غزل‌خوانی گوش‌نواز عبدالجبار کاکایی از غزلیات مولانا در وصف زیبایی‌های دنیا + ویدئو / گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان ...

غزل‌خوانی گوش‌نواز عبدالجبار کاکایی از غزلیات مولانا در وصف زیبایی‌های دنیا + ویدئو / گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان ...

  ساعدنیوز: در این فیلم شعرخوانی زیبای عبدالجبار کاکایی از دیوان شمس مولانا در برنامه اکنون سروش صحت را مشاهده می کنید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، عبدالجبار کاکایی 15 شهریور 1342 در ایلام به دنیا آمد و همان ابتدای تولد به همراه خانواده خود در عراق سکونت گزید و هنگامی که یک سال و نیم بیشتر نداشت با خیل رانده شدگان به ایران بازگشت. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در زادگاه خود گذراند. شاعر شدن کاکایی به روایت خودش از پانزده سالگی آغاز شد.

او در سال 1360 دیپلم اقتصاد گرفت. در سال 1361 به تهران آمد و تحصیلات خود را تا مقطع کاردانی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای تربیت معلم ادامه داد. او در سال 1364 وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در سال 1368 به دریافت مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی نایل آمد. سپس به منظور ادامه تحصیل در سال 1371 به جمع دانشجویان دانشگاه آزاد مرکز تهران پیوست و در سال 1373 مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد.

گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان

آمد آن گلعذار کوفت مرا بر دهان

گفت که سلطان منم، جانِ گلستان منم

حضرت چون من شهی وآنگه یاد فلان ؟

دف منی هین مخور سیلی هر ناکسی

نای منی هین مکن از دم هر کس فغان

پیش چو من کیقباد چشم بدم دور باد!

شرم ندارد کسی یاد کند از کهان ؟

جغد بود کو به باغ یاد خرابه کند

زاغ بود کو بهار یاد کند از خزان

چنگ به من درزدی چنگ منی در کنار

تار که در زخمه‌ام سست شود بگسلان

پشت جهان دیده‌ای روی جهان را ببین

پشت به خود کن که تا روی نماید جهان

ای قمرِ زیر میغ ! خویش ندیدی، دریغ !

چند چو سایه دوی در پی این دیگران ؟

بس که مرا دام شعر از دغلی بند کرد

تا که ز دستم شکار جست سوی گلستان

در پی دزدی بُدَم دزد دگر بانگ کرد

هشتم بازآمدم گفتم و هین چیست آن ؟

گفت که اینک نشان دزد تو این سوی رفت

دزد مرا باد داد آن دغلِ کژنشان

غزل شمارهٔ 2059


در این شعر، شاعر به توصیف لحظاتی می‌پردازد که به دنیای گل و گلستان و زیبایی‌های آن اشاره دارد. او از یک صدای دلنشین می‌گوید که او را به یاد زیبایی‌های گذشته می‌اندازد و به یادآوری می‌کند که باید از هرگونه شیطنت و ناپاکی دور باشد. همچنین به دنبال حقیقت و زیبایی‌های واقعی زندگی است و نسبت به دزدی‌ها و فریب‌ها هشدار می‌دهد. در نهایت، شاعر دعوت به دیدن زیبایی‌های زیر سطح دنیا می‌کند و از ناپاکی‌ها و یادآوری‌های گمراه‌کننده ابراز تاسف می‌کند.


 

 منبع خبر

قیمت روز طلا، سکه و ارز

جدیدترین ها

از بین اخبار