان سعدی
فانوس خیال
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ 1259 هجری قمری
کلیات سعدی نسخهٔ 1034 هجری قمری
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران
گلستان به همراه بوستان در حاشیه
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال 1011 هجری قمری
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال 1135 هجری قمری
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال 830 هجری قمری در هرات