واکنش عباس عبدی به اظهارات جدید علم الهدی درباره مردم / روحانیت باید پناه باشد

این سخنی است که دقیقاً نیروهای مخالف حکومت مدعی آن هستند. آنان معتقدند که حکومت معادل مجموعه محدودی از کاست یا طبقه روحانیت است، و اتفاقاً این را مستند به سخنان و رفتار همین گروه از روحانیون میکنند.
واقعیت این است که روحانیت مطلقاً یکدست نیست و نباید همه آنان را در یک دسته طبقهبندی کرد. اتفاقاً اختلافات درون آنها بسیار زیاد است. بهتر است دنبال تقسیمبندیهای دیگری از آنان بود. بخشی از آنان میان مردم هستند و بخشی دیگر از میان مردم غایب هستند و درد و رنج و نظرات آنان را نمیدانند.
از زاویه دیگر، بخشی در انقلاب و جنگ بودند و هزینه دادند و برخی یا نبودند و هیچ هزینهای هم ندادهاند و یا اصلاً سن آنان به حضور در انقلاب و جنگ نمیرسد. اینها بهطور معمول دو نگاه کاملاً متفاوت به وضع موجود دارند.
از یک سو آقای ناطقنوری را میبینیم که بارها زندان رفته و نقش مهمی در انقلاب داشته است، ولی اکنون در حاشیه قرار دارد و نسبت به وضع موجود هم احیانا انتقاداتی دارد؛ بهطوری که گمان میرود حتی نسبت به اصلاح امور هم چندان خوش بین نیست.
در نقطه مقابل نیز گزارشهای خبری از روحانیون و امامان محترم جمعه داریم که نگاهشان به وضعیت جامعه بیش از اینکه از زاویه منافع مردم و حل مشکلات آنان باشد، تابع برخی گزارههای تاریخ گذشتهای است که تار و پود آنها پوسیده شده است.
متاسفانه این آقایان عادت کردهاند که در منبرهایی یکسویه؛ خودشان اندازه کنند و خودشان بِبُرَند و خودشان بدوزند و هیچگاه تن به گفتوگوی آزاد نمیدهند زیرا میدانند که در چنین گفتوگوهایی پیشاپیش بازنده هستند. در مقابل روحانیونی که در انقلاب حضور و نقش داشتند به راحتی میتوانند به یاد بیاورند که قرارشان با مردم این نبوده است.
روحانیت باید پناه مشکلات مردم باشد و الا در قدرت بودن و تریبون سیاسی یکسویه داشتن کمکی به حفظ رابطه آنان با مردم نمیکند که بخواهند مردم را به دو گروه درون و بیرون روحانیون تقسیم کنید. اگر این گونه ادامه داده شود، درونی باقی نخواهد ماند، اگر تا حالا تمام نشده باشد. کافی است در خیابان راه بروید تا واکنش و نحوه رفتار مردم عادی را با خود ببینید.
روحانیونی هم که در دستهبندی شما نمیگنجند و مسئولیتی ندارند مجبورند در مواجهه با مردم چوب رویکردها و رفتارهای شما را بخورند. شاید یکی از بهترین شیوهها برای سنجش میزان انحراف احتمالی آرمانها و وعدههای انقلاب اسلامی از اهداف اولیه خود این است که همین مسئله را از روحانیونی بپرسیم که در انقلاب حضور موثری داشتند.
با دیدن وضع دین و دینداری و اقتصاد و نگاه مردم، تردید جدی وجود دارد که اکثریت آنان چنین وضعی را مطلوب و مطابق با آن وعدهها و آرمانها معرفی کنند.
وضع کنونی بیشتر با مزاج کسانی سازگار است که آن دوره و انقلاب و نگاه مردم به روحانیت را درک نکردهاند، و با خوشخیالی گمان میکنند که وضع از هر نظر خوب است و مطابق آرمانها حرکت شده است. فرصت زیادی برای تصحیح این تصور ندارند.